"رمان #اسطورهام_باش_مادر💞
#قسمت_چهل_وچهارم
شیدا هم بلند شد و گفت: میرم با ندا نهارمو بخورم! اینجور دخترها اشتهام رو کور میکنن. بای
شیدا دستی تکان داد و رفت.
دل شکستن همین قدر آسان است...زینب سادات خواست بلند شود که احسان گفت: لطفا نرید! من معذرت میخوام بخاطر رفتارشون!
زینب سادات دوباره نشست و گفت: بخاطر رفتار پدر و مادرتون معذرت خواهی نکنید!اونها نگران شما هستن و بخاطر دوست داشتن زیاد شما هست که این حرف ها رو زدن.
احسان: اما شما رو ناراحت کردن.
زینب سادات: همین که فهمیدید اون حرف ها من رو ناراحت کرد و سعی در آرام کردن اوضاع دارید، به نظر من کافی هستش.
احسان لبخند زد: پس بشینید و غذاتون رو سفارش بدید.
زینب سادات گفت: نمی خواستم مزاحمتون بشم دیگه!
حس شیرینی در جان احسان پیچید: قرار تا آخر عمر مزاحم همدیگه باشیم و این مزاحمت از دیشب که قبولم کردید شروع شده، پس خوش باشید و دل من هم خوش کنید.
زینب سادات لبخند محجوبی زد و احسان نگاهش را به سختی از صورتش دور کرد.دلش را این همه حجب و حیا می برد.
بانو! جواب صبر و قدم گذاشتن در راه خدا اگر چون تویی باشد، پس بهشت چه زیباست! تو که خنده هایت رحمت خداست! تو از بهشت آمده ای یا بهشت را از روی تو ساخته اند؟ هر چه باشد، شبیه توست و تو بهترین پاداش صبر در راه خدایی!
زینب سادات بیشتر با غذایش بازی می کرد. احسان کمی او را به حال خود رها کرد اما خیلی نتوانست تحمل کند و گفت: غذاتون رو دوست ندارید، بگم عوض کنن!؟
زینب سادات: نه ممنون. خوبه.
احسان: پس چرا نمی خورید؟
زینب سادات: فکرم درگیر هستش، شما بفرمایید.
و قاشقی از غذا در دهانش گذاشت.
احسان: چی فکر شما رو مشغول کرده؟
زینب سادات: خیلی چیز ها.
احسان اصرار کرد: مثلاچی؟
زینب سادات: مثلا ایلیا. بیمارستان. خرید جهاز و خیلی چیز های دیگه
احسان جدی شد و ابرو در هم کشید: چرا ایلیا؟ اتفاقی افتاده؟
زینب سادات نا امیدانه گفت: من نمیدونم یک نوجوان رو چطور بزرگ کنم! چطور راه و چاه نشونش بدم. بعد از ازدواجمون چطور مواظبش باشم! من نمیتونم براش جای مامان بابا رو پر کنم!
صورت احسان نرم شد و گفت: فکر کردم اتفافی براش افتاده! من رو ترسوندین! اولا اینکه جای کسی رو قرار نیست پر کنی. جای اونها همیشه خالی میمونه و شما باید نقش خواهری خودتون رو درست و قوی تر از همیشه ایفا کنید. دوما ازدواج ما قرار نیست تاثیر منفی روی زندگی ایلیا بگذاره. چون یک نفر به زندگی اون اضافه میشه و قرار نیست من شما رو ازش جدا کنم. قراره براش برادر باشم. سوما، مگه من مردم که شما نگران ایلیا شدی؟ خودم دستش رو میگیرم و از خطرات حفظش میکنم. درضمن ما راهنمایی های آقا سید و مامان رهایی رو داریم! قرار نیست تنها
باشیم.
زینب سادات با شک و تردید و صدایی آرام پرسید: اگه خدایی نکرده، بعد از صد و بیست سال، اتفاقی برای مامان زهرا بیفته، ایلیا...
احسان حرفش را تا ته خواند و زینبش را از تردید ها رها کرد: با ما زندگی میکنه. حتی اگه بخواهد از روزی عروسیمون میتونه بیاد پیش ما زندگی کنه. ایلیا برای من هم عزیزه! یادگار مردیِ که در حق من پدری کرد. اون سفر، سفر عشق بود و خودشناسی و من اون رو مدیون پدر شما هستم.
زینب سادات قاشق دیگری از غذا در دهان گذاشت و دلش آرام شد.
احسان آرام شدن دل زینبش را دید و دلش آرام شد.
"🌷نویسنده:سنیه_منصوری "
ادامه دارد.....
@mahman11
در زمین
عشقی نیست
که زمینت نزند !
عشق را تنها در پناهِ شهدا
جستجو کن ....
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#رزمندگان_لشکر41ثارالله
#شبتون_شهدایی_
@mahman11
#سلام_مولای_مهربانم♥️
صبحی دیگر رسید
و من در انتظار دیدار شما
چشم میگشایم
و پنجره دل میگشایم
به سوی امید و نور...
و دلم لبریز است از
شوق صبح موعود، لحظه دیدار،
و به پایان رسیدن لحظه های انتظار...
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج🌤
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی ازاسرار ارتباط با حضرت ولیعصر
علیه السلام.....
@mahman11
و سلام بر او که می گفت(:
شجاع ڪسے نیست ڪہ نترسه!🍃
کسیه که میترسه و میگه خدایا ببین من می ترسم!
ولے با وجود ترسم میرم جلو ...
چون تو رو دوست دارم و بهت ایمان دارم :)♥️
🌸| شهیدمصطفیصدرزاده |🌸
#صبحتون_شهدایی
@mahman11
🌹22بهمن سالروزشهادت ابراهیم هادی
🌹وصیتنامه:خدايا عشق به انقلاب اسلامي ورهبرانقلاب چنان دروجودم شعلهوراست كه اگرتكهتكهام كنندويازير سختترين شكنجههاقرارگيرم،اوراتنهانخواهم گذاشت
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨بسم ربِّ الشُّهدا وَالصدّیقین✨
امام خامنه ای مدّظله العالی :
امروزفضیلت زنده نگه داشتن نام، یاد و خاطره شهیدان کمتراز شـــ🌹ــهادتـــــ نیست.
🕊زیارتنامه شهدا🕊
🌹اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، السّلام عَلیکُم یا انصار مهدی عجّل الله، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹
#شهدا
@mahman11
🌹شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی:
🔰 در سختترین مواقع هم افسرده نباشید
🔹انقلاب با چهرهها و دلهای افسرده تضمینشدنی نیست. انقلاب با دلهای پرشور و چهرههای شاداب تضمین میشود.
هیچکس مرا در این دوره نشیب و فراز انقلاب در سختترین مواقع، نتوانسته است با قیافهٔ افسرده ببیند. چرا افسرده باشیم؟ ما که به دنبال إحدی الحُسنَیَینیم؛ یا #شهادت یا پیروزی، دیگر چرا افسردگی؟ افسرده نباشید چهرهها شاداب باشد، نشاط داشته باشید. آنوقت شعارتان همین است که آمریکا و مزدورانش هیچ غلطی نمیتوانند بکنند.
ما در زیر بار سختیها و مشکلات و دشواریها قد خم نمیکنیم. «ما راستقامتان جاودانهٔ تاریخ خواهیم ماند.» تنها موقعی سرپا نیستیم که یا کشته شویم و یا زخم بخوریم و بر خاک بیفتیم و الّا هیچ قدرتی نمیتواند پشت ما را خم بکند .
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 کشف پیکر مطهر شهید در شب ۲۲ بهمن امسال با ندای #الله_اکبر بچه های تفحص شهدا
♦️منطقه عملیاتی والفجر ۱
ذره ذره استخوانهایش فردای قیامت از ما سوال خواهد کرد؟
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷🕊🍃
ای شهـیدان❤️
در وصــــف شما هرچه بخواهیم بدانیم
باید که فقط سوره والشمس بخوانیم
آرامش این لحظهی ما لطف شماهاست
رفتید که ما راحت وآسوده بمانیم
@mahman11
شهید بزرگوار محمدعلی خدادادی🌻
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
تاریخ ولادت: ۱۳۱۶/۶/۴
محل ولادت: مشهد
تاریخ شهادت: ۱۳۶۳/۸/۱
محل شهادت: میمک_ عملیات عاشورا
مزار: گلزار شهدای بهشت رضا ع
@mahman11
🌹🌿خاطرات همسر شهید والامقام محمدعلی خدادادی
❣ آقامحمدعلی پسردایی من بودند و ۱۳_۱۴ ساله بودم ک با ایشان ازدواج کردم که ماحصل آن هفت فرزند است(۵ دختر و ۲ پسر) که اکثرا دارای مدارج عالی تحصیلی هستند...
همسرم تمایل داشتند ب جبهه بروند اما بخاطر فرزندانمان ، نمی توانستند اقدام کنند...
