#ڪلام_شهیـــد:
خدا ، بہ صاحب الزمان صبر دهد
زیرا او منتظر ماست
نہ اینڪہ ما منتظر او باشیم
هـنگامی میشـود گفت منتظریم
ڪہ خود را اصلاح ڪنیم
#شهـید_احمد_محمد_مشلب
@mahman11
✨خواب کوچکترین شهید حزب الله لبنان درباره ی#شهیدمشلب✨
🥀علی الهادی حسین کوچکترین #شهید حزب الله لبنان ۱۷ساله علاقه ی زیادی به #شهید مشلب داشت دوماه قبل از #شهادتشان فردی را در خواب میبیند واز او میپرسد شما#شهیدمشلب هستید میگویند:بله علی الهادی میگوید: من از شما یک در خواست دارم وآن اینکه اسم مرا نیز جزء #شهدا در لیستی که حضرت زهرا سلام الله علیها دارند بنویسید #مشلب میگوید اسمت چیست؟
🥀او میگوید علی الهادی حسین #شهیدمشلب میگوید این اسم آشناست من اسم شما را در لیست حضرت زهرا سلام الله علیها دیدم به زودی میای پیش ما پس از دوماه علی الهادی حسین به#شهادت رسیدند😭🌷
🌷روحشان شاد ویاد ونامشان گرامی 🌷
@mahman11
🥀#وصیت_نامه_شهیداحمدمشلب🌷
🥀سلام برابا عبدالله الحسین مظلوم کربلا ورحمت خداوند وبرکاتش براوباد🍀
🥀سلام بر زینب کبری س سلام بر ابالفضل العباس، سلام بر امام مهدی صاحب الزمان با آرزوی تعجیل در فرجش ودرود بر نائب برحقش امام خامنه ای🌹
🥀درود بر مرد مقاومت واستقامت سیدحسن نصرالله
🥀قطعا شهادت گل رز زیبایی است که هنگامی که فکرمان به آن نزدیک می شود آرزوی شهادت میکنیم🌷
🥀ای برادرانم عنصر فعالی باشید تا پایان زندگی اش شهادت باشد دنیا را همه میتوانند تصاحب کنند ولی آخرت رافقط با اعمال نیک🌹
🥀ای مادر وپدر عزیزم ممنونم از شما که راه سعادت را نشانم دادید مراببخشید وبرایم دعا کنید🌹
🥀جوانان نماز تان را اول وقت بخوانید وخیلی برای فرج آقا دعا کنید که آقایمان غریب است 😔
《 اللهم عجل لولیک الفرج 》
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 #رمان_محمد_مهدی 67
شروع فصل سوم
💠 روز چهاردهم ماه عظیم شعبان بود ، شور و شوق عجیبی تو چهره همه مردم بود ،
هر کسی در هر لباسی و در هر شغل و با هر عقیده و ظاهری که داشت ، در حال خوشحالی بود و سعی میکرد یه گوشه از برپایی مراسمات و ایستگاه های صلواتی برای جشن نیمه شعبان رو بگیره و کمک کنه و کاری برای امام زمانش کرده باشه
✳️ یه پیرزنی با تمام خستگی و پیری و ضعف بدنی ، خودش رو به یکی از بچه ها که دستش بی سیم بود و به نظر می رسید مسئول یکی از ایستگاه های صلواتی هست رسوند و یه کتری خیلی کوچیک که دستش بود رو به اون آقا داد و بهش گفت پسرم
تو خونه یه ذره زعفران و شکر داشتم ، با همون شربت درست کردم ، میشه بین مردم پخشش کنید؟
شرمنده امام زمانم هستم، بیشتر از این نداشتم تو خونه ، یه زن تنها هستم
دیگه گریه اجازه نداد بقیه حرفش رو بزنه...
