❤️امشب هوای کـربــلا دارد دل من..
حال و هوایـی آشـنــا دارد دل من..
شش گوشه ات را تا نبینم بی قرارم
اصلا مـگر بـی تو صـفا دارد دل من؟
#السلام_علےساڪن_ڪربلا✋
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌺
#شب_جمعه_هوایت_نکنم_میمیرم_حسین_جان_
@mahman11
🌷شب جمعه است. یادی کنیم از سرداران بزرگ سپاه قدس، شهیدان حاج قاسم سلیمانی و سردار جانباز شهید حاج حمید میرزایی
💐حاج حمید از دوستان و عاشقان شهید ابراهیم هادی بود اما هر بار که در نمازجمعه برای مصاحبه به سراغش می رفتیم با اخلاصی که داشت آدرس دیگر دوستان شهید را میداد. فقط میگفت اگر ابراهیم نبود پای من قطع شده بود...
او در بازی دراز کار بزرگی کرد و مرا به عقب منتقل نمود.
#یادشهداباصلوات
@mahman11
🌷بسم الله الرحمن الرحیم
#زیارتنامه
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم
یَا اَولِیاءَ اللهِ و اَحِبّائَهُ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم
یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم
یااَنصَارَدینِ اللهِ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم
یااَنصارَرَسُولِ اللهِ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم
یا اَنصارَاَمیرِالمُومِنینَ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم
یا اَنصارَ فاطِمَةَ
سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم
یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ
بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم
یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ،
بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ،
وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها
دُفِنتُم ،
وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا،
فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم
فَاَفُوزَمَعَکُم.
#اللهم_الرزقنا_شهادت🕊
#پنجشنبه و روز زیارتی شهدا
@mahman11
🌺هرگاه شهدا را در شب جمعه یاد کردید ، آنها شما را نزد اباعبدالله الحسین (ع) یاد می کنند.🌺
🌹سردار شهید مهدی زین الدین🌹
🌷فرمانده لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب🌷
@mahman11
5.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️تنگ است دلم برای حرمت
🕌ای جان دو عالم به فدای حرمت
آواره و دلتنگ و هوایی کرده
🕌ما را شب جمعه ای،هوای حرمت
السَّلامُ علیک یٰا اباعَبْدِاللّٰه الْحُسَیْنِ
بار دیگر آمدم پشت درت راهم بده
در زدم گفتم رسیده نوکرت راهم بده
دست خالی آمدم رو برنگردان از گدا
آرزو دارم بمانم در برت راهم بده
من شکستم زیر بار معصیت شرمنده ام
سر به زیر آقا میایم محضرت راهم بده
خاطرت آزرده شد از دست اعمال بدم
گرچه بودم دائما درد سرت راهم بده
مانده ام بی سرپناه و التماست میکنم
امشب آقا جانِ زهرا مادرت راهم بده
دوست دارم من هم آخر در رکابت جان دهم
منجیِ عالم بیا در لشکرت راهم بده
همسفر کن با خودت یک شب مرا تا کربلا
گوشه ای در صحن جدّ اطهرت راهم بده
شب جمعه ای دیگر از راه رسید و معلوم نیست که آیا ما شب جمعه بعدی هستیم یا نه؟
چقدر دلمان میخواست که کربلا باشیم و از نزدیک به مولایمان عرض ادب کنیم و بگوییم :
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین،😭
حضرت مهدی علیه السلام می فرمایند:
آري زيارت حسين علیه السلام در شب جمعه امان از آتش دوزخ در روز قيامت خواهد بود.
بحار الانوار ، جلد 53 ، صفحه 315
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 برشی از مستند «روایت فتح» که در آن شهید آوینی به زیبایی هرچه تمامتر خستگیهای مقاومت در راه جبهه حق را از تن ما بیرون میکند...
@mahman11
💢شهید سید محمدرضا رضوی گنجی _ تولد ۴ آبان ۱۳۴۶_شهادت :۱۳ تیر ۱۳۶۵ مهران .
.
▪️پدر شهید : آخرین شبی که در منزل بود به حمام رفت وقتی آمد برایش چای آماده کردم با این که ساعت از نیمه شب گذشته بود به ما گفت شما نمی خوابید . من گفتن نه من می خواهم قرآن بخوانم بعد به اتاق دیگری رفت و رو به قبله شروع به خواندن قرآن کرد و از قرآن خواندن خود نواری ضبط کرد . روز بعد به عکاسی رفت و برای خود عکس گرفت . شماره عکس را به من داد و گفت وقتی به جبهه رفتم شما بروید عکس را بیاورید یکی از عکس ها رنگی است البته با لباس روحانی و بعد به جبهه رفت و به شهادت رسید .
.
▪️بعد از شهادت پسرم به جبهه رفتم ناگهان چشمم به سنگر پسرم افتاد دیدم که نام پسرم بر روی سنگر نوشته شده است بی اختیار مقداری از خاک سنگر را گرفتم و بر سر و صورتم مالیدم در همان زمان فرمانده ایشان آقای تقوی به من گفتند این جا محل نماز شب پسرت است . ( شهید قبل از رفتن به جبهه یک سال مسابقه فرهنگی شرکت کرده و در آن مسابقه برنده زیارتی سفر سوریه شد ) و سفارش کرد این سفر را پدرم به جای من برود و من شهید میشوم و به زیارت امام حسین خواهم رفت.
.
#سالروز_تولد
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
@mahman11
🌹شب اعزام، زود رفت خوابید. می ترسید صبح خواب بماند. به مامانم سپرده بود زنگ بزند، ساعت کوک کرد، گوشیاش را تنظیم کرد و به من هم سفارش کرد بیدارش کنم.
🌷طاقتم طاق شد و زدم به سیم آخر. کوک ساعت را برداشتم. موبایلش را از تنظیم زنگ خارج کردم، باتری تمام ساعتهای خانه را در آوردم. می خواستم جا بماند. حدود ساعت سه خوابم برد. به این امید که وقتی بیدار شدم کار از کار گذشته باشد.
🌷موقع نماز صبح، از خواب پرید. نقشههایم، نقشه بر آب شد. او خوشحال بود و من ناراحت. لباس هایش را اتو زدم. پوشید و رفتیم خانهی مامانم.
🌷مامانم ناراحت بود، پدرم توی خودش بود. همه دمغ بودیم؛ ولی محسن برعکس همه، شاد و شنگول. توی این حال شلم شوربای ما جوک می گفت. میخواستم لهش کنم. زود ازش خداحافظی کردم و رفتم توی اتاقم.
🌷من ماندم و عکسهای محسن. مثل افسرده ها گوشه ای دراز کشیدم. فقط به عکسش که روی صفحه گوشی ام بود نگاه می کردم. تا صفحه خاموش میشد دوباره روشن می کردم. روزهای سختی بود...
✍️ به روایت همسر بزرگوار شهید مدافع حرم #محسن_حججی...
@mahman11