eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
9.9هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
7.1هزار ویدیو
235 فایل
http://eitaa.com/joinchat/235732993Ccf74aef49e گروه مرتبط با کانال http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 بالاتر از نگاه منے آه "ماه مـــن " دستم نمےرسد بہ بلنداے چیدنتـــ اے شہید ... ڪاش باتو همراه شوم دمے ...لحظہ اے «کپی آزاد» @mobham_027
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷بخندید ڪه بهترین ها درانتظارتان ست به آرامش ابد رسیدید🍃 🌷ازخوشے هاےڪوتاه دنیاچشم پوشیدید به فوز عظیم رسیدید🍃 صبحتون شهدایی🌷
ڪاش... خنثے ڪردنِ نفس را هم یادمـــــان مےدادیـد... مےگوینــــــد : آنجا ڪہ نفس مغلوب باشد مےشویم عاشق کہ شدے، میشوے...
زخـم ها را بہ جـان تا زخــمے بر جانمـان ننشیند ... ..🌷
🕊• عطࢪ هدایتَت و شوق نگاھَت... عشق بہ شھادت را درما مۍپروراند... ☁️🌱
🕊 همیشه میگفت: "براے ‌اینکہ ‌گره ‌محبت ‌ما برای‌ همیشه محکم ‌بشه باید در حق ‌همدیگه دعا کنیم🤲🏻♥️🖇 🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 رهبر انقلاب : آمران و قاتلان سردار سلیمانی باید انتقام پس دهند و این انتقام در هر زمانی که ممکن باشد قطعی است ، اگر چه به گفته آن عزیز ، کفش پای سلیمانی بر سر قاتل او شرف دارد . ❤️
خیلی دلش می خواست بره حوزه و درس طلبگی بخونه، آنقدر به طلبگی علاقه داشت که توی خونه صداش می کردیم آشیخ احمد. ولی وقتی ثبت نام حوزه شروع شد، هیچ اقدامی نکرد. فکر کردیم نظرش برگشته و دیگر به طلبه شدن علاقه ای ندارد. وقتی پاپیچش شدیم گفت: کار بابا تو مغازه زیاده، برای اینکه پدرش دست تنها اذیت نشود قید طلبه شدن را زد. 🌹 جاوید الاثر حاج احمد متوسلیان
شهید نام پدر : مرتضی نام مادر : سیده سکینه حیدری تاریخ تولد :1347/01/02 تاریخ شهادت : 1365/03/29 محل شهادت : مهران گلزار:شهدای دیوکلا 🌺 شهید تقوی يک ذکري داشت که هميشه و در همه حال آن را مي خواند : نيست در اين عالم جز تو پناهي . به حالت مداحي هم مي خواند. گاهي مي گفتم : نبي الله ! تو چيز ديگري بلد نيستي بخواني ؟ مي گفت : غير از اين چيزي نيست . جثه لاغري داشت ، اما مثل کوه مقاوم بود .مجروح شده بود و در بيمارستان بستري بود. دوره ي درمانش را نيمه کاره رها کرد و آمد براي عمليات . مي دانستيم خيلي درد مي کشد اما آمد چون مي ترسيد تا از کاروان عشق جا بماند. راوي:حاج يوسف غلامي
🇰🇿 رئیس‌جمهور قزاقستان : " 🇮🇷 ایرانیان می‌تواند به مدت ۱۴ روز بدون روادید به قزاقستان سفر کنند " . مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد 🌹✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅🎞️ * عذرخواهی میهمان برنامه طبیب * 🔹 حسن براتی : خودم شخص معتقدی هستم و نماز می‌خوانم ، من توصیه‌ ای به ترک نماز نکردم . ❤️
و سلام بر او که می گفت(: «راستی عبادت چیست؟! احساسی که در آن تمام ذرات وجود به ارتعاش در آید، جسم می سوزد قلب می جوشد، اشک فرو می ریزد روح به پرواز در می آید و جز خدا نمی بیند و جز خدا نمی خواهد» | شهید مصطفی چمران🕊!
زیارت عالی و پرفیض زیارت عاشورا را بخوانید از طرف من و به ارباب ابراز ارادت کنید. آه که تمام حسرتم این است که چقدر دیر فهمیدم زیارت عاشورا چیست و حیف که فقط روزی یک مرتبه نصیبم نشد. و بدانید هرکه چهل روز عاشورا بخواند و ثواب آن را هدیه بفرستد، حتما تمام تلاش خود را به اذن خدا خواهم کرد تا حاجت او را بگیرم و اگر نه در آخرت برای او جبران کنم. حتی یک عاشورا هم قیامت می کند با روضه ارباب از زبان مادر و خواهرش. ان شاء الله که شرمنده شما نباشم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دانشمند و سردار و عارف بزرگ شهید گرامی باد‌ 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 خدایا! خوش دارم گمنام و تنها باشم، تا در غوغای کشمکش‏های پوچ ، مدفون نشوم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و سلام بر او که می گفت: «هر گاه امتداد نگاهت به حرام نرسید، شهیـدی» شهید عباس کردانی🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤اجتماع بزرگ خانوادگی در تجدید عهد با عجل‌الله تعالی فرجه الشریف 🌹سه‌شنبه ۳۱ خردادماه ۱۴۰۱/ ساعت ۱۹/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌴:شکستن نفس🌴 🌸راوی:جمعی از دوستان به دوســتانش هم توصيه ميکرد که: اگر ورزش براي خدا باشــد، ميشــه عبادت. اما اگه به هر نيت ديگه اي باشه ضرر ميکنين. توي زمين چمن بودم. مشــغول فوتبال. يکدفعه ديدم ابراهيم در كنار سكو ايســتاده. سريع رفتم به سراغش. سلام کردم و باخوشحالي گفتم: چه عجب، اين طرفها اومدي؟! مجله اي دستش بود. آورد بالا و گفت: عکست رو چاپ کردن! از خوشــحالي داشــتم بال در مي آوردم، جلوتر رفتم و خواستم مجله را از دستش بگيرم. دستش را كشيد عقب و گفت: يه شرط داره! گفتم: هر چي باشه قبول دوباره گفت: هر چي بگم قبول ميکني؟ گفتــم: آره بابا قبول. مجله را به من داد. داخل صفحه وســط، عکس قدي و بزرگي از من چاپ شــده بود. در كنارآن نوشــته بود: ((پديده جديد فوتبال جوانان)) و کلي از من تعريف کرده بود. کنار سكو نشستم. دوباره متن صفحه را خواندم. حسابي مجله را ورق زدم. بعد سرم را بلند کردم و گفتم: دمت گرم ابرام جون، خيلي خوشحالم کردي، راستي شرطت چي بود!؟ آهسته گفت: هر چي باشه قبول ديگه؟ گفتم: آره بابا بگو، کمي مکث کرد و گفت: ديگه دنبال فوتبال نرو!! خشــکم زد. با چشــماني گرد شــده و با تعجب گفتم: ديگه فوتبال بازي نکنم؟! يعني چي، من تازه دارم مطرح ميشم!! گفت: نه اينکه بازي نکني، اما اينطوري دنبال فوتبال حرفه اي نرو. گفتم: چرا؟! جلو آمد و مجله را از دســتم گرفت. عکسم را به خودم نشان داد و گفت: اين عکس رنگي رو ببين، اينجا عکس تو با لباس و شورت ورزشيه. اين مجله فقط دست من و تو نيست. دست همه مردم هست. خيلي از دخترها ممکنه اين رو ديده باشن يا ببينن. بعد ادامه داد: چون بچه مسجدي هستي دارم اين حرفها رو ميزنم. وگرنه کاري باهات نداشتم. تو برو اعتقاداتت رو قوي کن، بعد دنبال ورزش حرفه اي برو تا برات مشکلي پيش نياد. بعد گفت: کار دارم، خداحافظي کرد و رفت. من خيلي جا خوردم. نشستم و کلي به حرفهاي ابراهيم فکر کردم. از آدمي که هميشه شوخي ميکرد و حرفهاي عوامانه ميزد اين حرفها بعيد بود. هر چند بعدها به ســخن او رســيدم. زماني که ميديــدم بعضي از بچه هاي مسجدي و نمازخوان که اعتقادات محکمي نداشتند به دنبال ورزش حرفه اي رفتند و به مرور به خاطر جو زدگي و... حتي نمازشان را هم ترک کردند! 📚 منبع : کتاب سلام بر بر ابراهیم۱