🌀 اون آقا با لبخند نشست تا هم قد اون پیر زن بشه،
با مهربونی تمام کتری رو از دستش گرفت
دست پیرزن که روی اون دستکش بود رو بوسید و تشکر کرد و گفت حتما همین الان جلوی چشم شما شربت رو می ریزیم توی لیوان ها و به مردم میدیم تا خیالتون راحت بشه
🔰 برق تو چشم های این پیرزن مهربون دیده میشد ، با دستهای لرزان خودش برای عاقبت بخیری این جوانها که پای کار امام زمان (عج) بودن دعا کرد و خوشحال از اینکه تونسته بود در حد وسع خودش کاری برای امام زمان (عج) انجام بده راهی منزل شد
💠 #محمد_مهدی و ساسان که هم دوران ابتدایی و متوسطه اول (راهنمایی) رو با هم تو یه مدرسه بودن ، با هماهنگی خانواده هاشون تو یه مدرسه متوسطه دوم (دبیرستان) هم ثبت نام کردن تا با هم باشن
تو این مدت کلی با هم دوست شده بودن و از همه چیز هم باخبر بودن
#محمد_مهدی تا میتونست تو این مدت از نظر دینی به ساسان کمک کرد و الان دیگه ساسان برای خودش یه پسر مودب با خدا و نماز خون شده بود
هروقت مسجد حاج آقا عسکری که کنار خونه #محمد_مهدی بود ، مراسم داشتند ، خودش رو می رسوند به اون مسجد و تو کارها کمک می کرد و پای منبر حاج اقا می نشست
ار بس حاج اقا بیان شیرینی داشت و تو همه صحبت هاش از امام زمان (عج) می گفت ، ساسان هم عاشقش شده بود و تو جلساتش شرکت می کرد
امشب بی قرار بود ،
چون حاج اقا بهش گفته بود حتما بیا تا هم تو مراسم شرکت کنی و هم اینکه سخنرانی مهمی درباره امام زمان (عج) دارم که به درد خودت و #محمد_مهدی میخوره
#رمان_محمد_مهدی 68
💠 بالاخره شبی که همه منتظرش بودن فرار رسید
شب تولد امام زمان (عج)
✳️ برای آقا هادی این شب همیشه یک شب خاص بود، شب تولد کسی هست که فرزند خودش رو مدیون ایشون هست
تقریبا 15 سال قبل بود که با توسل به امام زمان (عج) ، مشکل بچه دار نشدنش حل شده بود و حالا سعی می کرد تا جان در بدن داره برای امام زمان (عج) کار کنه تا به نوعی ادب شکر کردن رو به جا آورده باشه
🔰 ساسان که از قبل با مادرش هماهنگ کرده بود ، بعد از مدرسه مستقیم رفت مسجد محله #محمد_مهدی تا به دیگران کمک کنه
حتی نهار هم منزل نرفت ، اما #محمد_مهدی که از خونه اومد مسجد و دید که ساسان با همون لباس مدرسه اومده ، فهمید که نباید نهار خورده باشه و سریع رفت خونه و براش غذا آورد
❇️ موقع غذا خوردن نشست کنارش و با هم راجع به کارهایی که باید بکنن و حاج اقا به عهده اونها گذاشته بود صحبت کردن
❇️ موقع اذان مغرب ، خوشحال از اینکه به خوبی کارهای خودشون رو انجام دادن و حاج آقا هم از اونها راضی بود، وضو گرفتن و رفتن برای نماز
🌀 بعد از نماز دوم ، بلند شدن که برن برای کارهای پذیرایی و تدارکات که حاج آقا بهشون گفت حتما تا نیم ساعت دیگه سخنرانی من شروع میشه کار خودتون رو تموم کنین
اگه هم تمام نشد به من بگین تا نیروی جایگزین بفرستم
اما حتما باشین
💠 پذیرایی به نحو احسن برگزار شد
یکی از همسایه ها که کنار دست آقا هادی نشسته بود به آقا هادی گفت این آقاپسر که همراه فرزند شماست ، کی هست؟
از بچه های محله ما نیست!
🔰 آقا هادی : درسته آقای حمیدی ، این آقا پسر از کلاس اول ابتدایی ، هم کلاسی و دوست #محمد_مهدی بود ، کلا تو همه این سال ها با هم بودن ، مادرش با خانم ما در ارتباط هست و هروقت بحث دینی یا سوالی پیش میاد به خانم ما زنگ میزنه و سوال میکنه
دوست داره بچش با تربیت دینی بزرگ بشه
آقای حمیدی: چرا خودشون کار خاصی نمی کنن؟ پدر این بچه مگه مذهبی نیست؟ مگه تو چه خانواده ای بزرگ شده؟
آقا هادی: مهم نیست، بگذریم، خدا همه ما رو هدایت کنه
🔰 تقریبا داشت سخنرانی شروع میشد که #محمد_مهدی و ساسان اومدن برای گوش دادن سخنرانی حاج آقا و رفتن جلو نشستن تا با همه توجه به صحبت های حاج آقا عسکری گوش بدن
حاج آقا صحبت های مهمی داشت...
ادامه دارد...
✍ احسان عبادی
@mahman11
❌پارسال کل دنیا رو علیه جمهوری اسلامی بسیج کردن؛ برای دختری که کشته نشده بود!
💔❌ حالا تو روز روشن اسرائیل سه تا دختر بیگناه رو پرپر کرده و جوامع بشری خفهخون گرفتن!
سلبریتیهای کلجهان که نگران #زنان ایران شده بودن هم خفه شدن!
#زن_زندگى_آزادى برای اینها نیست؟!
