22.mp3
8.08M
[تلاوت صفحه بیست و دوم قرآن کریم
به همراه ترجمه]
#قرآن_کریم
@mahman11
🔸 شب عملیات والفجر هشت؛
نیروها باید بدل امواج خروشان اروند میزدند.
🌷 شهید مـزرجـی به شهید شوشتری گفـت:
« امشـب اگـر عـراقیها مـا را نـزنند؛ تـوی آب کوسـهها میزنند! اگـر هیچ کدام نزنند؛ ما لای سیم خـاردار و تلـههای انفجاری گیر میکنیم.
با محاسبات مادی، امشب ما نمیتوانیم از آب
رد بشویم.
• من امشـب فقـط وارد آب میشـوم تا امــام که در جماران است، به ایشان خبر دهند که آقا! بچهها به عشق شما زدند به خط. دیگر برای من مهم نیست که آنطرفِ خـط، برسیم یا نرسیم !»
• و بعـد از آن گفـت: «اونی کـه وظیـفه ماسـت،
وارد آب شدن اسـت. از این آب بیـرون اومـدن دیگـر در اختیار و وظیـفه ما نیست؛ اون دیگـه
با خداست.»
🔹 بعد گفت: «خـدای آن طرف اروند، خـدای این طـرف اروند است. اگـر کسی این طـرف، قلبـش آرام است، آن طـرف میترسد؛
توحیـدش مشـکل دارد.»
#اللهم_ارزقنا_شهادت🕊
@mahman11
•
پيامبر مکرم اسلام (صلى الله عليه و آله) :
سعادتمند حقيقى كسى است كه علی را در حيات او و پس از رحلتش دوست بدارد .
|أمالى صدوق ، ص 249 |
@mahman11
ناگهان باز دلم یاد تو افتاد شکست...🖤
#امیر_عبد_اللهیان
@mahman11
مشکلات
انسانهایبزرگرا
متعالے
وانسانهایڪوچڪرا
متلاشیمیڪند..!🌱
#شهید_مصطفی_چمران
@mahman11
◈اگــرڪسی
◈صدا؎رهبـرخودرانشنود ...
◈بہطوریقین
◈صدا؎امامزمـان/عج/
◈خودراهـمنمےشنود ...
◈وامـروزخـطقرمزباید
◈توجهـ تمام
◈واطاعتازولےخود،
◈رهبر؎نظامباشد.
شهید #حاج_قاسم_سلیمانی
#مرد_میدان
#اللهم_ارزقنا_شهادت🕊
@mahman11
🏴 رهبر معظم انقلاب: « ملت اسلام اگر نام حسین را و یاد حسین را زنده نگه بدارد و آن را الگو قرار بدهد برای خود، از همهی موانع و مشکلات عبور خواهد کرد. »
#رهبر
#محرم
#ملت_امام_حسین
@mahman11
همه نمیرسند 🏴
▫️ماجرای کربلا، ماجرای توست!
ماجرای نَفْسِ توست!
💥اما ماجرای کربلا را همه نمیفهمند!
صدایِ کربلا را همه نمیشنوند!
- اندکند آنان که تفکر میکنند،
- درمییابند،
- و بهسمت کربلای خود بهراه میافتند!
← همانان که فهمیدند:
زن یا مرد ... ماجرایی مجازی است!
آنها "انسان"اَند و برای تکاملِ انسانیت خود، به "انسانِ تمام" نیاز دارند.
▪️ماجرای کربلا را فقـــط "انسان" ها میفهمند!
نه زنان،
و نه مردان ...
#محرم
@mahman11
شهید گمنام
کرب و بلا را ندید
اما حسین(ع) را ، چرا ...
#شهید_گمنام❤️
#شبتونشهدایی
#خــادم_الــشـهـیـد
@mahman11
نَشَـوَدصُبـحاَگَـرعَـرضِاِرـٰادَتنَڪُنَم . .
نـٰامِزیبـٰاےِتـورـٰاصُبـحتِـلآوَتنَڪُنَم!(:❤️🩹'
السَّلامُعَلَيْكَيَاحُجَّةاللّٰهِفِىأَرْضِهِ✨🕊
#امام_زمان
#صلوات
صبحتون امام زمانی
@mahman11
23.mp3
8.55M
[تلاوت صفحه بیست و سوم قرآن کریم
به همراه ترجمه]
#قرآن_کریم
@mahman11
همین طور خمپاره بود که می آمد.
حسین عین خیالش نبود.
همین طور آرام، یکی یکی دست می کشید روی سر و صورتشان، خاک ها را پاک می کرد، حال و احوال می کرد، می رفت سنگر بعد.
آن ها حرص می خوردند حسین انقدر آرام بین سنگرها راه می رود.
#شهید_حسین_خرازی
@mahman11
~🕊
🌿فرازی از وصیت نامه💌
پشتیبان انقلاب باشید و کم کاری و خیانت مسئولین فاسد دولتی را به پای اصل نظام و انقلاب نگذارید.
#شهید_محمدابراهیم_کاظمی♥️🕊
@mahman11
روز سرد و بارانی بود.
وارد محل کار شدم، سرمان شلوغ بود، مرتب متوفی وارد سالن تطهیر می شد.
من هم ناظر سالن بودم.
وقتی در سالن قدم می زدم متوجه نسیم خوشبویی شدم.
معمولا هوای سالن تطهیر هوای خفه ای است که بوی متوفاهایی که از بیمارستان اعزام شده اند به شدت می پیچد.
در میان این همه بو، این نسیم خوشبو برایم جای سوال بود.
ابتدا فکر کردم به کفن یکی از این جنازه ها عطر زده شده اما وقتی بیشتر کنجکاوی کردم، دیدم خیر این گونه نیست.
رفتم نزدیک آخرین سنگ شستشو که جنازه ای را برای شستن آماده می کردند.
متوجه شدم این بوی خوب از این متوفاست، باز هم تصور کردم لباس تن مرحوم را با گلاب یا عطر معطر کرده اند.
وقتی غسال، لباس ها را از تن متوفی جدا کرد و در کیسه زباله قرار داد، باز هم بوی عطر می آمد.
دیگر مطمئن شده بودم این بوی خوش و عطر دل انگیز، از خود " شهید سید احمد پلارک" است...
راوی: یکی از کارکنان بهشت زهرا (س) 💚
#شهید_سید_احمد_پلارک 🕊🌱
@mahman11
#امانازدلزینبسلاماللهعلیها💔
بار بگشاییدکہاینجاکربلاست
#روز_دوم
~🕊
🌴#برگیازخاطرات✨
بهترین دوستان حسن، بچههای جنوب شهری بودند. بچههایی که از وضع مالی خوبی برخوردار نبودند. یک روز دیدم حسن بدون کاپشن و کلاه آمده، گفتم: پس کاپشن و کلاهت کو؟ چیکارشون کردی؟!
گفت «یکی از دوستام سردش بود، دادم بهش.» با تعجب پرسیدم: پس خودت چی؟ خندید و حرف را عوض کرد.
#شهید_حسن_صوفی♥️🕊
@mahman11
*شهید محمدرضا خطیبی
تاریخ ولادت: ۱۳۳۷/۸/۶ (آمل)
تاریخ شهادت: ۱۳۶۴/۴/۲ (هور الهویزه)
برگی از خاطرات🥀:
پنج روز بعد از مراسم عروسی ام به منطقه برگشتم.
برای دیدن همرزم هایم به پادگان شهید بیگلو-بین راه اهواز،حمیدیه-رفتم.
وارد پادگان که شدم،محمدرضا خطیبی و آقای صحرایی را دیدم.احوال پرسی کردیم.هنوز چاق سلامتی مان تمام نشده بود که آقای خطیبی گفت:
_سیّد!پس شیرینی عروسی ات چی شد؟
وقتی مِنّ و مِنّ مرا دیدند،گفتند:
_بیخودی بهانه نیار!بلند شو برویم اهواز.
سه نفری سوار ماشین شدیم و رفتیم اهواز.آن ها دقدلشان را سرم خالی کردندو هرکدام شان به اندازه ی چند نفر بستنی و کیک خوردند.گفتم:
_بابا! کمتر،یه وقت قند خون تان بالا می رود.
محمدرضا درحالی که شیشه ی آبلیمو را سر میکشید گفت:
_این هم عامل خنثی کننده است.مشکلی هست؟
#شهید_محمدرضا_خطیبی
#معاونگردانامامباقر
#عملیاتقدس
#شهــدا
@mahman11