eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
9.3هزار دنبال‌کننده
18.4هزار عکس
7هزار ویدیو
235 فایل
http://eitaa.com/joinchat/235732993Ccf74aef49e گروه مرتبط با کانال http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 بالاتر از نگاه منے آه "ماه مـــن " دستم نمےرسد بہ بلنداے چیدنتـــ اے شہید ... ڪاش باتو همراه شوم دمے ...لحظہ اے «کپی با صلوات آزاد»
مشاهده در ایتا
دانلود
✨✨✨ ‏این خیلی قشنگ بود🥺👇 می‌گفت: پرایدش رو فروخت برای کارهای هیئت، حالا اسم ناو ایرانی که جلوی آمریکا ایستاد رو گذاشتند به نامش. امام حسین بدهکار کسی نمی‌مونه... ❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
☘ﻣﺎﺩﺭ ﮔﻔﺖ: ﻧﺮﻭ، ﺑﻤﺎﻥ! ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﭘﺴﺮﻡ ﻋﺼﺎﯼ ﺩﺳﺘﻢ ﺑﺎﺷﺪ... ☘گفتم: ﻫﺮ ﭼﻪﺗﻮ ﺑﮕﻮﯾﯽ ﻓﻘﻂ ﯾﻚ ﺳﻮﺍﻝ! ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽﭘﺴﺮﺕ ﻋﺼﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎﯾﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﯾﺎﺁﻥ ﺩﻧﯿﺎ؟ ﻣﺎﺩﺭم ﭼﯿﺰﯼﻧﮕﻔﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺍﺷﻚ ﺑﺪﺭﻗﻪ ﺍم ﻛﺮﺩ... 🌺🍃
🍃نگاه کنید! چقدر آرام کنار هم خوابیده‌اند... آنان که روزی مثل یک شیر در کنار هم می‌جنگیدند... حال این ماییم و یاد آنان که روشنی بخش مسیر زندگیمان است...
این راه ومعبر را ... از راه جانبازی گشودند ... حال چگونه ادامه می دهیم ، راهی که رفتند... راهی که همچنان باقی است... یاسین
ایثارها نجومی! ایمان‌ها نجومی! سادگی‌ها نجومی! مقاومت‌ها نجومی! وقتی که نجومی مُد نبود. اما تازگی ها مُد شده فقط را می گیرند و می برند و می خورند! 🌸🍂
✨✨✨ 🌷 اصل فلسفے دنیا اینہ کہ بندگان صالح خدا، راه صداقت، راه نیکے، راه خوشبختے را طے بڪنند و بہ دیگران یاد بدهند... ❤️
☘جزیره مجنون - 1363 هورالعظیم ، امداد گران در حال انتقال یکی از مصدومین عملیات بدر به پشت جبهه هستند  عکاس : حسین حیدری
✨✨✨ 📖 🌹🕊امیـدوارم ... حضرت زهرا (س) عنایتے ڪند تا به هـدفے ڪہ از ورود به سپاه داشته‌ام آن هم تنها خواستنِ شهادت از خـداوند بود ، نائل آیم. 🥀 ❤️
🌺شاهد خداست! و تنھا او می‌داند که جوانیشان را، وقف نجابت شان کردند... 🌸
گفتم کجا؟! به خون گفتم چه وقت؟! کنون گفتم سبب؟! جنون گفتم نرو!! و رفت
✨✨✨ 📜 دائم الوضـو بود! موقع اذان خیلےها می رفتند وضو بگیࢪند ولی حسن اذان و اقامه مۍ گفت و نمازش شروع مے ڪرد. می گفٺ: زمین جاے جمع ڪردن ثوابھ...✨🌱 حیف زمیـن خدا نیسـت کھ آدم بدون وضو ࢪوش بره؟! ❤️
✨✨✨ اینجوری رفتن که ۴۰ ساله یه تنه جلو کل ابرقدرت های دنیا ایستادیم. یاد شهدا با ذکر صلوات🌷
من اسیر قفسه سینه شهیدی هستم که افتاده بود در جاده خندق، مردک بعثی رفت و میله چوبی پرچم عراق را صاف فرو کرد در قفسه سینه آن شهید که… سیدناصر حسینی‌پور از ترس دل مادر این شهید، حتی اسمش را هم نیاورده در «پایی که جا ماند»! خودت برو صفحه مورد نظر را پیدا کن که شهید مورد نظر، حتی اسمش هم در دسترس نمی‌باشد! روضه باز به همین می‌گویند، به همین که قفسه سینه شهید مملکتت، بشود بخشی از خاک دشمن، محل نصب پرچم دشمن! دمت اساسی گرم سیدناصر حسینی‌پور که با پایی بدون ساق پا، با مچ پایی آویزان به چند تکه پوست و گوشت، با بدنی درب و داغان و خون آلود، تلوتلو خوردی و کشان کشان، دامن کشان، بی‌هوش، رفتی و آن میله را از قفسه سینه شهیدی که نامش را هنوز به ما نگفته‌ای، درآوردی… احسنت به غیرتت جوانمرد! می‌دانی! پای آدم، چند کیلومتر آنطرفتر از خاک کربلا جا بماند، طوری نیست، اما بد است بازی با خون شهدا ! در هر لباس و عنوان و پست و مقامی!
