eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
9.5هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
7.1هزار ویدیو
235 فایل
http://eitaa.com/joinchat/235732993Ccf74aef49e گروه مرتبط با کانال http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 بالاتر از نگاه منے آه "ماه مـــن " دستم نمےرسد بہ بلنداے چیدنتـــ اے شہید ... ڪاش باتو همراه شوم دمے ...لحظہ اے «کپی با صلوات آزاد»
مشاهده در ایتا
دانلود
مرگ و زندگی🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 👌اخرین‌قسمت بیدار كه شدم درد پایم را حس نمیکردم. درختان آن قدر پر پشت بودند که کسی نمیتوانست مرا ببیند. خواستم حرکت کنم و دور بشوم ولی تشنگی امانم را بریده بود. تصمیم گرفتم مقداری پیادهروی کنم. یک پایی و لیلی کُنان از لابلاي درختان بیرون آمدم و ساحل ماسه ای را طی کردم تا آبي بخورم و برگردم. ولی ساحل رو به رو نگهبان داشت و منتظرم بودند. چند قدمی که از جنگل فاصله گرفتم رگبار دو سرباز عراقی به طرفم سرازیر شد. به نشانة تسلیم دست هایم را بالا گرفتم ولی تیراندازیشان قطع نشد. هیچ کاری از من ساخته نبود. تیري به دست چپم اصابت کرد و حالت برق گرفتگی شدیدي از ناحیه آرنجم، فریادم را بلند کرد. دست چپم رها شد و فقط یک دستم را به نشانه تسلیم بالا گرفتم. تیراندازی قطع شد. خودم را به رودخانه رسانده سَرم را توی آب گذاشتم و مقدار زیادی آب گل آلود خوردم. در این هنگام یک رگبار به طرفم شلیک شد و یکی شان با اشاره گفت كه بلند شو! زخم پایم را نشان دادم که نمی توانم! یک رگبار دیگر زد و مجدداً گفت: گوم! بلند شدم و در حالی که به زحمت تعادلم را حفظ می کردم ایستادم. گفت به طرفش حرکت کنم(حَرِّک). مسیر مورد نظر آنها خلاف جریان رودخانه بود. دو قبضه تفنگ رو به من بود و به موازات من حرکت می کردند تا روبه روی تانک رسیدم خسته و بی رمق به زمین افتادم و با رگبار بعدی گفتند بیا(تَعَل). هرچه با نشان دادن دست و پایم به آنها می گفتم زخمی ام و نمی توانم، با رگبار حرف شان را تکرار می کردند. خودم را به آب انداختم و مقداری به طرفشان شنا کردم. هر چه فکرش را می کردم برایم منطقی نبود با پای خودم به سمت شان بروم تا اعدام یا اسیر شوم. به همین دلیل زیر آب رفتم و زیرآبی شنا کردم و برگشتم. باز هم مثل بار قبلی کمک کمک می گفتم، نفس گرفتم، زیرِ آب رفتم و شناکنان خودم را به ساحل پایین دست رساندم. عراقی ها با رگباری مداوم و تَعَل گفتن، دوباره مرا به رو به روی خودشان و به آب کشاندند. من باز هم مثل دفعات قبل شنا کردم. به گونه ای که یعنی در حال غرق شدن هستم و سپس به ساحل برگشتم. نمی دانم پنج یا شش یا شاید هم هفت بار این حرکت تکرار شد و بارِ آخر صدای رگبار و به گِل نشستن گلوله ها در ماسه های خیس اطرافم را خیلی خفیف شنیدم تا اینکه کاملاً بیهوش شدم. کمی بعد با چند لگد محکم به پهلو و دست هایم بیدار شدم. یک سرباز عراقی بالای سرم بود. دستم را گرفت و تا حدودی بلندم کرد و با دست دیگرش ساعتم را از دستم درآورد و دستم را رها کرد و محکم به زمین خوردم. بلند شدم و نشستم. سرباز عراقی با دست اشاره کرد که بلند شو، به زخم هایم اشاره کردم که نمی توانم. دست چپم را که زخمی بود گرفت تا بلندم کند، داد زدم و دستم را کشیدم. دست راستم را گرفت و کشید توی آب. با یک دست مرا گرفته بود و با یک دست شنا می کرد. اوّلش خیلی خوب شنا می کرد ولی مقداری که رفتیم اشاره کرد که من باید با آن دستم شنا کنم، من هم به زخم دستم اشاره کردم که نمی توانم. خسته شد و همان جا رهایم کرد. به هر ترتیبی بود خودم را به ساحل رساندم ولی واقعاً حس می کردم جان در بدنم نمانده است. آن دستِ آب، همه عراقی ها جمع شده بودند و ما را تماشا می کردند. از شدت ضعف دیگر چیزی حس نکردم و نمیدانم این سرباز کی از بالای سرم رفت. نزدیک غروب بود که بیدار شدم. پاهایم را از توی آب جمع کرده و بلند شدم و نشستم و با این تکان خوردن بود که یک رگبار به طرفم سرازیر شد. من بی حرکت ماندم تا تیراندازی تمام شود. پایان اسدالله زرگر رزمنده اهوازی @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹💔 شهیدان دیروز در حادثه تروریستی توسط جیش‌الظلم 🦋🕊شادی روح بلندشان @mahman11
کوتاه قرآنی قسمت نوزدهم 👈 داستان حضرت محمد ص 💠 داستان صلح حدیبیه در سال ششم هجرت پیامر برای زیارت خانه خدا با یاران خود به طرف مکه حرکت کردند اما با ممانعت قریش مواجه شدند پیامبر و یارانش در منطقه حدیبیه متوقف شدند و با فردی از قریش به نام عروه مواجه شدند. پیامبر هدف خود را از آمدن به مکه به او گفت و او نیز تعریف پیامبر و کارهایی را که از او مشاهده کرده بود برای قریش بازگو نمود. پیامبر نیز قصد داشت که عمر را برای توجیه قریش از این سفر راهی مکه کند که او از ترس جانش نرفت و به جای او عثمان این مسئولیت را پذیرفت. اما شایعه کشته شدن عثمان باعث شد تا پیامبر تصمیم به شدت عمل با کفار شود و برای همین بیعتی با یاران خود به نام رضوان نمود اما عثمان سالم بازگشت. در نهایت بعد از گفتگوهای زیاد بین طرفین مقرر شد که پیامبر امسال را از حج صرف نظر نماید و سال بعد نیز بیش از سه روز در مکه نمانند و نیز سلاح با خود حمل نکنند و... پیامبر نیز پذیرفتند و دستور دادند تا شتر ها را همانجا قربانی کنند و نیز از احرام در آیند. دستور پیامبر به اجرا در آمد و در همین موقع بود که سوره فتح نازل شد و بشارت فتح عظیمی را به آنها داد. ادامه دارد ۰۰۰ @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ببینید/بازنشر؛ 🌹 وصیت شهدا 🔸شهید جواد محمدے: 🔹بنده از شهدایی هستیم ڪه حتماً یقه بی ‌حجاب ها و ڪسانی را ڪه ترویج بی ‌حجابی می‌ڪنند رو می گیریم ! خیلی مهمه ببینید @mahman11
yadvare.pdf
523.8K
💠فال شهدا ویژه شب یلدا این برگه ها رو بعد از پرینت، برش زده و در یک ظرف ریخته و شب یلدا برای اطرافیان بگیرید و پیام معنوی شهدا رو بخونید. ایده خوب برای مدرسه و خانواده @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مهدی جان! گردشِ ســـال فقط یک شبِ یلدا دارد من بــدونِ تـو هــزاران شبِ یلدا دارم @mahman11
36.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹شهدا بعد از شما کاری نکردم...پسر فاطمه را یاری نکردم باید این تصاویر شهدا را دید تا بفهمیم برای کشور واسلام چه جوان‌هایی چه خون هایی که ریخته نشده؟ واقعا چطور می‌توانیم قیامت جواب این شهدا را بدیم. @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مثـل هر سـال چله در راه است یک شب سرد و شاد و طولانـی رسـم خوب قدیمیـان این بـود: یـک بهـــانـه بـــرای مهـمــانــی بی ریـا دور ِ هــم نشسـتن هــا فـال حافـظ، شب غزل خـوانی دانــه هـای انـار، چـون یـاقـوت رسـم خـوب و اصیـل ِ ایــرانـی چلّه اما همیشـه هم این نیست چنـد سـالی مصـادف ِ غمهاست مثــل سـال ِ گذشتــه و امســال شیعه در سوگ حضرت زهراست هـــم نـــوا بـا علــی و اولادش ذکــر یـا فاطمـه به لـب داریـم داغـدار جــوانـی اش هستـیـم در عـزایـش چـو ابــر میـباریـم آه امــا شکـــایــت از امســــال فصـل پاییز بـوی خـون میـداد چیــد گلهـــای بــاغ ایمــــان را دست ظالـم، جهـالت و بیـــداد آرمــــان، دانـیــــال ، روح اللـه شیــرمردان ِ صحنــه ی پیکــار جان خود را فـدای دین کردنـد روضـه ها شـد برایمـان تکــرار قلبمان داغدار و مجروح است بی عزیزان که شوق یلدا نیست جایشان تا همیشـه در دلهاست شام فقدانشـان چه یلـدائیست @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 شب به یاد اونایی باشیم که رفتن تا ما در آرامش کنار خانواده باشیم... برای شادی روح این بزرگ مردان ۵صلوات @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⁉️شب یلدا کجایی؟؟ زیر کرسی کنار بخاری در یک رستوران باکلاس.. هر جا هستی قدر امنیتت را بدان !!! یلداتون مبارک 🍉❤️ @mahman11
🍀بهار مومن از آغاز میشود ‌ 🌹پیامبر خدا صلی الله علیه و آله : ‌ ♦️زمستان بهار مؤمن است، از شب های طولانی اش برای شب زنده داری، و از روزهای کوتاهش برای روزه داری بهره می گیرد. ‌ 📚 وسائل الشیعه،ج7،ص302 @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا