#سیره_شهدا
#شهید_مدافعحرمـ #مصطفی_بختی 🕊🌺
📌خیلی صبـــور و مهربون بودن، اززمانی که بچه ها نوزاد بودند میگفتند که هر جـــــایی برای عزاداری آقا امام حســین علیه السلام میرید این بچه ها رو هم با خودتون ببرید،😊
📌چون بچه وقتی بدنیا میاد از روز اول متوجه همه چیزهستش ومن خیلی دوست دارم بچه ها ازهمین الان بادین ومذهب خودشون آشناباشندوخوب درکش کنند✅
📌همیشه احترام همه رونگه میداشتن براشون بزرگ و کوچیک نداشت میگفتند همه دارای شخصیت هستند وباید احترامشون رونگه داریم👌
📌بچه هاروخیلی دوست داشت میگفت بچه هاروح پاکی دارندکه آدم روبه خدانزدیگترمیکنن☝️
📌من هیچوقت ندیدم درمقابل پدرومادرشون پاهاشون رودرازکنندخیلی مودب وبااحترام باهاشون صحبت میکرد.💔
#نقل_ازهمسر_شهید
🔰 #خاطرات_شهدا
📍صبر و استقامت...
🔻وقتی وارد ادوگاه عراقی ها شدیم، عکس بزرگی از صدام را زده بودند روی دیوار، من بدم آمد زدم عکس را انداختم و شکست، سه ماه زیر شکنجه بودم و توی این مدت با وزیر سابق نفت، تندگویان آشنا شدم .
یه روز از او پرسیدم که کارت صلیب سرخ دارد یا نه !؟
جواب داد که ندارم .
گفتم آقای تندگویان، چون کارت نداری آدرس بده تا برای خانواده ات نامه بنویسم.
متواضعانه گفت آدرس من این است،
صبر و استقامت....
🌷#شهید_محمدجواد_تندگویان🌷
📕 امام سجاد و شهدا ، ص108
🌿فرازی از وصیت نامه💌
خواهرم؛
محجوب باش و باتقوا،
كه شمایید كه دشمن را با چادر سیاهتان و تقوایتان میكشید. #حجاب تو سنگر تو است، تو از داخلِ #حجاب، دشمن را میبینى و دشمن تو را نمیبیند.
#شهید_رحیم_آنجفی♥️🕊
✨💫سلسله نور💫✨
پس از من علی به امر خدا،مولا و امام شماست.سپس امامت در نسل من که از فرزندان او هستند خواهد بود و این تا روزی که خدا و پیامبرش را ملاقات کنید ادامه دارد...ای مردم!نور از طرف خدای عزوجل در من قرار گرفته است و پس از من در علی و سپس در نسل او تا مهدی قائم ادامه دارد.
🌱بخشی از فراز ۶خطبه #غدیر🌱
🌹🌿5روز تا#عید_غدیر خم
🌴#قسمت_بیست_و_هشتم:تسبيحات حضرت زهرا سلام الله علیها 🌴
🌸راوی: امير سپهرنژاد
دوازدهم مهر 1359 است. دو روز بود كه ابراهيم مفقود شده! براي گرفتن خبر به ستاد اسراي جنگي رفتم اما بیفايده بود.
تا نيمههاي شب بيدار و خيلي ناراحت بودم. من ازصميمیترين دوستم هيچ خبري نداشتم.
بعــد از نماز صبح آمدم داخل محوطه. ســكوت عجيبــي در پادگان ابوذر حکم فرما بود.
روي خاكهای محوطه نشستم. تمام خاطراتي كه با ابراهيم داشتم در ذهنم مرور ميشد.
هوا هنوز روشن نشده بود. با صدايي درب پادگان باز شد و چند نفري وارد شدند.
ناخــدآگاه به درب پادگان نگاه كردم. تــوي گرگ و ميش هوا به چهره
آنها خيره شدم.
يكدفعــه از جــا پريدم! خودش بود، يكــي از آنها ابراهيم بــود. دويدم و لحظاتي بعد در آغوش هم بوديم.
خوشــحالي آن لحظه قابل وصف نبود. ساعتي بعد در جمع بچهها نشستيم.