#فلسطین
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 #نبرد_تانک_و_نفر
🌹 لحظاتی سخت و نفس گیر از نبرد رزمندگان اسلام با تانک های پیشرفته عراقی در عملیات عاشورایی #کربلای_پنج
🌹باز یاد از شهدا ، باز دلم تنگ شده
بازهم مرثیه با اشک هماهنگ شده
اگر این عزت و آرامش امروز به جاست
بی گمان یکسره مدیون امام و شهداست
جنگ هرچند نکوهیده و نارس باشد
بزم رزم است ، دفاعی که مقدس باشد
جبهه را تک تک دل ها همه طالب بودند
بچه ها از همه ادیان و مذاهب بودند
ما که جامانده و از غم متلاطم هستیم
کوه دردیم ولی سخت مقاوم هستیم
دشمنت در همه جا گرچه تهاجم دارد
وطنم ، راه دفاع از تو تداوم دارد...🌹
#دفاع_مقدس
#رزمندگان_اسلام
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 سخنان شیرین و خاطره شنیدنی پیرمرد رزمنده روشن ضمیر( حاجی صلواتی ) که در اسفندماه ۱۳۶۲ در منطقه عملیاتی #خیبر و در جمع رزمندگان سلحشور تصویر برداری شده را ببینید
... هست عاقل هر زمانی در غم پيدا شدن
هست عاشق هر زمانی بيخود و شيدا شدن
عاقلان از غرقه گشتن بر گريز و بر حذر
عاشقان را کار و پيشه غرقه دريا شدن
عاقلان را راحت از راحت رسانيدن بود
عاشقان را ننگ باشد بند راحت ها شدن
بر مقام عقل بايد پير گشتن طفل را
در مقام عشق بينی پير را برنا شدن....
#دفاع_مقدس
#رزمندگان_اسلام
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 حبِّ حسین(ع) در دلی بیدار میشود
که از خود و آنچه دوست دارد،در راه خدا گذشته باشد.
◇ بیاد آن عکس های یادگاری...
◇ بیاد آخرین بوسه ها بر گونه های فرزند
◇ بیاد آخرین سفارش ها...
◇ بیاد ٱن همه حس پاک و عطر معنویت
#شهید_مرتضی_آوینی
#وداع_های_عاشقانه
#وداع_آخر
دوران #دفاع_مقدس
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 #وقت_جنگه
🎥 تصاویری دیدنی و خاطره برانگیز از دوران دفاع مقدس و حال و هوای رزمندگان اسلام قبل از آغاز عملیات با سرودی بسیار زیبا و شنیدنی به زبان شیرین لری
🎙 دایه دایه وقت جنگه
وقت دوستی با تفنگه....
#دفاع_مقدس
#رزمندگان_اسلام
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
#دل_باخته
@mahman11
از شهدا یاد بگیریم...
#سردار_شهید_رحمتالله_اوهانی
دستگیری از بینوایان
رحمت دلی پر از عاطفه داشت...
دریای مهربانیها ...
در هر منطقهای اردو میزدیم، رحمت سر فرصت مناسب دنبال بادیه نشینان و فقرای آن منطقه میرفت ...
با شور و شوق وصف نشدنی هم از نظر مادی و هم معنوی در خدمت فقرا بود ...
پنجشنبهها سعی میکرد به نزدیک ترین شهر، خود را برساند و خرید برای عزیزانی که شناسائی کرده بود بکند و عصر با چهرهای گشاده و مطلوب، میهمان محفل آنان میشد و هدایا را تحویل میداد...
بعد از #شهادت این سردار مهربانیها، چندین خانواده بی بضاعت در پادگان شهید باکری پیش ما آمدند و ابراز میکردند با شهادت رحمت بچههای ما یتیم شدند ...
#بازمانده
بیایید مثل شهدا عمل کنیم...
برای شادی روح شهدا معصیت نکنیم...🌷
@mahman11
#شهید_امیرحسین_بهادری
در بخشی از وصیت نامه این شهید شجاع آمده است: "از خدا طلب شهادت می کنیم چون راه حسین را می رویم که خدا به او آموخته است و شهادت کام و آرزوی ماست برای اینکه شهید، مشهد تاریخ است..."
کجایند مردان والفجر هشت
که از خونشان دشت گلپوش گشت
کجایند آنان که بالی رها داشتند
گذرنامه کربلا داشتند
کجایند آنان که فردایی اند
همانان که فردا تماشایی اند
#شهید_بهادری
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹شهید حاج احمد کاظمی : بچه ها هر روز غُر میزنند که چرا عملیات شروع نمیشه .... !!!
.
📆 #آبان ۱۳۶۱_ #عملیات_محرم
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
@mahman11
🌹باید این خاک فرارفته تا آسمان را که میراث خونهای شهید و بیباک است، با دستهای خداخواهی و با باور بیتردید، در آغوش بگیریم و پاسدار این مرز روبه خدا باشیم.
هراسی نیست؛ خداوند، بالای سرِ ایمان ما سایه دارد.
هراسی نیست؛ مؤمنان، رستگاران همیشه اند.
«نهراسید و اندوهگین مباشید که شما برترید؛ اگر به خداوند ایمان دارید.
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹حین سخنرانی آقا، پشت تریبون گفت :
برادر عزیزمون آقای فضلی دستور بده که پدافند شلیک نکنه ؛ تا حواس ما پرت نشه !
.
🎥 تصویری دیده نشده از لحظات حضور مقام معظم رهبری آقا سید علی #خامنه_ای در جبهه های #جنوب در دوران #دفاع_مقدس.🌷
.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#انتشار_برای_اولین_بار
#سید_علی_حسینی_خامنه_ای
.
@mahman11
🌹تکفیری ها رسیده بودند نزدیک حرم حضرت زینب (س)؛ آن قدر که تیرهای کلاش به در و دیوار حرم میخورد.حاج قاسم تاب نداشت ببیند حرم حضرت زینب در خطر باشد.
خودش کلاش به دست گرفت و آمد پا به پای بچهها از حرم دفاع کرد. آنقدر ایستاد تا تیر خورد به دستش. هر چه اصرار کردیم برنگشت عقب. با همان دست مجروح کنار بچهها و حضرت زینب (س) ایستاد.
🌹شهید #قاسم_سلیمانی
📚 کتاب "سلیمانی عزیز"
@mahman11
🦋🕸🕷🦋🕸🕷🦋🕸🕷
#پروانه_ای_در_دام_عنکبوت
#قسمت_چهاردهم
خدای من دوتا داعشی یکی بالای سرپدرم ویکی هم بالای سرمادرم باخنجرهای تیزشان ایستاده بودند وچندتا هم اطرافشان اسلحه هایشان راروبه اسمان گرفته بودند ودوتا داعشی بالای سرما,سرمن ولیلا را بالا گرفته بودند تا صحنه راببینیم ویکی دیگر ازداعشیها با گوشی اش داشت لحظه ها راشکار,میکرد انگار ما جنایتکاران زمینیم واینان فرشتگان مامور نجات زمین باافتخارفیلم میگرفت ,هردو داعشی باهم خنجرها رابرگلوی پدرومادرم نهادند وبقیه با شلیک تیرهوایی تکبیر میگفتند وهمه باهم فریادالله اکبر...لااله الاالله سرداده بودند دنیا پیش چشمام داشت سیاه میشد...عماد نباید میدید..😱😱سریع با دستهای بسته ام عماد را طرف خودم کشاندم وبادست چشمانش راپوشاندم تا بچه بیچاره سربریدن پدر ومادرش رانبیند...اشک میریختم...ضجه میزدم...ناله میزدم 😭😭😭وان طرف پدر ومادرم دست وپا میزدند...قطره های خونشان برزمین واسمان میپاشید ,خرخر گلویشان ونفسهای اخرشان رابا دوچشمم دیدم وبا دوگوشم شنیدم وزار زدم,داعشیهای بالای سرمان اجازه نمیدادند که سرمان راپایین بیاندازیم ,انگار که حکم خداست که باید سربریدن عزیزانمان راببینیم...
غصه ی کشته شدن یابهتربگویم زجرکش شدن عزیزانم یک طرف وغصه ی اینکه این شیاطین بانام خدا سرمیبرند وبه اسم اسلام جنایت میکنند هم یک طرف,واقعا دراینجا من غریبم ,برادرم ,خواهرم پدرم مادرم,همسایه ها همه و همه غریبند ومظلوم, به خدا اینجا محمد ص هم غریب است به خدااینجا خدا هم غریب است....
خدایااااااااا......
ادامه دارد.....
@mahman11
سنگـــر تـخــریـب
محل خودسازی و پروازشان بود
سنـگـــری که فرش را به عرش پیوند می داد
صفایی داشت کتری و کلمن و جاکفشی و فانوس و پوتین و جعبه مهمات…
ولــے صفای حقیقی در اخــلاص مــردان بی ادعا بود….
#مردان_بی_ادعا
#شبتون_شهدایی_
@mahman11
❣#سلام_امام_زمانم ❣
🌱عاقبت نور تو پهنای جهان میگیرد...
🌱جسم بیجان زمین از تو توان میگیرد...
🌱سالها قلب من از دوریتان مرده ولی...
🌱خبری از تو بیاید ضربان میگیرد...
#اللهمعجللولیکالفرج_
@mahman11
#سردار_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی ❤️
از هر چہ هست و نیست
گذشتم ولے هنوز
در مرز چشمهاے تو
گیرم فقط همین …
#صبحتون_شهدایی_
@mahman11