eitaa logo
💕سردارشهیدمحمودکاوه💕
1.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2.8هزار ویدیو
114 فایل
✨کاوه:فرزندکردستان ،معجزه انقلاب✨ 🌷امام خامنه ای:"محمود"زمان انقلاب شاگردمابودولی حالااستادماشد🌷 الفتی با خاک پاوه داشتیم🌹 مثل گل محمود کاوه داشتیم🌹 نی نوایی از دم محزون اوست🌹 خاک کردستان رهین خون اوست🌹 ارتباط باادمین کانال👇👇 @fadak335
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻دل مـا ... تنگِ همین یڪ لبخنـد و تو در خنده مستانه خود می‌گذری نوش جـانـت ، امّــا ... گاه‌گاهی به دل خسته ما هم‌ نظری ... 💕🕊💕🕊💕🕊💕🕊💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام امام زمانم🌿 سلام بر تو ای امید دلهای رنجور؛ تنها آرزوی ظهور توست که امید را در این قلب های خسته زنده نگاه می دارد. السَّلامُ عَلَيْكَ يا غَوْثَ الْمَلْهُوفينَ... 🍃 🍃 🍃 @mahmodkaveh🌼
🔴 رمز ظهور در بیان امام زمان علیه السلام 🔵 امام مهدی علیه‌السلام: 🌸 اگر شیعیان ما -که خداوند توفیق طاعتشان دهد- در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند، می‌شدند، میمنت ملاقات ما از ایشان به تأخیر نمی‌افتاد و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان می‌گشت، دیداری بر مبنای شناختی راستین و صداقتی از آنان نسبت به ما. علّت مخفی شدن ما از آنان چیزی نیست جز آن چه از کردار آنان به ما می‌رسد و ما توقع انجام این کارها را از آنان نداریم. 📚 الإحتجاج، ج۲ ص۳۱۵/بحارالأنوار، ج۵۳ ص۱۷۷ 🌿 🌿 @mahmodkaveh🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 👤 آیت‌الله 🌅 حرف جالب مسیحیِ مسلمان‌شده در مورد امام زمان عَجَّلَ اللهُ تعالی فَرَجَهُ الشریف @mahmodkaveh🌼
خون برف از چشم من 1⃣0⃣ گفت «شلیک کنید🔫 کنار پایش بفهمد می توانیم بزنیمش شاید بایستد.»✨ از آهو 🦌سریع تر می دوید و از هیچ تیر کور و بینایی نمی ترسید و ارتفاع ⛰را می رفت بالا. دیگر مطمئن بودیم نمی توانیم بگیرمش.🌿 _این دیگر از دست مان در رفت٬نمی شود گرفتش.🍃 به درد این دنیامان نخورد٬بزنم از دار دنیا ببریمش که دیگر جرأت نکند این طور مچل مان کند؟ این حرف ها را همانی به می گفت که خیلی هایمان چشم نداشتیم ببینیمش.🌱 توپچی بود.☄ از آن کار کشته هاش٬ و منتظر دستور .💫 گفت«بزنش ٬بقیه زدند. با کاتیوشا و هر چی که داشتند. تفنگ ۱۰۶ خودش را آورد٬نشانه گرفت٬خندید٬شلیک کرد.☄ انگار با خودکار 🖌علامتی گذاشته باشد روی کاغذ گفته باشد«این بود هدف تان» بعضی چیز ها را آدم دوست دارد بگوید و نگوید. اما می گویم. توی بیشتر عکس های آن روز هام او هم هست. با خنده و نگاه عجیبی که فقط مال خودش بود و ما ازش بوی نیشخند می شنیدیم.💫 اسمش را حتی یادم هست. اما نمی گویم . این دیگر جزو آن چیزهایی است که دلم نمی خواهد بگویم. بس که اذیتم می کرد توی صبحگاه و هر جا که باید می آمد توی جمع شرکت می کرد.🌿 هم خودش هم دوست هاش٬ حتی توی یگان مان یک ساختمان گذاشته بود در اختیارش. باهمان رفتارهای عجیب و غریب شان.🍃 ادامه دارد... راوی: مصطفی کرمانشاهی 📚ردّ خون روی برف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 آیا زنان در ایران آزادی ندارند؟ ♦️‌ بررسی آماری فعالیت زنان در سال های گذشته در عرصه های مختلف چیز دیگری می گوید! 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
