eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
10.8هزار دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
7.5هزار ویدیو
235 فایل
http://eitaa.com/joinchat/235732993Ccf74aef49e گروه مرتبط با کانال http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 بالاتر از نگاه منے آه "ماه مـــن " دستم نمےرسد بہ بلنداے چیدنتـــ اے شہید ... ڪاش باتو همراه شوم دمے ...لحظہ اے «کپی آزاد» @mobham_027
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ 🌻🌻🌻🌻🌻🌻 🌸حسین.جان💚🙏 مانده سٺ در دلم ڪہ بگویم بہ یڪ ڪلام یڪ بار هم مرا بطلب ڪربلا، تمام !🙏 امروز دوباره چو هر روزم مےدهم از دور با اشڪ دیده ،بہ ٺو.ســلام😞😥 ▪️السلام.اے.ساڪن.ڪرببلا😔✋ شهید گمنام
🌺 #سلام_مولای_مهربانم ✋❤️ 💔گفتم ڪہ ازفراغٺ عمریسٺ بےقرارم ✨گفٺ ازفــراق یـاران من نیز بےقرارم 💔گفتم بہ جز شما من فریادرَس ندارم ✨گفتا بہ غیرشیعہ من نیز ڪَس ندارم #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌹 💠
‌ دلتنگ شهدا بودن ومثل شهدا نبودن درد بزرگیست ...! دردی که روحت را آزار می دهد و تو برای رهایی از این درد میخواهی از خودت فرار کنی ...!! کاش از خودم به تو می رسیدم یا ایها شهدا نگاهی ... روزتون سرشار از عطر شهدا شهید گمنام
🔔 اهمیت صدقه⁉️ 🌷 صدقه پنهانی گناهان را پاک می‌کند و صدقه آشکارا مال را زیاد می‌کند. ☘
های دختر شهید گمنام دلم هوایت را کرده هوای بوییدن عطر تنت هوای دست های نوازشگرت هوای لبخند مهربانت بابا... چهار حرف دارد ولی بابای من..... حرف ندارد... 😔نبودنت را چگونه تاب بیاورم پشت و پناهم ، تکیه گاهم...😔
. چه میشود نظری برگدا کنی یارب به ذکر توبه لبم آشنا کنی یارب گره فتاده به کارم بگوچه چاره کنم تویی که صدگره بسته واکنی یارب زپا فتاده ودرمانده و تهی دستم بگیردست مرا تا به پاکنی یارب الهی به امید تو
༻﷽༺ #حسین_جان آغازِ ڪار عشق مگر نیسٺ یڪ سلام؟ زیباترین مثال سلام علے الحسین با یڪ سلام روحِ تو پرواز مےڪند مےبخشدٺ دو بال سلام علے الحسین #السلام_علیڪ_یااباعبدالله #دختر شهید گمنام
💫💚💫💚💫 💚💫💚💫 💫💚💫 💚💫 💫 ❣ سلام_امام_زمانم❣ ما نماینده ای از جنس الهی داریم اهل عالم به کجایید؟پناهی داریم ما بخواهیم نماینده ی حق می آید ما محبان ظهورش چه سپاهی داریم تعجیل در ظهور 3 صلوات
قصہ مرگ در دفتر خون شنیدن دارد معبرے براے رسیدن شهدے براے چشیدن اگر نشود ماند ، باید ڪہ رفت این منطق شہید است ای راهیان نور راه نشانمـان بدهید ... روزتون شهدایی
🔔 خوش‌خویی در سه چیز است: دوری کردن از کارهای ، طلب و فراهم آوردن و رفاه برای خانواده. 🍃
کانال پیروان شهدای بجنوردبه دوستان خود معرفی کنید.مطالب و داستان های آموزنده خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.منتظر انتقادات و پیشنهادات شما هستیم.لینک کانال پیروان شهدا https://eitaa.com/piyroo
. گفت: دستش تیر خورده بود عمار گفت خدا رو شکر بالاخره یه بهونه جور شد قدیر رو بفرستیم مرخصی. فردای همون روز دیدیم برگشت جبهه از بیمارستان حلب گفتیم چی شد پس؟ گفت هیچی ، ردیف شد برگشتم. گفتیم قدیر بازی ات گرفته ؟ برو مرد حسابی این دست تیر نزدیک خورده ، شوخی بردار نیست. هر روز به یه بهونه ای میموند و برنمیگشت. دستش چرک کرده بود ، بازم بر نمیگشت. بالاخره بعد از کلی وقت راضی اش کردیم که برگرده. روز آخر عمار بهش گفت قدیر دیدی برگشتی و شهید نشدی 😄 غم وجودش رو گرفت... . همون موقع صدای بیسیم اومد: قدیر قدیر علی (علی = شهید روح الله قربانی) قدیر وایسا دارم میام دنبالت بریم عقب یه دوش بگیریم امشب گودبای پارتی داریم. بعد پشت بیسیم تک تک مون رو دعوت کرد و گفت امشب شام دور همیم برا گودبای پارتی داش قدیر. علی اومد و قدیر رو سوار کرد و رفت. منم جلوتر از اونها ، رفتم همونجا که قرار بود بریم یکی از بچه ها رو دیدم و شروع کردیم قدم زدن و صحبت کردن ، وسط همین صحبت ها بچه ها هم رسیدن. ما همینجور که صحبت میکردیم کمی فاصله گرفته بودیم قدیر و علی رسیدن صدای انفجار و آتش....، ماشین بچه ها بود من و عمار و میثم و بچه های دیگه ، سوختیم و سوختنشون رو تماشا کردیم ... بدون گود بای پارتی ، رفتن بعد شهادت قدیر و روح الله میثم و محمدحسین خیلی گریه کردند