eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
9.4هزار دنبال‌کننده
18.4هزار عکس
7هزار ویدیو
235 فایل
http://eitaa.com/joinchat/235732993Ccf74aef49e گروه مرتبط با کانال http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 بالاتر از نگاه منے آه "ماه مـــن " دستم نمےرسد بہ بلنداے چیدنتـــ اے شہید ... ڪاش باتو همراه شوم دمے ...لحظہ اے «کپی با صلوات آزاد»
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انتشار مجدد پس از سال ها! فیلمی از راهپیمایی تاریخی ۲۲ بهمن سال ۱۳۶۵ تهران، همان راهپیمایی که صدام گفته بود امروز هواپیماهایش از رینگ پدافندی ایران عبور و خود را به آسمان تهران و تظاهر کنندگان می رسانند اما انقلابیون زیر بمباران هواپیماها و صدای ضدهوایی ها رو به آسمان می گویند: الله اکبر! نقل است که خبر رسیدن هواپیماها به آسمان تهران در خط مقدم به رزمندگان اسلام می رسد و آنان گریه کنان می گویند: «شرمنده مردم شدیم، جنگ جنگ تا پیروزی!» برشی از مستند «روایت فتح» با صدای بهشتی سید شهیدان اهل قلم @mahman11
"رمان 💞 شیدا هم بلند شد و گفت: میرم با ندا نهارمو بخورم! اینجور دخترها اشتهام رو کور میکنن. بای شیدا دستی تکان داد و رفت. دل شکستن همین قدر آسان است...زینب سادات خواست بلند شود که احسان گفت: لطفا نرید! من معذرت میخوام بخاطر رفتارشون! زینب سادات دوباره نشست و گفت: بخاطر رفتار پدر و مادرتون معذرت خواهی نکنید!اونها نگران شما هستن و بخاطر دوست داشتن زیاد شما هست که این حرف ها رو زدن. احسان: اما شما رو ناراحت کردن. زینب سادات: همین که فهمیدید اون حرف ها من رو ناراحت کرد و سعی در آرام کردن اوضاع دارید، به نظر من کافی هستش. احسان لبخند زد: پس بشینید و غذاتون رو سفارش بدید. زینب سادات گفت: نمی خواستم مزاحمتون بشم دیگه! حس شیرینی در جان احسان پیچید: قرار تا آخر عمر مزاحم همدیگه باشیم و این مزاحمت از دیشب که قبولم کردید شروع شده، پس خوش باشید و دل من هم خوش کنید. زینب سادات لبخند محجوبی زد و احسان نگاهش را به سختی از صورتش دور کرد.دلش را این همه حجب و حیا می برد. بانو! جواب صبر و قدم گذاشتن در راه خدا اگر چون تویی باشد، پس بهشت چه زیباست! تو که خنده هایت رحمت خداست! تو از بهشت آمده ای یا بهشت را از روی تو ساخته اند؟ هر چه باشد، شبیه توست و تو بهترین پاداش صبر در راه خدایی! زینب سادات بیشتر با غذایش بازی می کرد. احسان کمی او را به حال خود رها کرد اما خیلی نتوانست تحمل کند و گفت: غذاتون رو دوست ندارید، بگم عوض کنن!؟ زینب سادات: نه ممنون. خوبه. احسان: پس چرا نمی خورید؟ زینب سادات: فکرم درگیر هستش، شما بفرمایید. و قاشقی از غذا در دهانش گذاشت. احسان: چی فکر شما رو مشغول کرده؟ زینب سادات: خیلی چیز ها. احسان اصرار کرد: مثلاچی؟ زینب سادات: مثلا ایلیا. بیمارستان. خرید جهاز و خیلی چیز های دیگه احسان جدی شد و ابرو در هم کشید: چرا ایلیا؟ اتفاقی افتاده؟ زینب سادات نا امیدانه گفت: من نمیدونم یک نوجوان رو چطور بزرگ کنم! چطور راه و چاه نشونش بدم. بعد از ازدواجمون چطور مواظبش باشم! من نمیتونم براش جای مامان بابا رو پر کنم! صورت احسان نرم شد و گفت: فکر کردم اتفافی براش افتاده! من رو ترسوندین! اولا اینکه جای کسی رو قرار نیست پر کنی. جای اونها همیشه خالی میمونه و شما باید نقش خواهری خودتون رو درست و قوی تر از همیشه ایفا کنید. دوما ازدواج ما قرار نیست تاثیر منفی روی زندگی ایلیا بگذاره. چون یک نفر به زندگی اون اضافه میشه و قرار نیست من شما رو ازش جدا کنم. قراره براش برادر باشم. سوما، مگه من مردم که شما نگران ایلیا شدی؟ خودم دستش رو میگیرم و از خطرات حفظش میکنم. درضمن ما راهنمایی های آقا سید و مامان رهایی رو داریم! قرار نیست تنها باشیم. زینب سادات با شک و تردید و صدایی آرام پرسید: اگه خدایی نکرده، بعد از صد و بیست سال، اتفاقی برای مامان زهرا بیفته، ایلیا... احسان حرفش را تا ته خواند و زینبش را از تردید ها رها کرد: با ما زندگی میکنه. حتی اگه بخواهد از روزی عروسیمون میتونه بیاد پیش ما زندگی کنه. ایلیا برای من هم عزیزه! یادگار مردیِ که در حق من پدری کرد. اون سفر، سفر عشق بود و خودشناسی و من اون رو مدیون پدر شما هستم. زینب سادات قاشق دیگری از غذا در دهان گذاشت و دلش آرام شد. احسان آرام شدن دل زینبش را دید و دلش آرام شد. "🌷نویسنده:سنیه_منصوری " ادامه دارد..... @mahman11
در زمین عشقی نیست که زمینت نزند ! عشق را تنها در پناهِ شهدا جستجو کن .... @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁بســــــــــم الله الرحــمن الرحیـــــــم🍁
♥️ صبحی دیگر رسید و من در انتظار دیدار شما چشم می‌گشایم و پنجره دل می‌گشایم به سوی امید و نور... و دلم لبریز است از شوق صبح موعود، لحظه دیدار، و به پایان رسیدن لحظه های انتظار... 🌤 @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و سلام بر او که می گفت(: شجاع ڪسے نیست ڪہ نترسه!🍃 کسیه که میترسه و میگه خدایا ببین من می ترسم! ولے با وجود ترسم میرم جلو ... چون تو رو دوست دارم و بهت ایمان دارم :)♥️ 🌸| شهیدمصطفی‌صدر‌زاده |🌸 @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹22بهمن سالروزشهادت ابراهیم هادی 🌹وصیتنامه:خدايا عشق به انقلاب اسلامي ورهبرانقلاب چنان دروجودم شعله‌وراست كه اگرتكه‌تكه‌ام كنندويازير سخت‌ترين شكنجه‌هاقرارگيرم،اوراتنهانخواهم گذاشت @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨بسم ربِّ الشُّهدا وَالصدّیقین✨ امام خامنه ای مدّظله العالی : امروزفضیلت زنده نگه‌ داشتن نام، یاد و خاطره شهیدان کمتراز شـــ🌹ــهادتـــــ نیست. 🕊زیارتنامه شهدا🕊 🌹اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، السّلام عَلیکُم یا انصار مهدی عجّل الله، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹 @mahman11
🌹شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی: 🔰 در سخت‌ترین مواقع هم افسرده نباشید 🔹انقلاب با چهره‌ها و دل‌های افسرده تضمین‌شدنی نیست. انقلاب با دل‌های پرشور و چهره‌های شاداب تضمین می‌شود. هیچ‌کس مرا در این دوره نشیب و فراز انقلاب در سخت‌ترین مواقع، نتوانسته است با قیافهٔ افسرده ببیند. چرا افسرده باشیم؟ ما که به دنبال إحدی الحُسنَیَینیم؛ یا یا پیروزی، دیگر چرا افسردگی؟ افسرده نباشید چهره‌ها شاداب باشد، نشاط داشته باشید. آن‌وقت شعارتان همین است که آمریکا و مزدورانش هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند. ما در زیر بار سختی‌ها و مشکلات و دشواری‌ها قد خم نمی‌کنیم. «ما راست‌قامتان جاودانهٔ تاریخ خواهیم ماند.» تنها موقعی سرپا نیستیم که یا کشته شویم و یا زخم بخوریم و بر خاک بیفتیم و الّا هیچ قدرتی نمی‌تواند پشت ما را خم بکند . @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 کشف پیکر مطهر شهید در شب ۲۲ بهمن امسال با ندای بچه های تفحص شهدا ♦️منطقه عملیاتی والفجر ۱ ذره ذره استخوانهایش فردای قیامت از ما سوال خواهد کرد؟ @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷🕊🍃 ای شهـیدان❤️ در وصــــف شما هرچه بخواهیم بدانیم باید که فقط سوره والشمس بخوانیم آرامش این لحظه‌ی ما لطف شماهاست رفتید که ما راحت وآسوده بمانیم @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید بزرگوار محمدعلی خدادادی🌻 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 تاریخ ولادت: ۱۳۱۶/۶/۴ محل ولادت: مشهد تاریخ شهادت: ۱۳۶۳/۸/۱ محل شهادت: میمک_ عملیات عاشورا مزار: گلزار شهدای بهشت رضا ع @mahman11
🌹🌿خاطرات همسر شهید والامقام محمدعلی خدادادی ❣ آقامحمدعلی پسردایی من بودند و ۱۳_۱۴ ساله بودم ک با ایشان ازدواج کردم که ماحصل آن هفت فرزند است(۵ دختر و ۲ پسر) که اکثرا دارای مدارج عالی تحصیلی هستند... همسرم تمایل داشتند ب جبهه بروند اما بخاطر فرزندانمان ، نمی توانستند اقدام کنند.‌..  یک روز که در خانه تلویزیون تماشا میکردیم، حضرت امام خمینی(ره) سخنرانی می کردند و گفتند: "واجب کفایی است که مردان به جبهه بروند" ...  همان لحظه ایشان گفتند یا جدّ آقا ! همین زنجیرو از پای ما باز کن که ما هم به جبهه برویم ... بعد مدت کوتاهی از بلندگوی مسجد شنیدیم که میگویند:  هرکس می خواهد به جبهه برود برای ثبت نام بیاید . همسر منم رفت و بعد مدتی آمد و‌گفت من هفته ی دیگه عازمم، گفتم معمولا قبل از اعزام آموزش میدن .... گفت من دوران خدمت رو تو کردستان بودم و کار با همه نوع سلاح رو بلدم ...  من هم اون لحظه به تنهاچیزیکه ! هفته بعد ایشان عازم جبهه شدند و تا حدود دوسال و ۸ ماه در جبهه بودند و تو این مدت هروقت مرخصی می آمدند میگفتند که من قصد ماندن ندارم و برمی گردم ... به ایشان میگفتم شما چند ماهی جبهه بودین و حقش رو ادا کردین بسه دیگه...  میگفتند تا زمانیکه جنگ هست، ما باید به جبهه برویم و حقش را نمیشود ادا کرد ....  در دوران مرخصی هم انگار آرام و قرار نداشت ، هرشب به مسجد محل برای کشیک می رفتند و از اقوام بازدید می کردند و بار آخر که میخواستند به جبهه بروند ، هرکه ایشان را دیده بود می گفت ایشان رفتنی هست و دیگه برنمیگرده ....  🌿🌿🌿🌿🌿 آقایی بود که خبر شهادت رزمنده های محل رومیاورد معروف شده بود به پیک شهادت . همه میشناختنش . پیک شهادت که اومد دم خونمون فهمیدم چه خبرشده...  صبح به معراج شهدا رفتیم، جنازه ی همسرم را دیدم که از ناحیه ی سر و پایین بدن سوخته بودند ؛ من از ایشان خواستم به حرمت آبرویی که نزد خدا دارند ، از او‌ بخواهند که کمکم کند تا بچه هایمان را درست تربیت کنم و تحویل جامعه بدهم ....  @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا