🩸«دعا کن شهید شوم»
🔹 روزی با هم نشسته بودیم که یک دفعه سبز علی گفت : «دعا کن شهید شوم.» من که حیران شده بودم ،
◇ گفتم: چرا؟ ... نه دعا نمی کنم، دعا می کنم زنده باشی و خدمت کنی.
◇ نگاهی که هیچ وقت از یادم نمی رود به من انداخت و گفت :
◇ «آن دنیا خیلی فرق می کند و من باید به آن دنیا بروم.»
◇ دوباره گفتم: اگرتو بروی من تنها می شوم. جواب داد : «چه تنهایی؟»
◇ بچه ها را به یادگار گذاشتم. گفتم یعنی چی؟ گفت: «کمکت میکنم.»
✍ به روایت همسربزرگوارشهید
#شهیدسبزعلیخداداد
#ایامولادت
@mahman11
moetz-aghaei-joze11(1).mp3
4.07M
💠 تلاوت تحدیر (تندخوانی)
💐 #جزء_11 #قرآن_کریم
🌷هدیه به حضرت صاحب الزمان(عج)
⏱ «در۳۰ دقیقه یک جزء تلاوت کنید»
💌 به دوستان خود هدیه دهید.
💟هرروز ماه مبارک رمضان در کانال:
@mahman11
داستان«ماه آفتاب سوخته»
#قسمت_هفدهم🎬:
چند ماه بود که حسین و اهل بیت و یارانش در خانهٔ عباس بن عبدالمطلب در شعب علی علیه السلام در مکه ساکن شده بودند و هر روز مشتاقان حجت خدا از اطراف و اکناف که به بهانهٔ حج و زیارت به مکه مشرف میشدند، به حضور حسین علیه السلام می رسیدند و رباب میدید که همسرش حسین، این حجت خدا در روی زمین، این ذبیح الله الاعظم با کلامشان روشنگری می کردند و به همگان می فرمودند که هدف از هجرتشان از مدینه به مکه امر به معروف و نهی از منکر است، حسین با زبان و کلام و اشاره و حرکات به همگان می فرمود که یزید دنباله رو معاویه است منتها باسبکی دیگر، اگر معاویه نفاق پیشه کرده بود و در ظاهر پیشانی اش از عبادت پینه بسته بود و در باطن با خدا در جنگ بود، اما پسرش یزید، آشکارا دین خدا را تباه می کرد و به بیراهه می کشید، حسین تاکید می کرد که اگر او بنشیند و نظاره کند، چیزی از اسلام به نسل های دیگر نمی رسد، پس حسین باید هجرت کند، باید با اهل بیتش هجرت کند و به همگان بگوید که اگر منکری دیدید نهی کنید و اگر معروفی زایل شد، به آن امر کنید.
مشتاقانی از اطراف به کاروان حسین می پیوستند تا هر آنکه حجت خدا امر کند آن را به دیده گذارند.
یزید والی مکه را عوض کرد و به او امر کرد تا حسین را به بیعت بخواند و اگر حسین بیعت نکرد در خفا و پنهانی او را بکشد...گرچه حسین و اهل بیت علیهم السلام در مکه غریب بودند و مکیان جز کینهٔ علی و اولاد علی علیه السلام، در سینه نداشتند، آنها به خاطر جانفشانی های حیدر کرار در لشکر رسول، از او کینه داشتند و گویی باید این کینه را تا قیام قیامت در سینه پنهان کنند و شیعهٔ علی علیه السلام، در مکه همیشه زمان مظلوم بماند.
حسین علیه السلام که اوضاع را چنین دید، صلاح دید تا قاصدی به بصره که سنگ ارادت به اهل بیت علیه السلام را به سینه می زدند بفرستد تا حجت بر آنان تمام کند، پس سلیمان بن زرین را به سمت بصره فرستاد و نامه هایی برای بزرگان و اشراف آنجا نوشت، چون حسین، حجت خداست و خوب میداند که مردم بصره چشم و گوش به دهان اشراف این شهر دارند.سلیمان را فرستاد و علم الهی داشت که سلیمان اولین شهید راه امر به معروف و نهی از منکر می شود، اما باید میرفت تا دیگر بهانه ای نباشد که از مظلومیت حسین نشنیدیم ، از هدفش چیزی ندانستیم، از حرکتش چیزی ندانستیم که اگر میدانستیم با شمشیر آخته به دفاع از حریم اسلام و حجت خدا به پا می خواستیم.
