❣#سلام_امام_زمانم❣
#مولایمن
🍂انگار انتظار به پایان نمی رسد
درد فراق یار به درمان نمی رسد...
🍂تقویم پیش میرود اما بدون تو
فــصلی بجز خزان و زمستان نمیرسد..
#اللهم_عجل_لولیک_فرج
#لبیک_یاخامنه_ای
🆔@mahmodkaveh
💟حواستان باشد. دور امام زمان ارواحنافداه خیلی خلوت است.
امام زمانِ ما غم و غصّهی تنهایی و غربت زیاد دارند.
❗️مبادا شیطان شما را جدا کند، مبادا دنیا در نزدتان زینت پیدا کند، مبادا آداب و رسوم، و افکار و خیال باطل، شما را ببرد.!!!!!
🎙استاد اخلاق حاج آقا زعفری زاده حفظه الله
🆔@mahmodkaveh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹داستان علامه امینی و مستجاب نشدن دعا
🔸استاد عالی
🆔@mahmodkaveh
#خون_برف_ازچشم_من
8⃣
به خلبان گفت"برو جلوتر."
هواپیماهایشان بالا بودند،داشتند بچه ها را بمباران می کردند.رنگ همه مان پریده بود از ترس.خلبان بیشتر از همه.زیر پای ما شیاری بود که انگار آتشش زده بودند. گفتم"تمام شد.غزل را بخوانید." #محمود گفت"باید این ها برسد دست منصوری،به هر قیمتی که هست."🍀
رفتیم رسیدیم به ارتفاع،نمی شد وسایل را پیاده کنیم.همه شان را پرت کردیم پایین.با این فکر من که"حتماََ با هلی کوپتر🚁 برمی گردیم." دیدم #محمود هم پرید پایین،بلند شد علامت داد "برگردید."🍃
قبلش به من گفته بود باید برویم کجا.
-سه چهارتا از بچه ها شهید شده اند مانده اند توی شیار.بروید برشان دارید با هلی کوپتر ببریدشان.هرچی به خلبان اصرار کردم با دست می گفت نه.آخرش هم آمد توی پد پیاده مان کرد.🌿
آمدند گفتند"#کاوه پشت خط منتظرت است." گفت"آوردی بچه ها را." گفتم"هرچی قسمش دادم قبول نکرد." گفت"بگو بیاید خودم بروم بیاورم شان." گفتم.
رفتم به #محمود گفتم خلبان گفته نمی آید.گفت"هلی کوپتر خودم را بفرستید بیاید."🌱
ادامه دارد...
راوی:حمیدعسگری
📚#ردّخون_روی_برف
❣#سلام_امام_زمانم❣
مولای خوبم سلام✋💚
🍂من از تو مینویسم و از اشک جاری ام
از حد گذشته مدت چشم انتظاری ام
🍂تعجیل کن در آمدنت ای صبور من
گسترده نیست دامنهی بردباری ام..
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#لبیک_یاخامنه_ای
🆔@mahmodkaveh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 #میلاد_حضرت_زینب(س)
♨️عظمت حضرت زینب (س) به چیه؟
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙حجت الاسلام #علیرضا_پناهیان
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
🆔@mahmodkaveh
#خون_برف_ازچشم_من
9⃣
صیادشیرازی داده بود بهش.هلی کوپتر رفت پیش #محمود،سوارش کرد بردش توی شیار،آن سه چهارتا شهید را برداشت آورد عقب،برگشت رفت پیش نیروهایش، توی شیار آتش،تا کنارشان باشد و با هم بروند به جنگ کسانی که تا دندان مسلح بودند و زیرک و کاری.🌱
هیچ وقت هیچ کس ندید نخواهد پیش نیروهایش باشد.حتی موقع شناسایی ها. یادم هست قرار بود سردشت عملیات شود،شناسایی هم انجام شده بود.ولی برای #محمود هنوز...
