eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
9.5هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
7.1هزار ویدیو
235 فایل
http://eitaa.com/joinchat/235732993Ccf74aef49e گروه مرتبط با کانال http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 بالاتر از نگاه منے آه "ماه مـــن " دستم نمےرسد بہ بلنداے چیدنتـــ اے شہید ... ڪاش باتو همراه شوم دمے ...لحظہ اے «کپی با صلوات آزاد»
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از رنگارنگ 🌸
31.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 برید یه‌گوشه ببینید و یه‌ دل سیر گریه کنید 😭 «صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِاللهِ وَ عَلیَ الْمُسْتَشْهِدِینَ بَینَ یَدَیکَ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهْ» یا صاحب الزمان آجرک الله 🖤 نسل_کشی @ranggarang
هدایت شده از رنگارنگ 🌸
3557139.mp3
9.67M
این الطالب بدم المقتول بکربلا😭😭 اللهم انا نشکوا الیک فقد نبینا...  غیبة ولینا... 💔 😭 💔 @ranggarang
هدایت شده از رنگارنگ 🌸
37.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نگاه غم بی مادری(کودک فلسطینی) نماهنگ امین‌قدیم جلو راهمون نامرد گرفت.....😭 @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 معرفی شهید مسلم نصر از زبان همسر شهید 🔷️ هـر وقت با هـم به گـلزار شهــدا می‌رفتیم، مدت زیادی میان مزار شهدا می‌ماند و از عطـر وجودشان بهـره می‌برد. ◇ تا می توانست نمـاز را به جماعت می‌خواند؛ نماز شبش هم ترک نمی شد، حتی در سفرها و یا مأموریت ها. ◇ کظم غیظ مسلم، مثال زدنی بود؛ به یـاد ندارم کـه عصـبانی شده باشد. ◇ احتـرام به پدر و مـادرش در اولویت برایش قرار داشت و به صله رحم خیلی اهمیت می‌داد. ◇ در منزل در کار خانه و غذا درست کردن به من کمک می کرد.با هم خیلی ارتباط خوبی داشتیم و بیشتر با هم دوست بودیم. در جمع آرام و سـاکت بود، اما در منزل خودمان شلوغ و شوخ‌طبــع بود. ◇ روزها که به سر کار می رفت یک یا دو مرتبه زنگ می زد و با من و مبیـنا صحبت می کرد و همیشه هم می‌گفت: «من هر کـاری می‌کنـم به خــاطر تـو و مبیناست.» 🔹راوی: همسر شهید مدافع حرم @mahman11
« تفاوتی نمی کند اینکه تو کِشباف هستی یا کارمند عینک ساز هستی یا دانشجو طلبه هستی یا کارگر ..... آنچه از همهٔ اینها ،فراتر می رود انسانیت توست انسان ، امانت دار است و برای، ادای امانت ، به دنیا آمده است در کوچه های محله، هر روز این چهره های آشنا را دیده ای مهم این است که آنها پیمان فطری خویش را از یاد نبرده اند ؛ میثاق فطرت را » شهید سید مرتضی آوینی 📸 تصویر @mahman11
🇮🇷بدانید ما عاشقیم و در عشقمان پا برجا 🇮🇷ما با معشوق خود عهد  نمودیم 🇮🇷که وجودمان را بدهیم و ثابت کردیم 🇮🇷که عاشق حقیقی مائیم @mahman11
من کجا و با شهیدان زندگی من کجا و قصه رزمندگی من کجا و دیدن وجه خدا من کجا و جمع اعلام الهدی من که از معراج دل برگشته ام بین شهر نفس خود سرگشته ام از سفر نه،من ز معراج آمدم بر زمین با مهر اخراج آمدم آمدم با از سفر برگشتگان گرچه افتادم میان کشتگان با همه بیچارگی احسان شدم من سفیر بهترین یاران شدم من که احساس نیازی می کنم با شهیدان عشقبازی می کنم آرزوی یک ترخص می کنم کی شهید آن را تفحص می کنم @alamdar13
