فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما معنای جهاد اصغر و اکبر را درک کردیم …
#شهید_آوینی
#شهید_صادق_مزدستان 🔻
مادرم !
سهم تو از انقلاب همین بس که من به #شهادت برسم.
مادرم !
هرگاه خواستی #شهادتم را به رخ انقلاب بِکِشی، زینب (س) را بیاد آور.
🌹سال ها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در کرمانشاه خدمت می کرد.
آنجا هم مثل بیشتر شهرها فساد رایج بود و علقه های دینی کمرنگ شده بود. علی از من خواست دختران هم سن و سالم را در منزل جمع کنم تا با دعوت از روحانیون، جلسات ارشادی برپا کند.
این جلسات تحول زیادی در نسل جوان آن زمان ایجاد کرد.
"شهید علی صیاد شیرازی"
✍راوی: خواهر شهید
#دعای_فرج🌷
حل میشود شکوهِ غزل در صدای تو
ای هرچه هست و نیست در عالم فدای تو
هر شب به روز آمدنت فکر میکنم
هر صبح بیقرارترینم برای تو
#امام_زمان ارواحنا فداه 💚🌙
❣#سلام_امام_زمانم❣
📖 السلام علیک فی آنآء لیلک و اطراف نهارک...
🌱سلام بر تو ای مولایی که در شب تیرهی غیبت، همه از تو نور می جویند؛
و در روز ظهورت، همه با آفتاب تو راه بندگی را میپویند.
سلام بر تو و بر روز ظهورت🌱
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
زیارت نامه شهداء
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم.
سلامبرشهدا ✋
به نام خداوند مردان جنگ
لقمه نان خشکی برداشتند
و جانشان را گذاشتند !
بی ادعای بی ادعا
این تمام سهـمشان بود
از سفره ی انقلاب
رزقکشهـادت
#صبحتون_شهدایی☀️🌷
آمده بود مرخصی
داشتیم درباره منطقه حرف میزدیم،
لابهلای صحبت گفتم کاش میشد من هم
همراهت به جبهه بیایم
حرف دلم را زده بودم(:
لبخندی زد و پاسخی داد که قانعم کرد
گفت: هیچ میدانی که سیاهی چادر تو از
سرخی خون من کوبنده تر است؟!
همینکه حجابت را رعایت کنی، مبارزهات را انجام دادهای!
همسرشهید✍
#شهیدمحمدرضانظافت🦋🕊
🌹چریک پیر🌹
۹۰ نفر شیرزن بودند که گردان نانواها را در شهر خانوک کرمان راه انداختند.
آنها هر روز جمعه نان بربری ۹۰تنور را جمع می کردند و با یک کامیون به جبهه می فرستادند.
سردسته این گردان شیرزن کسی نبود، جز «حاجیه زهرا اسدی» که کربلایی زهرا هم صدایش می کردند.
او مادر شهید محمد جواد زاد خوش و مادر بزرگ شهیدان مهدی و جابر مهدوی بود.
#حاج_قاسم سلیمانی در یکی از سخنرانی های خود به این شیرزن لقب «چریک پیر» را داده بود.
که بر روی سنگ قبر او حک شده
🔰 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
🔻سال ۱۳۵۹ بود.برنامه ی بسیج تا نیمه شب ادامه یافت. دو ساعت مانده به اذان صبح کار بچه ها تمام شد. ابراهیم بچه ها را جمع کرد، ازخاطرات کردستان تعریف می کرد، خاطراتش هم جالب بود هم خنده دار.بچه ها را تا اذان بیدار نگه داشت، بچه ها بعد از نماز جماعت صبح به خانه هایشان رفتند. ابراهیم به مسئول بسیج گفت اگر این بچه ها، همان ساعت می رفتند معلوم نبود برای نماز بیدار می شدند یا نه، شما یا کار بسیج را زود تمام کنید یا بچه ها را تا اذان صبح نگهدارید که نمازشان قضا نشود....
📕منبع: سلام برابراهیم۲
🌷شهیدابراهیم هادی 🌷
#فاتحان_جبهه_غرب_کشور
هدایت شده از مدافعان حرم
🌷حاج قاسم سلیمانی:
🔻در عرصه مدیریتی ذهن همه باید به سمت همت و خرازی و احمد متوسلیان معطوف شود زیرا آنان حرف و عملشان یکی بود.
الّلهُمَصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوعَجّلفَرَجَهُم
╔══❖•°♥ °•❖══╗
✤☫@modafean_14 ✤
╚══❖•°♥ °•❖══╝
🔻دست از ولایت فقیه برندارید
و در راه رضای خداوند قدم بردارید،
اگر می خواهید زندگی کنید،
برای خدا زندگی کنید
واگر خواستید بمیرید،
برای خدا و در راه او جان بدهید...
#شهیدروحاللهصحرایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#راوی | #کربلای_چهار
🎥 جزیره ام الرصاص هنوز و بعد از سال ها از دفاع مقدس هنوز نیزه و شمشیر شکسته های قتلگاه غواصان با ما سخن می گویند و حدیث عشق می سرایند...
▫️مگر می توانیم فراموش کنیم؟
🎙 راوی: حاج علیرضا دلبریان
🌹 شهید #حاج_قاسم سلیمانی :
خدایا شکرگزارم که مرا در مسیر حکیم امروز اسلام ، خامنهای عزیز قرار دادی 🤲
❤️ #امام_خامنه_ای (حَفِظَهُ الله)
از جبهه که به مرخصی میآمد، یک روز را به جانبازان اختصاص میداد.
میرفت آسایشگاه جانبازان و کارهایشان را انجام میداد؛ موهایشان را کوتاه میکرد، بدنشان را ماساژ میداد و نظافت میکرد.
میگفت: «اینها به خاطر مملکت و جنگ این طوری شدهاند؛ ما باید بهشان خدمت کنیم.»
#شهید_مهرداد_خواجویی
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#شهـدا..!
مانده ام از ڪدامتان،
بنویسم..! بخوانم..! بشنوم..!
هر ڪدامتان را صفتے ست
ڪه #شُهره شده اید به آن
هر ڪدامتان را اخلاقے ست
ڪه #جادوانه شده اید به آن
اما مے دانم !
همه ے شما را اگر خلاصه ڪنم،
مے شـود #عبد
و تمام پیام تان را اگر خلاصه ڪنم
مے شـود #حق
دعا ڪنید ما را تا عبد حق شویم ...
رهایمان نڪنید ...
🌹 #شهدا
🌹🕊 #همیشه
🌹🕊🌹 #نگاهی
💎تفاوت ترس ما و ترس امام
✅اوایل انقلاب که هنوز جنگ شروع نشده بود، با تعدادی از جوانان برای دیدار با امام به جماران رفتیم. دور تا دور امام نشسته بودیم و به نصیحتهایش گوش میدادیم که یکدفعه ضربه محکمی به پنجره خورد و یکی از شیشههای اتاق شکست. از این صدای غیرمنتظره همه از جا پریدیم، جز حضرت امام.
امام در همان حال که صحبت میکرد، آرام سرش را برگرداند و به پنجره نگاه کرد. هنوز صحبتهایش تمام نشده بود که صدای اذان شنیده شد. بلافاصله والسلام گفت و از جا بلند شد.
✅همانجا بود که فهمیدم آدمها همهشان میترسند، چرا که آن روز در حقیقت، همه ما ترسیده بودیم؛ هم امام و هم ما. امام از دیر شدن وقت نماز میترسید و ما از صدای شکسته شدن شیشه.
او از خدا میترسید و ما از غیرخدا. آنجا بود که فهمیدم هر کس واقعا از خدا بترسد، دیگر از غیر نمیترسد.
راوی: #شهید_ابراهیم_همت
از خدا خواستم
بدنم حتی یک وجب از
خاک زمین رو اشغال نکنه...
#شهیدمهدیباکری
دانشگاه راتمام کرده بود. می خواست برودسربازی.رفتم سراغش.بهش گفتم:«که اگه می خوای تا با بچه های لشکر نجف اشرف زنگ بزنم که بری اونجا. این جوری دیگه خدمتت را دیگه توشهرخودت هستی.تو نجف آباد.»گفت:«نه می خوام برم یک جای سخت خدمت کنم»گفتم:«واسه چی؟وقتی می تونی راحت سربازیت بگذرونی،چراسخت؟»حرف شهید «احمد حجتی»راآورد وسط.
شهیدِنجف آبادی که هم معلم بود وهمپاسداروهم جهادگر.گفت:«شهید حجتی توی زمان شاه می گفت: می خوام برای سربازی برم یک جای سخت.من که دیگه تو جمهوری اسلامی هستم.»هرچه باهاش حرف زدم که ول کن این حرف ها را وازخرشیطان بیا پایین،فایده نداشت. محکم ایستاد سر حرفش. نگذاشت کوچکترین حرفی هم با بچهوهای لشکر بزنم.رفت پادگان ارتش دزفول.
★★★★
هم خدمتی محسن بود.جوان درست وسالمی نبود.معتاددبود ولاآبالی واهل کارهای خلاف.تا آن موقعوهرکس کاری کرده بودکه اورابه راه بیاورد نتوانسته بود. حتی پدرومادرواقوام وفامیلش هم نتوانسته بودند. توی پادگان هیچکس به خاطر کارهایش،کمترین محلی به او نمی گذاشت. خیلی ها حتی آدم هم حسابش نمی کردند. محسن رفت سمت او.باهاش رفیق شد.رفیق جینگ صمیمی. خیلی با او صحبت کردونصیحتش کرد.چند ماهی بیشتر نگذشت. جوان از این رو به آن رو شد. مواد مخدرو بقیه کارهای خلافش راگذاشت کنار.
می گفت:«دوست دارم از این به بعدکسی بشم مثل محسن حججی.»
یک دنیا آرامش!
خواب از سرم برده است
حسرت این خواب راحت تو....
#شهید_علی_فخارنیا
#قرارمون🕛
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد 🤲🌿
دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد 🕊🌷
#امام_زمان ارواحنا فداه ❤️🌱