فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 #حاج_قاسم سلیمانی :
نگین انگشتری من از شیشه های حرم امام رضاست که از انفجار [ ۳۰ خرداد ۷۳ ] به جای مانده ... فردا حرف درنیاورید که زمرد دستش است 😉
🌷 #امام_رضا (ع)
💖 #همه_خادم_الرضاییم
1_1556403251.mp3
10.53M
چه میجویی؛عشق؟
همینجاست
چه میجویی؛انسان؟
اینجاست
همه ی تاریخ اینجا حاضر است
بدر و حنین و عاشورا اینجاست
و شاید آن یار
او هم اینجا باشد!
این شاید که گفتم از دل شکاک من است؛که برآمد؛اهل یقین پیامی دیگر دارند!بشنو!!!
#شهید_مرتضی_آوینی
🌴قسمت سوم:روزي حلال🌴
🌸راوی:خواهر شهيد
پيامبراعظم ميفرمايــد: 《فرزندانتان را در خوب شدنشــان ياري كنيد،
زيرا هر كه بخواهد ميتواند نافرماني را از فرزند خود بيرون كند.》
بر اين اساس پدرمان در تربيت صحيح ابراهيم و ديگر بچه ها اصلاً كوتاهي
نكرد. البته پدرمان بسيار انسان با تقوائي بود. اهل مسجد و هيئت بود و به رزق
حلال بسيار اهميت ميداد. او خوب ميدانست پيامبر ميفرمايد:
《عبادت ده جزء دارد كه نه جزء آن به دست آوردن روزي حلال است》
براي همين وقتي عده اي از اراذل و اوباش در محله اميريه)شاپور(آن زمان،
اذيتش كردند و نميگذاشتند كاسبي حلالی داشته باشد، مغازه ايی كه از ارث
پدري به دست آورده بود را فروخت و به كارخانه قند رفت.
آنجا مشــغول كارگري شد. صبح تا شــب مقابل كوره مي ايستاد. تازه آن
موقع توانست خانه اي كوچك بخرد.
ابراهيــم بارها گفته بود: اگر پــدرم بچه هاي خوبي تربيــت كرد. به خاطر
سختيهائي بود كه براي رزق حلال مي كشيد.
هــر زمان هم از دوران كودكي خودش يــاد ميكرد ميگفت: پدرم با من
حفــظ قرآن را كار ميكرد. هميشــه مرا با خودش به مســجد ميبرد. بيشــتر
وقتها به مسجد آيت الله نوري پائين چهارراه سرچشمه ميرفتيم.آنجا هيئت حضرت علي اصغر(ع) بر پا بود. پدرم افتخار خادمي آن هيئت را داشت.
يادم هســت كه در همان سالهای پاياني دبســتان، ابراهيم كاري كرد كه
پدر عصباني شد و گفت: ابراهيم برو بيرون، تا شب هم برنگرد.
ابراهيم تا شب به خانه نيامد. همه خانواده ناراحت بودند كه براي ناهار چه
كرده. اما روي حرف پدر حرفي نميزدند.
شــب بود كه ابراهيم برگشــت. با ادب به همه سلام كرد. بلافاصله سؤال
كــردم: ناهار چيكار كردي داداش؟! پدر در حالي كه هنوز ناراحت نشــان
ميداد اما منتظر جواب ابراهيم بود.
ابراهيم خيلي آهسته گفت: تو كوچه راه ميرفتم، ديدم يه پيرزن كلي وسائل
خريده، نميدونه چيكار كنه و چطوري بره خونه. من هم رفتم كمك كردم.
وسايلش را تا منزلش بردم. پيرزن هم كلي تشكر كرد و سكه پنج ريالي به من داد.
نميخواستم قبول كنم ولي خيلي اصرار كرد. من هم مطمئن بودم اين پول
حلاله، چون براش زحمت كشيده بودم. ظهر با همان پول نان خريدم و خوردم.
پدر وقتي ماجرا را شنيد لبخندي از رضايت بر لبانش نقش بست. خوشحال
بود كه پسرش درس پدر را خوب فرا گرفته و به روزي حلال اهميت ميدهد.
دوستي پدر با ابراهيم از رابطه پدر و پسر فراتر بود. محبتي عجيب بين آن
دو برقرار بود كه ثمره آن در رشــد شخصيتي اين پسر مشخص بود. اما اين
رابطه دوستانه زياد طولانی نشد!
ابراهيم نوجوان بود كه طعم خوش حمايتهاي پدر را از دســت داد. در
يك غروب غم انگيز ســايه ســنگين يتيمي را بر سرش احساس كرد. از آن
پس مانند مردان بزرگ به زندگي ادامه داد. آن ســالها بيشــتر دوســتان و
آشنايان به او توصيه ميكردند به سراغ ورزش برود. او هم قبول كرد.