🕊 🕊 قسمتی از وصیتنامه شهید: ما به جای اینکه اعمال مرحله خودمان را درست انجام بدهیم،داریم از دیگران انتقاد می کنیم.در گوشه و کنار شنیده میشد که این شهدا کشته ی بازی های سیاسی بزرگان شده اند.این حرف ها را نزنید. هر کسی که جان خود را مخلصانه در کف دست خود می گیرد بدانید که برای بازی سیاسی بزرگان نیست.ارزش الهی دارد. نگویید ندانسته کار می کنند..نگویید نمی دانند که دارند چه کار می کنند..نگویید با ندانم کاری جان خود را از دست داد..نگویید فریب خورد.. سالخورده @mahman11
🕊 🕊 🌷هميشه پارچه سياه كوچکی بالای جيب لباس سبز پاسداری اش دوخته شده بود؛ دقيقا روی قلبش ، روی پارچه حک شده بود: السلام عليک يا فاطمة الزهرا همه می دانستند حاج محسن ارادت دور از تصوری به حضرت زهرا دارد... هر وقت پارچه سياه كم رنگ ميیشد از تبليغات، پارچه نو می گرفت و به لباسش می دوخت.... كل محرم را در اوج گرمای جنوب با پيراهن مشكی مي گذراند. در گردان تخريب هم هميشه توی عزاداری و خواندن دعا پيشقدم بود. 🌷حاج محسن بين عزاداريها بارها و بارها دم يا زهرا سلام الله علیها مي داد و هميشه عزاداريها رو با ذكر حضرت زهرا سلام الله عليها به پايان می برد. @mahman11
🌹 مــن و اصغر زیر سقف آسمان شـلمـچـه قدم میزدیم.آسمان پرستاره و سیاه بود. یکجا ایستادیم. داشتم آسمان را نگاه می کردم کـه اصغر یکدفعه دست بُرد تو یقه اش و پلاکش را کند و تو دستش گرفت. تعجب کردم؛ گفتـم: «چیکار میکنی، اصـغـر؟!» با حالت عجیبی که هرگز تا آن موقع ندیده بودم، گفت: «شهـادت هم یکجور شهـوته! میخوام گمنـام بمیـرم تا اسیر این شهـوت نباشم.» 🔹 این حرفهای عارفانه از اصغر بعيد نبود؛ اصغر طی طریق کرده بود؛ اما فکر نمی کردم این قدر ازدنیا دل کنده باشد. همینطور که نگاهش میکردم پلاکش را انداخت تو کانال ماهی. با ناراحتی گفتم: «بابا! اصـغر! چیکار کردی؟ اگه طوریت بشه با همین پـلاک پیدات میکنن؛ چرا انداختیش؟» گفت:« حتی به این هم نمیخوام وابسته باشم.» 🔅 صورت اصغر، نورانی شده بود. به دلم افتاد که طوریش میشود. هیچوقت او را آنقدر روحانی و نورانی ندیده بودم؛ برگشتیم پشت خاکریز. چند تا منور، آن دورها در آسمان روشن شد. 📚 کوچه نقاش ها / بقلم راحله صبوری خاطرات مرحوم سـید ابوالفضل کـاظمی @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادتین گفتن کودک فلسطینی برای برادرش! اللهم عجل لولیک الفرج @mahman11
💢اواخر عمر صهیونیست هاست 🔯 یهودیان مخفی در ایران فعال خواهند شد...حتی اگر مجبور باشند از پشت نقاب بیرون بیایند... ✅هر کسی از صهیونیست ها دفاع کرد اولین گزینه این است که یک یهودی مخفی بوده است... @mahman11
🔴 پرواز فرشتگان..... @mahman11
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنرانی شورانگیز سیدحسن نصرالله ما شیعیان علی بن ابی طالب فلسطین را تنها نخواهیم گذاشت. قابل توجه سکولارها و فرقه شیرازی و ... @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا