فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸حضرت مهدی علیه السلام :
من روزی صدبار برای شما دعا میکنم .
🔹خاطره ای جالب و شنیدنی از حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
#اللهمعجللولیکالفرج🤲
@mahman11
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
🕊🕊🕊
#شادی_روح_شهدا_صلوات
#شهیدعبدالحسینبرونسی
@mahman11
#سالروزشهادت سردار رشید سپاه اسلام، شهید🌷 #عبدالحسین_برونسی
فرزند مرحوم مشهدی حسینعلی
🗓 ولادت 🌺
۳ شهریور ۱۳۲۱
(خراسان رضوی، شهرستان تربت حیدریه، روستای گلبوی کدکن)
👈 کشاورز و استادکار بنا
👈 طلبه افتخاری حوزه علمیه
👈 متأهل (ازدواج در سال ۱۳۴۷)
👈 دارای ۸ فرزند
👈 از مبارزان و زندانیان سیاسی در دوران ستمشاهی پهلوی
👈 عضو رسمی سپاه مشهد
👈 حضور در جبهه های دفاع مقدس از اولین روزهای شروع جنگ تحمیلی
👈 از فرماندهی دسته تا گردان در لشکر ۵ نصر مشهد
👈 فرمانده تیپ ۱۸ جوادالائمه (علیه السلام)
🗓 شهادت 🌷
۲۳ اسفند ۱۳۶۳
👈 عملیات بدر
#بدر
📌 منطقه
غرب هورالعظیم، شرق دجله
🗓 شناسایی و تشییع
سال ۱۳۸۸
👈 ۲۵ سال جاویدالاثر
📍 مزار
مشهد مقدس، گلزار شهدای بهشت رضا (علیه السلام) 🌺
@mahman11
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
✍...یکی از پیشانی بندها را برداشتم و دادم دستش، نگرفت. گفت: دنبال یکی می گردم که اسم مقدس بی بی روش نوشته شده باشه!
خودم هم کمکش کردم. بالاخره یکی پیدا کردیم که روش با خط سبز، و با رنگ زیبایی نوشته بود: یا فاطمه الزهرا (سلام الله علیها) ادرکنی.
شروع به تعریف ماجرا کرد، خیره صورت نورانی اش شده بودم. حال و هوایش آدم را یاد آسمان، و یاد بهشت می انداخت. می شد معنی از خود بیخود شدن را فهمید. با لحن غمناکی گفت: موقعی که عملیات لو رفت و توی آن شرایط گیر افتادیم، حسابی قطع امید کردم . شما هم که گفتی برگردیم، ناامیدی ام بیشتر شد و واقعاً عقلم به جایی نرسید. مثل همیشه، تنها راه امیدی که باقی مانده بود، توسل به واسطه های فیض الهی بود. توی همان حال و هوا، صورتم را گذاشتم روی خاک های نرم اون منطقه و متوسل شدم به وجود مقدس خانم حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها).
چشم هام را بستم و چند دقیقه ای با حضرت راز و نیاز کردم. حقیقتاً حال خودم را نمی فهمیدم. حس می کردم که اشک هام تند و تند دارند می ریزند. با تمام وجود می خواستم که راهی پیش پای ما بگذارند و از این مخمصه و مخمصه های بعدی، که در نتیجه شکست در این عملیات دامنمان را می گرفت، نجاتمان بدهند.
در همان اوضاع، یک دفعه صدای خانمی به گوشم رسید؛ صدایی ملکوتی که هزار جان تازه به آدم می بخشید. به من فرمودند: فرمانده!
یعنی آن خانم، به همین لفظ فرمانده صدام زدند و فرمودند: این طور وقت ها که به ما متوسل می شوید، ما هم از شما دستگیری می کنیم، ناراحت نباش.
لرز عجیبی تو صدای عبدالحسین افتاده بود. چشم هاش باز پر از اشک شد. ادامه داد: چیزهایی را که دیشب به تو گفتم که برو سمت راست و برو کجا، همه اش از طرف همان خانم بود. بعد من با التماس گفتم: یا فاطمه زهرا (سلام الله)، اگر شما هستید، پس چرا خودتان را نشان نمی دهید؟!
فرمودند: الان وقت این حرف ها نیست، واجب تر این است که بروی وظیفه ات را انجام بدهی...
▼کتاب خوب بخوانیم.
برشی از کتاب:
#خاک_های_نرم_کوشک📚
زندگینامه شهید عبدالحسین برونسی
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀
#مقام_معظم_رهبری
از نقش #اوستایی در قبل از انقلاب و #جنگ تحمیلی كه جزو #عجايب انقلاب ماست .
سردار_شهید
#عبدالحسين_برونسی
🌹 #سالگرد_شهادت 🕊
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
@mahman11
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
💐استقبال از پیکرهای مطهر ۶۹ شهید تازه تفحص شده در مرز شلمچه 🎥سردار باقرزاده : پیکرهای مطهر ۶۹ شهید
آب زنید راه را ...
💐السلام علیکمایها الشهداء والصدیقون ...✋
خوش آمدید لاله های به خون غلطیده
خوش آمدید چشم و چراغ ملت
خوش آمدید میهمانان فاطمه( س)
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🇮🇷ورود پیکر های مطهر شهدای تازه تفحص شده به کشور عزیزمان ...
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 شهید عبدالحسین برونسی 🌹
📹 روایت حجت الاسلام عالی از هدایت شهید برونسی توسط حضرت زهراسلام الله علیها
▪️وقتی حضرت زهرا سلام الله علیها راه برون رفت از میدان مین و محاصره دشمن را به شهید برونسی نشان میدهد...