📚 منبع : کتاب #سلام_بر_ابراهیم۱
أَنِّی أُحِبُّکَ
دوست داشتنت
عاقبتم را به خیر میکند
یا ثامن الحجج
#شهید_محمدعلی_حیدری
#دعای_فرج🌷
🌱اگر بہ دیده ے ظاهر تو را نمے بینم
🌱ولے تو را ز جان و دل جدا نمے بینم
🌱چنان ڪہ شیفتہ ے آن جمال زیبایم
🌱بہ هر چہ مے نگرم جز تو را نمے بینم
أَللِّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیِّکَ الفَرَجَ 🤲✨
#امام_زمان ارواحنا فداه 💚🌿
❣#سلام_امام_زمانم❣
🔅السلام علیک حین تقرأُ و تبیِّن...🤚✨
🌱سلام بر تو آن روزی که صحیفه های وحی را ظاهر میکنی و آیههای نور را بر مردم میخوانی و جرعه های معرفت را به کامشان میریزی...
📚زیارت آل یاسین_مفاتیح الجنان
#اللهمعجللولیکالفرج 🤲🌱
#امام_زمان ارواحنا فداه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلطان خراسان
#میلاد_امام_رضا بر ساحت مقدس امام زمان ارواحنا فداه و نائب بر حق ایشان و تمام شیعیان و مسلمانان جهان مبارک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹تصاویری از حضور شهید سلیمانی در حرم #امام_رضا علیهالسلام بهمناسبت میلاد حضرت ثامنالحجج علیهالسلام
#همه_خادم_الرضاییم
ظاهر فریبنده دنیا
حریفشان نشد ؛
دنیا را ضربه فنی کردند
قهرمانان واقعی شهدا هستند
#مردان_میدان_نبرد
#شهید_داوود_حیدری
#شهید_سیدابراهیم_کسائیان
تابلوهایی که راه جاودانگی را
مشخص می کرد ...
شهدا در مشکلات و سختیها بجای گم کردن راه، بیراهه رفتن و اتکا به بیگانه با توسل به اهلبیت علیهم السلام راه را پیدا میکردند.
#السلامعلیکم_یااهلبیتالنبوة
#تبلیغات #دفاع_مقدس
#سلام_آقا
هر دست دخیلی نرسیده به مرادش
جز آنکه قسم داده رضا را به جوادش...
#همه_خادم_الرضاییم
#میلاد_امام_رضا علیه السلام
جایی که انسان مصلحتی ندارد
تا حقیقت را برای آن فدا کند
پس دیگر از کسی واهمه نمیکند
تا حق را کتمان نماید ...
#شهید_چمران
۲۱خردادماه ، #سالروز_شهادت #مدافع_حرم
#شهید_حیدر_جلیلوند ( #محراب) گرامی باد.🥀
🍁ولادت: ۶۵/۹/۲۶
🌹شهادت: ۹۶/۳/۲۱
🕊محل شهادت: سوریه، حماه، اثریا
🍁نحوه شهادت: اصابت گلوله مستقیم به سر
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
۲۱خردادماه ، #سالروز_شهادت #مدافع_حرم #شهید_حیدر_جلیلوند ( #محراب) گرامی باد.🥀 🍁ولادت: ۶۵/۹/۲۶ 🌹شها
#خاطرات_شهدا
👌خاطرات از زبان پدر شهید حیدر جلیلوند👇
🌹 قهرمان شهید
🍁از همان بچگی شیطنتهایش با دو برادر بزرگترش فرق داشت. هر موقع در خانه نبود، واقعاً خانه سوت و کور بود.پسرم از زمان دبستان در کارهای مذهبی و کلاس حفظ قرآن شرکت داشت و در گروههای تواشیح و حوزه بسیج هم بسیار فعالیت میکرد.
🍁 از رشته کشتی گرفته تا رشته جودو را گذرانده بود. در همان دوران بچگی و نوجوانی توانست حکم قهرمانی بگیرد تا اینکه در بزرگسالی هم در مسابقات فرهنگی- ورزشی - رزمی پدافند هوایی نیروی هوا فضای سپاه شرکت کرد و در رشته شنا صاحب عنوان شد. کلاً جوان اهل ورزش و توانمندی بود.
🌹 مثل حیدر پیدا نمیشود
🍁سال 86 در بخش هوا فضای سپاه مشغول به کار شد. کارش هم طوری بود که باید مرتب به مأموریت میرفت. با آنکه 2 دختر کوچک به نام ثنا و حنانه داشت و ما هم میخواستیم کمتر مأموریت برود، از فرط علاقهای که به شغلش داشت قبول نمیکرد.
🍁از طرفی هم از روزی که حیدر وارد سازمان هوا فضا شد، حساسیت شغلیاش ایجاب میکرد که دائم در مأموریت باشد. البته امثال حیدر سریع راه خود را پیدا میکنند. این پسر طوری بود که دوستانش خیلی به او ارادت داشتند. آنقدر که در شهادتش از جیب خودشان برای او مراسم میگرفتند. دوستانش میگفتند باید سالیان سال بگذرد تا دوباره کسی مثل حیدر جایگزین پیدا کند.
🌹میدانستیم شهید میشود
🍁يك برگه در وسايل شخصي شهيد پيدا كرديم كه رويش نوشته بود: خداوندا به آبروي حضرت زهرا(س) مرگ من را شهادت در راه خودت قرار بده تا توسط دشمنان دين مبين اسلام و در راه پاسداري از حريم سبز ولايت به شهادت برسم. وقتي كه ميبينم حيدر چنين افكاري داشت و براي شهادتش، حضرت زهرا(س) را قسم ميداد من ديگر چه حرفي براي گفتن دارم.
🍁برادر كوچك حيدر كه 14 سال با او اختلاف سني دارد، خواب ديده بود كه شهيدي آوردند و چند خانم بالاي سر او دارند گريه ميكنند و وقتي بالاي سر شهيد ميرود، ميبيند داداش حيدر است. حتي به خودم بارها و بارها الهام شده بود كه حيدرم شهيد ميشود و من دختر كوچك سه ماهه او را در آغوش ميگيرم و در همين حين روضه حضرت رقيه(س) در بين جمعيت خوانده ميشود.
🌹با همه فامیل خداحافظی کرد
🍁هميشه كه اعزام ميشد، بچههايش را ميبرد خانه پدر خانمش ميگذاشت. ولي در اعزام سري آخر بچههايش را آورد خانه ما و گفت پدر اينها را به شما ميسپارم. من برگشتم به او گفتم من نوكر خودت و بچههايت هستم
🍁 ماه رمضان بود در خانه مان قرآن خوانی داشتیم یکی از همسایه مان که علاقه زیادی به حیدر دارد شاکی بود که من خیلی وقته حیدر را ندیدم اتفاقاً حيدر در آن لحظه تماس گرفت و با هم صحبت كردند و حتي حيدر آن شب با كل فاميل تلفني صحبت كرد. گويي ميدانست كه اين آخرين مكالمهاش با فاميل و دوستان است. فرداي همان روز به شهادت رسيد.
🌹همچو حیدر شهید شد
🍁با یکی از همرزمانش برای عملیات شناسایی به منطقه اثریا رفته بود. پس از انجام عملیات و حین بازگشت از ماموریت با نیروهای داعش مواجه میشوند که متاسفانه حیدر از ناحیه سر مورد اصابت گلوله مستقیم قرار میگیرد و شهید میشود
🍁پسرم در ايام ضربت خوردن حضرت علي علیه السلام از ناحيه سر به شهادت رسيد. حيدر در سن 31 سالگي شهيد شد و با لب تشنه در شهادت مولاي متقيان به ديدار معبودش شتافت
🌹 قبل از شهادت با مزارش عکس گرفت
🍁موقعي كه حيدر در ايران بود هر پنجشنبه به گلزار شهداي ملارد ميرفت یک بار که با دوستانش به گلزار شهادا رفته بود سر مزار شهید طهرانی مقدم ابتساد و شروع به فاتحه خواندن کرد. علاقه خاصی به شهید طهرانی مقدام داشت.
🍁دوستان حيدر ميگويند كمي عقبتر آمديم و ديديم حيدر خيلي ساكت است. پرسيديم: چي شده خيلي توي خودت هستي؟ حيدر سرش را بالا ميآورد و ميگويد: خوش به حال اين شهدا كه رفتند و ما هنوز داريم نفس ميكشيم. بعد ميگويد اگر من شهيد شدم اينجا خاكم كنيد...
🍁 مصطفی يكي از دوستان حيدر ميگويد بچهها همين جا بايستيد و با گوشي خودش از بچهها عكس مياندازد و ميگويد عكسهاي خوبي گرفتيم. انشاءالله كه اين عكسها را براي شهادت استفاده كنيم. حيدر هم ميخندد. حيدر بعد از شهادتش همانجايي دفن شد كه مصطفي از آنها عكس انداخته بود.