ابراهيم ماجراي اين سه روز را تعريف ميكرد:
با يك نفربر رفته بوديم جلو، نميدانستيم عراقیها تا كجا آمدهاند.
كنار يك تپه محاصره شــديم، نزديك به يكصد عراقــي از بالاي تپه و از داخل دشت شليك میكردند.
ما پنج نفرهم دركنار تپه در چالهاي سنگر گرفتيم و شليك میكرديم.
تا غروب مقاومت كرديم، با تاريك شدن هوا عراقیها عقبنشيني كردند.
دو نفر از همراهان ما كه راه را بلد بودند شهيد شدند.
از سنگر بيرون آمديم، كسي آن اطراف نبود. به پشت تپه و ميان درختها رفتيم.
در آنجا پيكر شهدا را مخفي كرديم. خسته و گرسنه بوديم. از مسير غروب آفتاب قبله را حدس زدم و نماز را خوانديم.
بعد از نماز به دوســتانم گفتم: براي رفع اين گرفتاریها با دقت تســبيحات حضرت زهرا سلام الله علیها را بگوئيد.
بعد ادامه دادم: اين تسبيحات را پيامبر، زماني به دخترشان تعليم فرمودند كه ايشان گرفتار مشكلات و سختیهاي بسيار بودند.
بعد از تسبيحات به سنگر قبلي برگشتيم. خبري از عراقیها نبود. مهمات ما هم كم بود.
يكدفعــه در كنــار تپه چندين جنــازه عراقي را ديدم. اســلحه و خشــاب و نارنجكهــاي آنها را برداشــتيم. مقداري آذوقه هم پيــدا كرديم و آماده حركت شديم. اما به كدام سمت!؟
هوا تاريك و در اطراف ما دشــتي صاف بود. تســبيحي در دست داشتم و مرتب ذكر ميگفتم. در ميان دشــمن، خستگي، شب تاريك و... اما آرامش عجيبي داشتيم!
نيمههاي شب در ميان دشت يك جاده خاكي پيدا كرديم. مسير آن را ادامه داديم.
به يك منطقه نظامي رسيديم که دستگاه رادار در داخل آن قرار داشت.
چندين نگهبان هم در اطراف آن بودند. سنگرهائي هم در داخل مقر ديده ميشد.
ما نميدانســتيم در كجا هســتيم. هيــچ اميدي هم به زنــده ماندن خودمان نداشتيم، براي همين تصميم عجيبي گرفتيم!
بعد هم با تسبيح استخاره كردم و خوب آمد. ما هم شروع كرديم!
با ياري خدا توانســتيم با پرتاب نارنجك و شليك گلوله، آن مقر نظامي را به هم بريزيم.
وقتي رادار از كار افتاد، هر ســه از آنجا دور شــديم. ســاعتي بعد دوباره به راهمان ادامه داديم.
نزديك صبح محل امني را پيدا كرديم و مشغول استراحت شديم. كل روز را استراحت كرديم.
باور كردني نبود، آرامش عجيبي داشــتيم. با تاريك شــدن هوا به راهمان ادامه داديم و با ياري خدا به نيروهاي خودي رسيديم.
ابراهيــم ادامه داد: آنچــه ما در اين مــدت ديديم فقط عنايــات خدا بود.
تسبيحات حضرت زهراسلام الله علیها گره بسياري از مشكلات ما را گشود.
بعد گفت: دشمن به خاطر نداشتن ايمان، از نيروهاي ما ميترسد.
مــا بايد تا ميتوانيم نبردهاي نامنظم را گســترش دهيــم تا جلوي حملات دشمن گرفته شود.
#سلام_بر_ابراهیم
📚 کتاب سلام بر ابراهیم۱
#دعای_فرج🌷
🌱ما همانیم ڪہ از عشق تو غفلـت ڪردیم
🌱با همہ آدمیـان غیـر تـو خلـوت ڪردیـم
🌱سـال هـا مے گـذرد، منتظـرے بـرگـردیـم
🌱و مشخص شده ماییم ڪہ غیبت ڪردیم
#اللّٰھُمَعجِّلْلِّوَلیڪَالفࢪَج 🤲✨
❤️☘#امام_زمان (عج)
#سلاممولاجانم❤
من هر #صبح
به آستان مقدستان سلام می کنم
و از امواج بهشتیِپاسختان...
سرشار از امید می شوم.
من پاسخ پدرانه ی شما را
با ذره ذره ی وجودم احساس میکنم...
من با شما نفس میکشم،
با شما زندگی می کنم،
شکر خدا که شما را دارم
#اللّٰھُمَعجِّلْلِّوَلیڪَالفࢪَج 🤲🍃
#امام_زمان ارواحنا فداه ❤️✨
#زیارتنامه_شهدا
بسم الله الرحمن الرحیم
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم
یَا اَولِیاءَ اللهِ و اَحِبّائَهُ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم
یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم
یااَنصَارَدینِ اللهِ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم
یااَنصارَرَسُولِ اللهِ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم
یا اَنصارَاَمیرِالمُومِنینَ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم
یا اَنصارَ فاطِمَةَ
سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم
یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ
بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم
یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ،
بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ،
وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها
دُفِنتُم ،
وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا،
فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم
فَاَفُوزَمَعَکُم.
#اللهم_الرزقنا_شهادت🤲
🌺🌙@mahman11🌙🌺
☀️صبحے ڪه قدح
نوش شود از نگه تو
آن صبح به ڪام است و
بخیر است و
مرادم ...☘
🌷صبحتون منور به نگاه شهدا✨
🌹سردار#شهید_حاج_حسین_همدانی🕊
خورشید
در دستهایشان بود
و ڪوه پشت سرشان
کوهها لرزیدند ، اما آنها نه ...
#مردان_بی_ادعا🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄═🍃🌸🍃═┄
🧕به دلیل #حجاب و فعالیت های مذهبی هنگام بازگشت از مسجد ربوده شد دشمنان چادرش را به گلویش گره زدند و آن قدر گره چادرش را کشیدند تا به شهادت رسید، بعد از ۳ روز پیکر غرق به خونش پیدا و با چادرش در گلزار شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.
📜 وصیتنامهشهـــید:
از شما عاشقان شهادت می خواهم که راه این شهیدان به خون خفته را ادامه دهید. هیچ گاه از پشتیبانی امام سرد نشوید. همیشه سخن ولی فقیه را به گوش جان بشنوید و به کار ببندید . چون هرکس روزی به سوی خدا باز خواهد گشت. همیشه به یاد مرگ باشید
تا کبر و غرور و دیگر گناهان شما را فرا نگیرد. نمازهایتان را فراموش نکنید و برای سلامتی اماممان همیشه دعا کنید و در انتظار ظهور مهدی (عج) باشید.
#زینب_کمایی
#ایران_عفیف
#پنجشنبههاویادشهدا
🌱رفته بودم سفــری سمـتِ دیـارِ شهـــدا
کـه طــوافـی بـکنـم دورِ مــزارِ شهــــدا...
🌱بـه امیدی که دلِ خسته هوایـی بخورد
و تبــرّک شـود از گــَرد و غبــارِ شـهــدا...
🌱آخـرین خطِ وصـایـای دلِ مـن ایـن است
کـه مـرا خـاک سپـاریـد کنــارِ شهـــــدا...
#پیام_شهیدان 🌱🥀
⭕️ ابرقدرتها! اي مستكبران!
اين ملت ديگر زير بار ذلّت نميروند.✌️ مرگ و نابودي شما نزديك است پس هرچه ميخواهيد دست و پا بزنيد
و اي پيامبر اين ملت از اسلامي كه تو آوردهاي، جدا نميشود، پس طلب سعادتشان را بكن.🌴
و اي #امام_زمان!
اين سربازان پشت به تو نميكنند، پس فرماندهيشان كن. اين ياران با تو عهد بسته اند و پيمان نميشكند پس راهنماييشان كن.💟
#شهید_احمد_غلامی_برنجستانکی
🌹 سپهبد شهید #حاج_قاسم سلیمانی
✨ خواهران من ، برادران من ، عزیزان من ،
در دل بحران ها و سختی ها مهمترین فرصت ها وجود دارد .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 هرکس #عید_غدیر را گرامی بدارد، شهید از دنیا میرود !👌👆
🌱#استاد_پناهیان