و رباب می دید که هر روز چندصد نامه از طرف کوفه و عراق به حسین علیه السلام می رسید که آقاجان! به سمت ما بیا که ما جانمان را کف دست قرار دادیم برای دفاع از نواده رسول، به طوریکه فقط یک روز ششصد نامه به مولا رسید، پس حسین مسلم بن عقیل را به حضور خواند و او را راهی کوفه نمود تا مسلم بررسی کند که کوفیان چقدر روی حرفشان می ایستند، آخر کوفه و کوفیان در بستن عهد و شکستن آن قدمت داشتند که اگر نبود این ، علی مظلوم در شهری که داد دفاع از اهل بیت می زد یکه و تنها نمی ماند و حسین می خواست، پسر عمویش مسلم، بررسی نماید که باز آن واقعه تکرار نشود...باز حسین را نخوانند و عهد ببندند و عهد بشکنند و سرانجامش بشود فرق خونین علی علیه السلام....
ادامه دارد..
📝به قلم:ط_حسینی
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 راه روشن است وقتی شهدا را چراغ هدایت می دانیم
🔷️ اين پنجاه و چند ثانيه فيلم، برشهايى از تاريخِ سربلندى است كه نامشان در قلب ايران ما تا ابد مىدرخشد.
◇ این اسمها و چهرهها را بخاطر بسپارید، شاید تا هزار سال دیگر ایران فرزندانی به این کیفیت به خود نبیند.
◇ خوب نگاه کنید: چشمهای درخشان «محمدابراهيم همت» و نگاهی که آدم را در خود نگه میدارد.
◇ صورت هميشه خندان «محمد بروجردى» مسیح کردستان.
◇ قاطعيت دلنشين «ولىالله فلاحى».
◇ نماز و نجواى «مهدى زينالدين».
◇ دستهاى الهامبخش «مصطفى چمران».
◇ سخن گفتن «يوسف كلاهدوز».
◇ سربهزيرى و سربلندى «جواد فكورى».
◇ زانو بغل گرفتنِ «احمد متوسليان» يار ناپيداى تمام اين سالهاى ما.
◇ «مهدى باكرى» كه پاى تخته حرف مىزند و باد مىوزد و قلبم آرام مىشود.
◇ حرف و خنده «عليرضا موحد دانش».
◇ سر برگرداندنِ« حسين خرازى» و جاى خالى دست راستش كه در جزيره مجنون جا گذاشت.
◇ «داود كريمى» و تمام زخمهاى مقدسِ تناش.
◇ خواب كوتاه «حميد باكرى» كه مىارزد به يك عمر بيدارى من.
◇ كلمات «محمد جهان آراء» نام الصاقى به خرمشهر.
◇ «على صياد شيرازى» و نقش و نشان سرزمين ما و ...
🔸️ این شهدا رفتند تا مسیر راه را به ما نشان بدهند.
🔹️ این شهدا نور و چراغ هدایت هستند که در مسیر باقی بمانیم.
🔸️ این شهدا الان چشم بر مسیر و جاده دارند که راه را گم نکنیم.
#راه_شهیدان_ادامه_دارد
@mahman11
13.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 سرود زیبای مادران شهدا
🔷️ گروه سرود دختران نجم الثاقب در برنامه تلویزیونی محفل در وصف مادران شهدا این سرود را اجرا کردند.
#نهضت_زندگی_با_آیه_ها
#مادران_شهدا
@mahman11
ماهِ رمضان را؛
خدا وثیـقہ گذاشت!
برای آزادیِ من؛
ازبنـدشیطان...
بعد از ایـن؛
روزگارِمـن چـہ میشـود...؟!
#يا_غياثَ_من_لا_غياثَ_لَہ
@mahman11