یک روز که در خانه تلویزیون تماشا میکردیم، حضرت امام خمینی(ره) سخنرانی می کردند و گفتند: "واجب کفایی است که مردان به جبهه بروند" ...
همان لحظه ایشان گفتند یا جدّ آقا ! همین زنجیرو از پای ما باز کن که ما هم به جبهه برویم ... بعد مدت کوتاهی از بلندگوی مسجد شنیدیم که میگویند:
هرکس می خواهد به جبهه برود برای ثبت نام بیاید . همسر منم رفت و بعد مدتی آمد وگفت من هفته ی دیگه عازمم، گفتم معمولا قبل از اعزام آموزش میدن .... گفت من دوران خدمت رو تو کردستان بودم و کار با همه نوع سلاح رو بلدم ...
من هم اون لحظه به تنهاچیزیکه #فکر_نمیکردم_این_بود_که #بعدایشون_با۷تا_بچه_چیکارکنم!
هفته بعد ایشان عازم جبهه شدند و تا حدود دوسال و ۸ ماه در جبهه بودند و تو این مدت هروقت مرخصی می آمدند میگفتند که من قصد ماندن ندارم و برمی گردم ... به ایشان میگفتم شما چند ماهی جبهه بودین و حقش رو ادا کردین بسه دیگه...
میگفتند تا زمانیکه جنگ هست، ما باید به جبهه برویم و حقش را نمیشود ادا کرد ....
در دوران مرخصی هم انگار آرام و قرار نداشت ، هرشب به مسجد محل برای کشیک می رفتند و از اقوام بازدید می کردند و بار آخر که میخواستند به جبهه بروند ، هرکه ایشان را دیده بود می گفت ایشان رفتنی هست و دیگه برنمیگرده ....
🌿🌿🌿🌿🌿
آقایی بود که خبر شهادت رزمنده های محل رومیاورد معروف شده بود به پیک شهادت . همه میشناختنش .
پیک شهادت که اومد دم خونمون فهمیدم چه خبرشده...
صبح به معراج شهدا رفتیم، جنازه ی همسرم را دیدم که از ناحیه ی سر و پایین بدن سوخته بودند ؛ من از ایشان خواستم به حرمت آبرویی که نزد خدا دارند ، از او بخواهند که کمکم کند تا بچه هایمان را درست تربیت کنم و تحویل جامعه بدهم ....
@mahman11
٢٢ بهمن، همهی همهمون میآییم..✌️😍🇮🇷
تولد ۴۵ سالگیات مبارک
جمهوری اسلامی ایرانم 🇮🇷😍💕🎊🎉🎈
#دهه_فجر
#انقلاب_مردم
#راهپیمایی
@mahman11
🌺یکی از نعمتهای #انقلاب...🇮🇷👇
♦️مرد با همسر و فرزندش درحال عبور از پل معلق اهواز بودند.
از روبرو دو سرباز آمریکایی مست! بهطرف آنها میآمدند. سرباز آمریکایی با چشمان دریده به زن خیره شده و تلوتلوخوران به سمتش میآمد. گویا قصد بدی داشت؛ مرد جلو رفت تا از ناموسش دفاع کند؛ دعوا شد. مردم جمع شدند؛ پاسبانهای ایرانی هم بودند!! سربازهای مست، مرد را از بالای پل به رودخانه انداختند. مردم با عصبانیت از پاسبانها خواستند تا آنها را دستگیر کنند؛ گفتند: ما حق دستگیری و محاکمه آنهارا نداریم‼️ (بهخاطر قانون #کاپیتولاسیون)، پدر جلوی چشم زن وبچهاش غرق شد
دو سرباز آمریکایی بلندبلند میخندیدند و دور میشدند
مادر و فرزند نردههای پل را گرفته بودند و هقهقکنان میگریستند..
🇮🇷🔴 ۳۷ سال بعد
♦️"شما وارد محدوده آبهای جمهوری اسلامی ایران شدهاید. بدون مقاومت تسلیم شوید."این صدای بلندگوی قایق #سپاه ایران بود که به طرف تفنگداران امریکایی در نزدیکی یک جزیره ایرانی میآمد...
وقتی شناورهای ایرانی به قایق آمریکایی رسیدند، آنها با ترس و خفت، دستها را بالا بردند. و برای همیشه تصویر درازکشیدن سربازان امریکا در مقابل ایران را به صفحه رسانهها کشاندن..✌️
#دهه_فجر
@mahman11