•🖤🔦• هر حرفی ك می زنی ، هر ڪاری ك انجام می دهی ، ⛔️ متوجه باش ڪه باید در خانهٔ قبر و در قیامت جوابی براۍ آن نزد پروردگار متعال داشته باشی !' ــ آیت الله بهجت🌱 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱i
🔴 در خسوف و کسوف به خداوند پناهنده شوید 🔵 امام صادق‌ علیه السلام فرمودند : 🌕 هرگاه پروردگار عالم بخواهد بندگانش را بیم دهد و به آنان ترک گناه را یادآوری کند خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی می‌شود، هرگاه چنین شد با ادای نماز به او پناهنده شوید. 📚 وسائل الشیعه ج ۷ ص ۴۸۴
🔴 أَیْنَ الشُّمُوسُ الطّالِعَهُ 🌕 امروز خورشید گرفت همه دوربین و... را برداشتند ببینند چه اتفاقی افتاده؟ 🔵 اما هزار و چهارصد سال است خورشیدهای دوازده‌گانه عالم که همه‌ میلیاردها خورشید ظاهری عالم را نور می‌دهند، برای ما زمینیان گرفته‌اند. (این الشموس الطالعه... دعای ندبه) و ما در زمان آخرین و دوازدهمینشان قرارگرفته‌ایم. 🔺 بیاییم دوربین‌های چشم دلمان را برداریم و نماز آیاتی از جنس دعا برای فرج بخوانیم و قدمی برای پایان گرفتگی هزار و صد ساله اش برداریم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🔅 السّلام علیکَ بِجوامعِ السَّلام... 🌱تمام سلام‌ها و تمام تحیّت‌ها نثار تو باد، ای مولایی که حقیقت سلام هستی و روز آمدنت، زمین لبریز خواهد شد از سلام و سلامتی... @mahmodkaveh🦋
♨️تنها راه ... 🔸(عجل الله) در هیچ حالی ما را فراموش نمی کند، ما هم سزاوار نیست حضرت را فراموش کنیم. در توسلات، توجهات و گرفتاریهایمان، آن حضرت را صدا بزنیم. 👌خدا می داند اگر راه حل برای گرفتاریهای و می خواهید، باید "یابن‌الحسن" بگویید. ان‌شاءالله مورد عنایت قرار می گیرید. چون ایشان ملاذ و ملجأ شیعه هستند؛ هیچ جای دیگر هیچ راهی جز این نیست. 🖋آیت الله ناصری دولت آبادی رحمة الله @mahmodkaveh🦋
خون برف از چشم من 1⃣1⃣ رفتم به گفتم «اگر دوست داری ساختار نظام این جا به هم نخورد به این ها توصیه کن قوانین ما را هم رعایت کنند.»🌿 قوانین مان آمدن به صبحگاه بود و ترک نکردنش .🍃 یا آمدن به تأمین جاده ها و بعدش ترک نکردن پادگان و نرفتن به شهر.✨ _نمی آیند یعنی؟ _می آیند٬ولی خودمختار عمل می کنند.💫 هروقت عشق شان بکشد می آیند می روند.🌱 بازبهم فهماند نباید زیاد سخت بگیرم با گفتن«رسیدگی می کنم.» 🌿 خاطرم هست یک بار دیگر کاری برای پیش آمد که باید سریع می رفت ارومیه.💫 طرفمان هم فهمید آمد بهش گفت«من هم می آیم.»✨ گزارشی📝 باید می رسید به دست مسئولین قرارگاه. خودم لازم نبود بروم .🌿 دادم ببرد. دم گوشش هم گفتم«حالا که دارد باهات می آید٬تنهاست٬یک کم نصیحتش کن توی راه.🍃 بد جوری موی دماغ شده. بچه هایدیگر هم دارند یاد می گیرند خودمختار عمل کنند.»🍃 سوار ماشین🚗 شدند رفتند. هنوز ده پانزده دقیقه نگذشته بود که دیدم ماشین شان 🚗برگشت پیاده شدند.» رفتم گفتم«چی شد٬چرا برگشتید پس؟»🌿 گفت«دژبان نگذاشت برویم.»🍃 گفتم«چرا؟» گفت«جاده تأمین ندارد من نمی گذارم بروید.ماهم نرفتیم.»🌾 ادامه دارد... راوی: مصطفی کرمانشاهی 📚ردّ خون روی برف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و زن ‏زندگی‌اش را داد ‏تا ما آزادی داشته باشیم 💚
گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، شهید احمد وکیلی که با پیروزی انقلاب نام مستعار سعید را برای خود انتخاب کرده بود ، بچه شهر قم بود. حضور در کردستان، ایمانی قوی و دلی چون شیر را می طلبید، در اردیبهشت سال 59 و در جریان عملیات آزاد سازی شهر سنندج بعد از نبردی دلاورانه، مجروح شد و توسط کومله به اسارت گرفته شد. همان لباس با آرم سپاهی که پوشیده بود، کفایت می کرد تا خونخواران کومله تا لحظه شهادت بلاهائی بر سر او بیاورند که باور این رفتارها از یک انسان بسیار سخت است. بعد از مجروحیت و اسارت سعید، دیگر هیچ خبری از او نبود و نیست و برای همیشه مفقود الاثر شد و تنها سند و حکایت بعد از اسارت ایشان خاطرات یک برادر ارتشی است که از آن دوران دارد: دشمنان برای اعتراف گرفتن، هر دو دستش را از بازو بریدند. با دستگاه های برقی تمام صورتش را سوزاندند. بعد از آن پوست‌های نو که جانشین سوخته‌ شد همان پوست‌های تازه را کنده و با همان جراحات داخل دیگ آب نمک انداختند. او مرتب قرآن را زمزمه می‌کرد. ‌ دشمنان برای اعتراف گرفتن، هر دو دستش را از بازو بریدند. با دستگاه های برقی تمام صورتش را سوزاندند. بعد از آن پوست‌های نو که جانشین سوخته‌ شد همان پوست‌های تازه را کنده و با همان جراحات داخل دیگ آب نمک انداختند. او مرتب قرآن را زمزمه می‌کرد. ‌ سرانجام او را داخل دیگ آب جوش انداخته و همان جا به دیدار معشوق شتافت. کوموله ها جسدش را مثله نموده و جگرش را به خورد هم سلولی‌هایش دادند و مقداری را هم خودشان خوردند! ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يا عَديلَ الْخَيْرِ... 🌿سلام بر تو ای مولایی که هرکس تو را یافت به تمام خیر و خوبی ها رسیده. سلام بر تو و بر روزی که با آمدنت، زمین از خیر و خوبی لبریز خواهد شد. 🌿 🌿 🌿 @mahmodkaveh🌷
🔴 شهادت آرزوی منتظران 🔵 امام صادق عليه السلام در حديثى درباره ياران قائم عليه السلام فرمودند : 🔹 آنان افرادى خدا ترس و شهادت طلبند و آرزو دارند كه در راه خدا كشته شوند. 📚 مستدرک الوسائل ج ۱۱ ص ۱۱۴ ح ۱۲۵۶۵ 🔹از جمله ویژگی های انسان منتظر این است که همیشه منتظر شهادت است و یکی از دعاهای همیشگی اش طلب شهادت از خداست. منتظران واقعی امام مهدی علیه السلام برای رسیدن به شهادت سر از پا نمی شناسند. 🔸جهاد در راه خدا در همه مقاطع و به‌ طور مستمر از برنامه‌های یاران حضرت است: «یُجاهِدونَ فی سَبیل ِاللَّهِ» 🍃 @mahmodkaveh🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 عاقبت کار دست خداست! 🔻 چرا بعضی‌ها با وجود تلاش زیاد به نتیجه نمی‌رسند؟ 🔻و بعضی‌ها بدون تلاش به نتیجه می‌رسند؟ 🍃 @mahmodkaveh🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خون برف از چشم من 1⃣2⃣ شانه ام را باز فشار داد تا نگویم«مگر کار واجب نداشتی؟»🌿 تا بفهمم دارد به طرف یاد می دهد که حتی هم باید حرف دژبانش را گوش کند٬اگر حرفش منطقی است.🍃 یادم هست همیشه تاکید داشت«صبحگاه باید با شکوه برگزار شود.»✨ میدان صبحگاه را برای همین داده بود سریع و با شکوه ساخته بودند.💫 یا اصلاً خود پادگان را ٬اصلا فراموش نمی کنم که جای آن راهم همراه منصوری و باهم رفتیم پیدا کردیم.🌿 در منطقه ای که پر از بوته های بلند و علف بود.🌾 آنجا شد پادگانی با ساختمان های اداری و ستادی و نظامی که گردان داشت و مسجدی با عظمت و باند هلی کوپتر 🚁و پمپ بنزین و میدان صبحگاهی با شکوه٬ خودش خیلی دلش می خواست در مراسم صبحگاه باشد٬ منتها نمی توانست.🌱 جلسه هاش هر روز تا نیمه های شب🌗 و حتی تا نزدیک صبح طول می کشید.🍃 فرصت نداشت بخوابد.🌱 بعد از نماز صبح📿٬ اگر حال داشت خوابش نمی آمد٬می آمد در صبحگاه شرکت می کرد و می ماند.🌿 ادامه دارد... راوی: مصطفی کرمانشاهی 📚ردّ خون روی برف