eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
10.9هزار دنبال‌کننده
21هزار عکس
7.6هزار ویدیو
235 فایل
http://eitaa.com/joinchat/235732993Ccf74aef49e گروه مرتبط با کانال http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 بالاتر از نگاه منے آه "ماه مـــن " دستم نمےرسد بہ بلنداے چیدنتـــ اے شہید ... ڪاش باتو همراه شوم دمے ...لحظہ اے «کپی آزاد» @mobham_027
مشاهده در ایتا
دانلود
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ ✨✨✨ نیمه های شب بود داشت با موتورش میرفت خونه🏍 تو راه میبینه چند تا پسر دارن به دوتا دختر اذیت میکنن😱 و میخوان به زور سوار ماشینشون کنن🚗 نمیتونه این صحنه رو تحمل کنه میره جلو بهشون تذکر میده❌ جر و بحث شروع میشه و دعواشون میشه 😑😱 همه دیگرو کتک میزنن یهو یکی از اون پسرا با قمه میزنه به شاهرگش و فرار میکنن😔😱😱😱 این اقا پسر بیست و چندساله و طلبه ما زمین میوفته😞 لباس سفیده یقه بستش😍 غرق خون میشه😢 چند ساعتی اونجا میوفته تا چند نفر میان پیداش میکنن و میبرنش بیمارستان اما هیچ بیمارستانی پذیرش نمیکنه 😏و میگن اگه تا نیم ساعت دیگه بستری نشه کارش تمومه😱😱 بالاخره یه بیمارستان قبول میکنه😰 یه پیرمرد به این اقا پسر قصه ما میگه حالا خوب شد اخه به تو چه ربطی داشت😤😒 پسر قصه با نیمه جون میگه حاج اقا اخه فکردم دختر شماست.....😇 این گل پسر بعد از گذشت چند سال بخاطر عفونت ریه هاش شهید میشه😌💓 این اقا پسر باغیرت کسی نبود جز شهید علی خلیلی✌️👋 📎خواهرم چنتا اینجوری جوون بدیم تا تو حجابتو رعایت کنی؟ @mahman11
🥀در قسمتی از وصیتنامه این شهید آمده .یک نفر ریشو گفت:چرا این کار را کردی؟در واقع از امر به معروف ایراد گرفته سال‌های دفاع مقدس هم بودند کسانی که به شهید اهانت می‌کردند.وخانواده آنها را می رنجاندند از آن به ما چه ها،یاچه کار داشتی ، برای افراد سست ایمان یا لاابالی بیانش آسان است .کسی که غیرت دارد وبه وضوح تاراج ناموس شیعه را می‌بیند. هرگز نمی‌تواند فریاد نکند 😔🥺 🍂خوشاآنان که با غیرت زگیتی 🌷 🍂بساط خویش برچیدند ورفتند🌷 🍂زکالاهای این آشفته بازار😔 🍂محبت را پسندیدند ورفتند🌷 🍂خوشا آنانکه در میزان وجدان😔 🍂حساب خویش سنجیدندو رفتند🌷 🍂نگردیدند هرگز گرد باطل🌹 🍂حقیقت را پسندیدند ورفتند 🌷🌷🌷🌷🌷 🌹 @mahman11
12.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀خداحافظ ای دلاور غیرتمند😔😢😭 🥀علی به قربان عشق علی شد😭 @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
12 🔰 طبق توصیه دیشب همسرش رفت برای درخواست وام که یک مرتبه دید صدای داد و بیداد یه پیرمرد کل بانک رو برداشته دقت کرد دید یکی از اعضای مسجد محل خودشون هست که اتفاقا پدر شهید هم هست و در ماه مبارک رمضان ، ادعیه ماه رو با صدای قشنگ و محزون خودش می خونه 🌀 پیرمرد داد میزد و می گفت : مگه نگفته بودین آخر این ماه درست میشه؟ پس کو ؟ چرا الان بازی در آوردین؟ میگین اعتبار ندارین؟ پس این همه پول چیه؟ چطور برای خودتون اعتبار و بودجه دارین؟ به ما بدبخت بیچاره ها که میرسه میگین پول ندارین... خدا نگذره ازتون، خدا... یهو قلبش گرفت ، همونجا کف بانک افتاد پایین، چند نفر از مشتری ها گرفتنش و روی صندلی نشوندنش، یه لیوان آب دادن دستش و کمی به صورتش پاشیدن ، حالش کمی بهتر شد چشم هاش رو که باز کرد، حاج هادی رو دید که داره با لبخند بهش نگاه میکنه ❇️ گفت چی شده پدرجان؟ چرا عصبانی میشی؟ نا سلامتی من اینجا کار می کنم، هم مسجدی ، هم محله ای ، بگو مشکلت رو برطرف میکنم انشالله ✳️ پیرمرد و هادی کنار رئیس بانک بودن ، پیرمرد گفت خوبی پسرم؟ اصلا حواسم نبود شما اینجا کار می کنی، آقای رئیس بانک این چه وضعیه؟ شما بمن قول داده بودین که تا آخر این ماه وام من جور میشه، پس چرا الان میگین اعتبار نیست؟ چرا میگین نمیشه؟ رئیس بانک گفت دست ما نیست حاج اقا، از مرکز به ما دستور دادن، من شرمنده روی گل شمام پیرمرد گریه کرد ، با اون سن و سالش ، جلوی چندتا کوچیک تر از خودش داشت گریه می کرد 💠 هادی گفت پدر جان ، وامت خیلی ضروری بود؟ برای چی می خواستی؟ گفت از ضروری هم ضروری تر ! برای جهزیه دخترم می خواستم، اگه الان وام نگیرم معلوم نیست چندماه دیگه قیمت ها چقدر بره بالاتر ، خودتون که می بینین قمیتها چطور هر روز دارن سر به فلک می کشن ✳️ تا گفت جهزیه ، هادی دلش ریخت خودش این درد رو قبلا برای خواهرش کشیده بود، وقتی دقیقا خودش می خواست برای خواهرش وام جور کنه، اما نشد و خواهرش شرمنده خانواده شوهر شد و با چشم گریان عروسی گرفت تو این فکرها بود که صدای پیامک موبایلش اونو سر جا آورد پیامک رو که خوند ،دید دیگه اصلا ذره ای مکث جایز نیست، سریع به پیرمرد اشاره کرد و گفت وام شما جور میشه تا اخر هفته ، غصه نخور شماره کارتت رو بده ، خودم وام رو به کارتتون می ریزم، اقساط وام و... هم خودم بهتون خبر می دم به هر حال شما پدر شهید هستید ، بالای سر ما جا دارین، من وام شما رو درست می کنم پیرمرد که همینطوری هاج و واج مونده بود گفت چطور؟ همین الان همکار شما گفت نمیشه که هادی گفت، نه حاجی جان، اتفاقا تازه پیامک اومد از مرکز که میشه ! درست شد، ضامن هم نمیخواد ! من تا آخر هفته وام رو می ریزم، شما هم اقساطش رو پرداخت کنین 🌀 انگار دنیا رو به پیرمرد داده بودن... پیرمرد با کلی دعا و تشکر رفت ، هادی به رئیس بانک گفت: همین الان پیامک اومد که... ( ادامه دارد ...) ✍️ احسان عبادی @mahman11
🌹 خاطره اي از غيرت و مردانگي شهید عباس دوران : 🔹صبح روز اول آذرماه ۱۳۵۹ در اقدامي بي سابقه براي تقدير وتشكر از شجاعت ها وشهامت هاي او در بيش از۵۰ ماموريت جنگي خطرناك،بلوار منتهي به منطقه هوايي شيراز را به نام او كرده وحواله يك قطعه زمين را به او دادند. او درباره اين مراسم نوشت:" غرور وشادي را در چشمهاي همسرم ديدم،خانواده ام نيز خوشحال بودند.حواله زمين را كه دادند دستم، فقط به خاطر دل همسرم گرفتم وبه خاطر او ومردم كه اين همه محبت دارند وخوبند پشت تريبون قرار گرفتم، ولي همين كه پايم به خانه رسيد، ديگر طاقت نياوردم. حواله را پاره كردم وريختم زمين.يعني فكر مي كنند ما پرواز مي كنيم و مي جنگيم تا شجاعت هاي ما را ببينند وبه ما حواله خانه وزمين بدهند؟!" ما برای وطن و ناموس و دینمون می جنگیم نه حواله ! 🌹کجایند مردان بی ادعا.... @mahman11
8.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 حکایات تکان دهنده از شهدا 🎞 شوخی رزمندگان دفاع مقدس با نوحه معروف حاج صادق آهنگران @mahman11
🌹دل را سپرده‌ایم به عشقش که قرن‌هاست بنیانگذار وحدتِ دل‌ها محمّد است ...🌹 @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😅استند‌آپ کمدی یک رزمنده در جبهه 😂 توی جبهه، خنده هاشون هم حلال بود☺️ پنجاه و چهل سال داره😁 یه ماه و شصت روزه تو جبهه است😅 صدا سازی این رزمنده عالیه @mahman11
9.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹شنیدن این خاطره ۲ دقیقه ای رو از دست ندید ♦️خاطره ای شنیدنی از زبان نوجوان چهارده ساله در دفاع مقدس ❤️وقتی جعبه مهمات رو باز کردم فقط گریه کردم.... ✍این خاطره رو همه به خصوص مسئولانی که برای کسب قدرت و پول و دنیا از هم سبقت میگیرند باید روزی ده بار گوش کنند. شهدا از همه چیزشون گذشتند حتی از لذایذ حلال دنیایی و‌ الان شماها بخاطر اون از خودگذشتگی ها در چنین جایگاهایی تکیه زدید. 👈 البته اگر بعضی ها بفهمند. @mahman11