گفت"باید خودم بروم شناسایی را تمام کنم."🍀
منصوری هم بود.گفت"من می روم." #محمود می گفت"فرمانده ات منم.پس دستور می دهم بمانی.با این تصمیم کوتاه آمدند که"باشد.هردومان با هم می رویم."فرمانده و جانشین تیپ با هم، یعنی خطر جدی برای همه مان.🌿
آن هم ساعت یازده دوازده شب.رفتم پای #محمود را چسبیدم گفتم"بیا باهات کار دارم."نشاندمش از خاطره ام گفتم.از سرپل ذهاب و از اول جنگ و با فرماندهی بروجردی.🍃
ادامه دارد...
راوی:حمیدعسگری
📚#ردّخون_روی_برف
#سلام_امام_زمانم
السَّلامُ عَلَیکَ أیُّها الإمامُ الهادِمُ لِبُنیانِ الشِّرکِ وَالنِّفاقِ...
آمدنت نزدیک است...
و صدای قدم هایت لرزه بر جان طاغوت ها انداخته!
سلام بر تو و بر روزی که بُت های روزگار یکی یکی به دستان ابراهیمی تو سقوط کنند!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#لبیک_یاخامنه_ای
🆔@mahmodkaveh
🔴 اضطرار برای فرج
🔵 چگونه ﻣﻀﻄﺮ ﺷﻮﯾﻢ؟
🌕 ﺩﻭ ﺷﺮﻁ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻀﻄﺮ ﺷﺪﻥ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ.
1⃣ ﯾﮏ ﺷﺮﻁ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﻗﻨﺎﻋﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺩﺟﺎﻝ ﻣﻨﺸﯽ ﺩﭼﺎﺭ ﻧﺸﻮﯾﻢ ﻭ ﻗﻨﺎﻋﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﺪ ﮐﻔﺎﻑ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻭ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻭﺣﯿﻪ ﻗﻨﺎﻋﺖ ﻭ ﺯﻫﺪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﮐﻨﯿﻢ.
2⃣ ﺷﺮﻁ ﺩﻭﻡ ﺧﻠﻮﺕ،ﺍﻧﺲ ﻭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺎ ﻭﻟﯽ ﻋﺼﺮ(عجل الله فرجه) ﺍﺳﺖ، ﻣﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﯾﮏ ﮐﺎﺭ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ.
🔹 ﺗﻤﺪﻥ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﺧﻠﻮﺕ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﮐﺎﺭ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ ﻭﻟﯽ ۸ ﺳﺎﻋﺖ ﮐﺎﺭ ﺩﺭ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﺭﺍ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ.
🔹 ﺍﻫﻞ ﺑﯿت علیهم السلام ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺧﻠﻮﺕ ﻣﯽ ﺩﻭﯾﺪﻧﺪ.ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﺷﺪ، ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﻋﺸﻖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺩﺭﺩ ﻓﺮﺍﻍ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ، ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﺷﺮﻁ ﻇﻬﻮﺭ ﻋﺎﻡ ﺩﺭﺩﻣﻨﺪ ﺷﺪﻥ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﺷﺮﻁ ﻇﻬﻮﺭ ﺧﺎﺹ ﺩﺭﺩﻣﻨﺪ ﺷﺪﻥ ﺷﺨﺺ ﺍﺳﺖ.
🎙 #استاد_عالی
🆔@mahmodkaveh
#خون_برف_ازچشم_من
1⃣0⃣
که نابلد به اسلحه و ناآشنا به منطقه و با سن و سال کم چطور رفتیم پنجاه شصت نفر عراقی را اسیر گرفتیم آوردیم عقب. گفتم"بروجردی هدیه هم به ما داد.به هر نُه نفرمان" گفت"مرخصی؟" گفتم"نه.یک قبضه کلاشینکف تاشوی روسی،که تازه از روغن درآمده بود."🍀
پایین را نگاه کرد گفت"اه این که رفت پایین." منصوری توی شیار بود داشت می دوید.برگشت اخم کرد به من گفت"حالا وقت خاطره تعریف کردن بود،مرد حسابی؟" گفتم"هنوز تمام نشده که. بعدش می دانی آمد چی به ما گفت؟"🍃
گفت"آی مخت را بروم که خوب بلدی دست و پای آدم را بگذاری توی پوست گردو." گفتم"کی را داری می گویی؟به منی؟" گفت"نه پس من.ببین خودت. منصوری رفت." این جور وقت ها خودمانی می شد می نشست او هم از خاطره هاش می گفت.🌱
عملیات بدر را در همین وقت ها برام گفت.که چطور چندبار زخمی شد،تا پای مرگ هم رفت،رفت خودش را رساند به بیمارستانی جایی و حالا هم که سُر و مُر و گُنده است و از همین حرف ها.من هم خودم آنجا بودم.ولی نه پیش #محمود.🌿
ادامه دارد...
راوی:حمیدعسگری
📚#ردّخون_روی_برف
@madahi - استاد رفیعی.mp3
2.37M
📝 چگونه امام از ما خبردار...
🎤 حجتالاسلام#رفیعی
#امام_زمان(عجل الله تعالی فرجه)
#امام_زمانم_سلام♥
بازار دنیا....عجیب شلوغ است....
و ما، راه نور را گم کرده ايم!
و تو.... تنها راه بلد جاده نوری...
بر تاریکیهای دلمان، خط بکش...
سلام یگانه طلوع زمین بیا...
چشم انتظار ظهور زیبایت هستیم...
♡ #اللهـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج♡
#لبیک_یاخامنه_ای
🆔@mahmodkaveh
از آیت الله مصباح یزدی خواستن که
با دست خطِ خودشون
یه موعظه و نصیحتی کنند؛
ایشون نوشتن که:
آسانترین، شیرینترین و مفیدترین
کاری که میشناسم،
توجه به وجودِ مقدسِ
ولی عصر عجل الله فرجه است.. :)
🆔@mahmodkaveh
#خون_برف_ازچشم_من
1⃣1⃣
فرقی هم نمی کرد.از زمین و آب و همه جا داشت آتش می جوشید.همه آمدند عقب.فقط من ماندم و ایافت و منصوری و نوری.با منصوری تماس گرفتم ببینم چه خبر است که گفت"تو برو قرارگاه بگو ما می خواهیم بچه هایمان را ببریم جلو." 🍃
رفتم.همین که پام را گذاشتم توی قرارگاه،آقای شمخانی آمد گفت"#کاوه چرا نیامد؟" گفتم چی شده.گفتم"گمانم بردندش." گفت"سالم؟" گفتم"دعا می کنم باشد.شما هم دعا کنید." به آقا رحیم گفتم منصوری چی گفته.گفتم گفته"ما نمی خواهیم منطقه را ترک کنیم."🌱
آقای شمخانی گفت"ما باید بگوییم کی چی کار کند.سپاه برای خودش مسئول دارد.این طور که نمی شود." #محمود را اهواز پیدا کردم دیدمش.بعد هم تهران، توی بیمارستان ساسان.و بعد مشهد،سال ۶۳ را این طوری گذراندیم.برگشتنا رفتیم پیش آقا رحیم،توی قرارگاه کربلای چهار.🌿
آقا رحیم گفت"چطوری،#محمود؟" سینه و دستش هنوز خوب نشده بود،یعنی دستش اصلاََ از کار افتاده بود،اما گفت خوبم.خیلی خوب.آقا رحیم گفت"یعنی می توانی آر پی جی شلیک کنی؟" #محمود گفت"آر پی جی احتیاج به یک دست دارد که من هنوز دارمش."🍀
ادامه دارد...
راوی:حمیدعسگری
📚#ردّخون_روی_برف