▪️فرماندهان جنگ نظامی در عین تلاشهای خودشون، نگاهشون به آسمان بود، نه به قدرتهای پوشالی...
#شهید_عبدالحسین_برونسی
#حجت_الاسلام_عالی
#شهدا
@mahman11
✅#کلام_شهید 🕊🥀
#قیمتـــــےیـــــاغـــــیرتے ⁉️
♻️ آدمهـا دو دستـہاند؛
غـــــیرتۍ و قیمتـــــے
👌غــیرتی ها بــا #خـدا" معاملــہ ڪـــردند
👌وقیمتی هـا بــا #بنده_خـدا
🕊🥀#شــہید_بــرونسے
@mahman11
📌 قسمت بیست و سوم#فارسی_بان
❌ نگوییم: اکیپ
✅ بگوییم: گروه مجهز
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترس نتانیاهو از رهبر ایران
#لبیک_یا_خامنه_ای ✋❤️
@mahman11
شهید برونسی فرمانده است توی عملیاتِ رمضان، تیربار دشمن میگیره تو گردان عده ای شهید میشن گردان زمین گیر میشه. سید کاظم حسینی میگه من معاون شهید برونسی بودم، اصلا بچه ها نمیتونستن سرشونو بلند کنن، یه دفعه دیدم شهید برونسی بیسیمچی و پیک و همه رو ول کرد و رفت یه جا افتاد به سجده، رفتم دیدم آروم آروم داره گریه می کنه، میگه یازهرا مدد، مادر جان مدد…
بهش گفتم حالا وقت این حرفا نیس، پاشو فرماندهی کن بچه های مردم دارن شهید میشن، میگفت شهید برونسی انگار مرده بود و اصلا توجهی به این خمپاره ها و حرفهای من نداشت.
گفت بعد از لحظاتی بلند شد و گفت: سید کاظم، گفتم بله، گفت سیدکاظم اینجا که من ایستادم قدم کن، ۲۵ قدم بشمار بچه های گردان رو ببر سمت چپ، بعد ۴۰ قدم ببر جلو.
گفتم بچه ها اصلاً نمیتونن سرشونو بلند کنن عراقی ها تیربارو گرفتن تو بچه ها. چی میگی؟
گفت خون همه بچه ها گردن من، من میگم همین.
گفت وقتی این دستور رو داد آتیش دشمنم خاموش شد، ۲۵ قدم رفتم به چپ، ۴۰ قدم رفتم جلو،
بعد یه پیرمردی بود توی گردان ما خوب آرپیچی می زد، یه دفه شهید برونسی گفت فلانی آرپیچی بزن، گفت آقای برونسی من که تو این تاریکی چیزی نمی بینم
گفت بگو یا زهرا و شلیک کن.
یا زهرا گفت و شلیک کرد و خورد به یه تانک و منفجر شد. تمام فضا اتیش گرفت و روشن شد.
گفت اون شب ۸۰ تانک دشمن رو زدیم و بعد عقب نشینی کردیم.
چند روز بعد که پیشروی شد و رفتیم شهدا رو بیاریم، رفتم اونجا که شهید برونسی به سجده افتاده بود و می گفت یا زهرا مدد، نگاه کردم دیدم جلومون میدون مین هست. قدم شماری کردم ۲۵ قدم به چپ دیدم معبریه که دشمن توش تردد می کرده. اگر من ۳۰ قدم می رفتم اونورتر توی مین ها بودم.
۴۰ قدم رفتم جلو دیدم میدان مین دشمن تموم میشه رفتم دیدم اولین تانک دشمن رو که زدن فرمانده های دشمن با درجه های بالا افتادن بیرون و کشته شدن.
شهدا رو که جمع کردیم برگشتیم تو سنگر نشستم، گفتم آقای برونسی من بچه ی فاطمه ام، من سیدم، به جده ام قسم از پیشت تکون نمی خورم تا سِر اون شب رو بهم بگی، تو اون شب تو سجده افتادی فقط گفتی یا زهرا مدد، چی شد یه دفه بلند شدی گفتی ۲۵ قدم به چپ؟ ۴۰ قدم جلو، بعد به آرپیچی زن گفتی شلیک کن؟ شلیک کرد به یه تانک خورد که فرماندهان دشمن تو اون تانک بودن؟ قصه چیه؟
گفت سید کاظم دست از سرم بردار.
گفتم نه تا این سِر رو نگی رهات نمیکنم،
گفت میگم ولی قول بده تا زنده ام به کسی نگی
گفتم باشه
گفت تو سجده بودم همینطور که گفتم یا زهرا مدد، (توعالم مکاشفه) یه خانومی رو دیدم به من گفت چی شده؟
گفتم بی بی جان موندم؛ اینا زائرین کربلای حسین تو هستند، اینجا موندن چه کنم؟
گفت آقای برونسی جلوت میدون مینه، حرکت نکن، ۲۵ قدم برو به سمت چپ، اونجا معبر دشمنه، از اونجا بچه ها رو ۴۰ قدم ببر جلو میدون مین تموم میشه فرمانده های دشمن یه جا جمع شدن تو تانک جلسه دارن آرپیچی رو شلیک کن ان شاءالله تانک منفجر میشه و شما ان شاء الله پیروز میشی.
منبع : کتاب خاکهای نرم کوشک
🌹 #شهید_برونسی
@mahman11
به یاد پهلوان سعید
که در سن ۷سالگی
بازوبند پهلوانی کشور را
از آن خود کرد!
و در سن ۱۵ سالگی
مدال پرافتخار شهادت را ...
#پهلوان_شهید_سعید_طوقانی
#شهادت_۲۲اسفند۱۳۶۳
#عملیات_بدر
@mahman11