آری این چنین جوان او در بهشت جاودانه رو سپید بود چون که صبر شرمسار صبر مادر شهید بود...
✨﷽✨ سه رفیق، سه شهید سه کبوتر، سه برادر سه یار، سه دلدار رفاقت تا شهادت با هم عهد بستند که هر که زودتر به شهادت رسید بقیه را شفاعت کند و هر سه شربت شهادت نوشیدند... از مکتب شهادت به سبک شهدا رفاقت را یاد بگیریم🥀 شهدا را با ذکر صلواتی یاد کنیم 📙برگرفته از کتاب به قلم بهشتیان. اثر گروه شهید هادی 🌼 شهدا را یاد کنیم با یک صلوات 🌼🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
✨✨✨ ❤️ اگر انسان سرش را به سمت آسمان بالا بياورد و کارهايش را برای رضای خدا انجام دهد، مطمئن باش زندگيش عوض ميشود و تازه معنی زندگی كردن را می‌فهمد.
🍃مـن و تـو مثل یک مرداب ماندیـم خوشا آنان که مثل رود رفتند ...
‍ ‍ خاطره ای از سردار شهید محمد ابراهیم همت اولين‌ دوره‌ نمايندگی مجلس‌ داشت‌ شروع‌ می شد. بهش گفتم: ‌«خودت‌ رو آماده‌ کن‌، مردم‌ تورو میخوان» قبلا هم‌ بهش گفته‌ بودم‌. ولی جوابی‌ نمی داد. آن‌ روز گفت:‌  نمی تونم‌..... خداحافظی شب‌ عمليات‌ بچه‌ها رو با هيچی‌ نمیتونم‌ عوض‌ کنم. یادش بخیر حاج ابراهیم همت الان کجایی وضعیت این روزها، حال و هوای ماها را ببینید.....
🌹🌹 ﻭﺻﯿﺖﻧﺎﻣﻪ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺷﻬﯿﺪﻏﻮﺍﺹ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽﺷﺪﻩ ﺷﻬﯿﺪﺳﯿﺪﺟﻠﯿﻞ ﻣﯿﺮﯼﻭﺭﮐﯽ : ﺍﺯ ﺷﻬﺪﺍﯼﻏﻮﺍﺹ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﮐﺮﺑﻼﯼ 4 ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺍﻡﺍﻟﺮﺻﺎﺹ، ﺩﺭ ﻭﺻﯿﺖﻧﺎﻣﻪ ﺧﻮﺩﺗﺎﮐﯿﺪﮐﺮﺩﻩ:ﮐﻪ ﺑﻪ ﺑﭽﻪﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍﻩ ﭘﺪﺭﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯﯾﺪﮐﻪ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺭﺍﻩ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ‏(ﻉ ‏)ﺍﺳﺖ 🌹🌹
فرمانده‌ای‌ که‌ از زیاد بودن‌ حقوقش شکایت‌ داشت شهید ذبیح اله عالی که سال 62 شهید شد و 10 سال طول کشید که پیکرش به کشور بازگردد، در این نامه و با توجه به شرایط مالی اش، خواسته بود تا بخشی از حقوقش کسر شود.  بسمه تعالی به: كارگزینی سپاه ساری از: پاسدار عملیات ذبیح الله عالی موضوع: كسر نمودن حقوق ماهیانه محترماً به عرض می‌رسانم چون اینجانب دارای چهار هكتار زمین زراعتی آبی و خشكه می‌باشم و دارای درآمد زیاد می‌باشد و همین طور حقوق من زیاد می‌باشد. لذا درخواست می‌نمایم كه در اسرع وقت از حقوق ماهیانه من حدود دو هزار تومان كسر نمائید. خداوند همه ما را خدمتگزار اسلام و امام قرار بدهد. ذبیح الله عالی
شهید محمدابراهیم همت: بعضی ها فکر می کنند، اگر ظاهرشان را شبیه شهدا کنند کار تمام است نه باید مانند شهدا زندگی کرد..🕊🌿
با لبی خندان شهیدان می‌روند از میان جمع می‌روند می‌روند تا ، تا خدا همچو عطر گل خرامان می‌روند
✅ می‌گویند یک دست صدا ندارد... 🔴 اما صدای یک دست فرماندهان ما را نشنیده‌اند، سودای دفاع و مهر وطن چنان در ذهن و روحشان پرورش یافته بود که با یک دست بارها را به دوش کشیدند. 🌹
.ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻫﺎﯼ ﺳﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻓﻦ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺷﻬﺮ ﻣﯿﺒﺮﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺣﯿﺎﻁ ﯾﮏ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﻪ ‌ ﺧﺎﮎ ﻣﯿﺴﭙﺎﺭﻧﺪ . ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﻤﺴﺎﯾﮕﯽ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻓﻠﺠﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﻪ ﺷﮑﻮﻩ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﺤﻠﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﮐﺮﺩﯾﺪ ﺑﻪ ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺍﺯ ﻓﺮﺩﺍ ﻗﯿﻤﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯿﺂﯾﺪ ﻭ .... ﺷﺐ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺑﺪ ﻣﺮﺩﯼ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﻣﯿﺂﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ : ﻣﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﻫﺴﺘﻢ، ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﻃﻮﺭﯼ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﯾﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺳﻢ ﻫﻤﺴﺎﯾﮕﯽ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺍﺯ ﻣﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺒﺮﺍﻥ، ﺷﻔﺎﻋﺖ ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺭﺍ ﭘﯿﺶ ﺧﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﺧﺪﺍ ﺍﻭ ﺷﻔﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﯾﺎﻓﺖ . ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ ﻭ ﺑﺎﯾﺴﺖ ﻭ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺑﻔﺮﺳﺖ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﺧﺪﺍ ﺷﻔﺎ ﯾﺎﺑﺪ . ﻭﻗﺘﯽ ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺷﻔﺎ ﯾﺎﻓﺖ ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﻣﻦ ﻓﻼﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﻭﺳﻄﯽ ﺁﺭﻣﯿﺪﻩ ﺍﻡ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎ ﺩﺭ ﮐﺎﺷﺎﻥ ﺩﺭ ﻓﻼﻥ ﻣﺤﻠﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﺎﻡ ﭘﺪﺭﻡ ﻓﻼﻥ ﺍﺳﺖ ﺧﺒﺮ ﻣﺤﻞ ﺩﻓﻨﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺮﺳﺎﻥ . ﺯﻥ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﺷﻔﺎﯼ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ ﻭ ﯾﻘﯿﻦ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺁﺩﺭﺱ ﻣﯿﮕﺮﺩﻧﺪ . ﺑﻪ ﮐﺎﺷﺎﻥ ﻣﯿﺮﻭﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﭘﺪﺭ ﺷﻬﯿﺪ ﻣﯿﮕﺮﺩﻧﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻭ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯿﮑﻨﻨﺪ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮕﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺩﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍﯼ ﺟﺎﺩﻩ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﯼ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﯿﭙﺮﺳﻨﺪ ﮐﻪ ﻓﻼﻥ ﮐﺲ ﺭﺍﻣﯿﺸﻨﺎﺳﯽ؟ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﺴﺘﻢ، ﺁﻧﻬﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﺯﺍﻭ ﻣﯿﭙﺮﺳﻨﺪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﺠﺎﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﯼ؟ ﻣﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﻮ ﮔﺸﺘﯿﻢ، ﻣﺮﺩ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺩﯾﺸﺐ ﺧﻮﺍﺏ ﭘﺴﺮﻡ ﺭﺍﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ ﭘﺪﺭ ﺟﺎﻥ ﻓﺮﺩﺍ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺧﺒﺮﯼ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻣﯽﺁﻭﺭﻧﺪ.ﻣﻦ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺁﻣﺪﻡ ﻭ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺧﺒﺮ ﺑﻮﺩﻡ. وآن کسی نیست جز شهیدسید میرحسین امیره خواه
✨✨✨ نباید در خانه بنشینیم وبگوییم که انقلاب کرده ایم .باید که در بین مردم باشیم وپیام انقلاب را به مردم برسانیم.