سیره عملی سردار شهید ((محمود کاوه))
مچ بادگيرم كش داشت . كش را كه با دست باز كردم ، خون ريخت بيرون ؛ محمود گفت گلوله خوردي؟ گفتم آره انگار! برم گرداندند عقب . توي بيمارستان بودم كه گفتند : يكي از فرماندهان رده بالا آمده عيادتت . تا رسيد پرسيد : چي شد؟ تعريف كردم براش كه تير اندازي كردند سمتمان و من زخمي شدم . عصباني شد ؛ گفت : ( مگر من هزار بار نگفتم نگذاريد محمود جايي بره كه درگيري باشه ، چرا رفتيد يه همچي چايي ؟ ) گفتم : شما يه چيزي ميگيد ، مگه ميشه جلوش را گرفت ، شما خودتون يه بار بيايد ببينيد ميتونيد جلوش رو بگيريد
سیره عملی سردار شهید ((محمود کاوه))
بلنديهای (سرا) دست ضد انقلاب بود . از آن جا ديد خوبی روی ما داشتند . آتش سنگينی طرفمان می ریختند ، طوري كه سرت را نمی توانستی بالا بگيری . همه خوابيده بودن روی زمين . برای اين كه نيروها را تحت كنترل داشته باشم به حالت نيم خيز بودم ، ناگهان از پشت ، دست سنگينی را بر شانه ام احساس كردم ؛ برگشتم ديدم محمود است . جلوی آن همه تير و گلوله ، صاف ايستاده بود . آمدم بگويم سرت را خم كن ، ديدم دارد بدجوری نگاهم می كند . گفت : داوودی اين چه وضعيه؟ خجالت بكش . چشمانش از خشم می درخشيد . با صدايی كه به فرياد می ماند ، گفت : فكر نكردی اگه سرت رو پايين بياری ، نيروهات منطقه را خالي می كنن؟ بعد هم ، بدون توجه به آن همه تير و گلوله كه به طرفش می آمد ، به سمت جلو حركت كرد . عمليات که تمام شده بود كه ديدمش ، دستی به شانه ام زد و گفت : ضد انقلاب ارزش اين رو نداره که جلويش سرتو خم كنی
⭕️ #رهبرانقلاب (۲۳ دی) درابتدای درس خارج خود، روایت «انتظار الفرج عبادة» را تفسیر کردند.
👤ایشان فرمودند: #انتظارفرج فقط انتظار فرج به معنای ظهور حضرت ولیعصر سلام الله علیه و عجل الله فرجه و جعلنا الله فداه نیست، مطلق فرج است.
🔻نَفْس اینکه انسان انتظار فرج داشته باشد، یعنی اگر در یک #شدتی قرارداردانتظار داشته باشدکه آن شدت برطرف بشود.
🔻این یعنی چه؟ یعنی اینکه شما هرگز در هیچ شرایطی نباید ناامید بشوید، در هیچ شرایط شما #امید را از دست ندهید.
🔻 فرض کنید انسان در یک تونلی گیر افتاده که مدخل تونل را مثلاً یک سنگی بسته، انتهای تونل هم #بسته است، در یک چنین وضعی هم انتظار فرج داشته باشید.
🔻یعنی خدای متعال ممکن است یک #تفضلی بکند، فرض کنید گوشه ای از سقف بریزد راهی باز بشود انسان بیرون برود.
🔻 در #هیچشرایطی انسان نباید احساس بن بست بکند بلکه بایستی همیشه انتظار فرج داشته باشید.
🔻 در مورد این انتظار فرج میفرمایند: #عبادت است.
@mahmodkaveh
هدایت شده از محمد فروهر | سواد رسانه🌱
⭕️ شناسایی حاج قاسم از روی تلفن همراه!
▫️ شبکهٔ انبیسی آمریکا اعلام کرد که ایالات متحدهٔ آمریکا تلفنهای کسانی که در خودروی حامل شهید قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس بودهاند را بررسی کرده و پس از آنکه در مورد هویت آنها مطمئن شده اقدام به شلیک کرده است.
▫️چه بسا اگر فضای مجازیمان را ملی کرده بودیم، اکنون سپهبد شهید #حاج_قاسم_سليماني در میان ما بود.
▫️چارهای نداریم جز اینکه با حذف کامل آمریکا و دنبالههای داخلیاش از جغرافیای مخابراتی و سایبری ایران و کشورهای اسلامی، از آمریکای جنایتکار #انتقام_سخت بگیریم؛ وگرنه هنوز آمریکا و تجهیزات الکترونیکی تروریستیاش (شبکه، نرمافزار و سختافزار) در حال گشتزنی در زندگی ما هستند...
🖋 روحالله مومن نسب
🔰 با #بنیاد_ردم مربی سواد رسانه شوید 👇
http://eitaa.com/joinchat/600440835C70c35d8d3e
درس دهم:
دو چیز است که گناهان را نابود می کند
دو چیز است که گناهان را نابود می کند
مرض؛(1
امیر المؤمنین(ع) به یکی از اصحابشان که مریض شده بود مؤعظه کردند و فرمودند: «خدا بیماری تو را وسیله کاستن گناهانت قرار داده است.»
آدم که تب میکند کفاره گناهنش است. ناراحت نشید از این که مریض شدید، شکوه نکنید، فایده مرض این است که گناهان را نابود میکند.
سجده؛(2
در روایت داریم که آدم به سجده برود و مدتی بر سجده باشد و ستایش کند. حدیث است که «سجده گناهان را میریزد، همان طور که باد در فصل پاییز برگ درخت را میریزاند.»
گناه آدم را سنگین میکند، مثل بعضیها که دیدید نماز صبح که میخواهند بخوانند انگار که کوه رویشان افتاده است.
هدایت شده از هنرکده صبا🔸️روباندوزی
🔴بالاخره عکس پشت میز حاج قاسم رو که میگفتن نیست پیدا کردم .
صندلی ریاستش منو کشته .
به قول سید حسن نصر الله (حفظه الله ) لنگه کفشش از سر ترامپ و منم میگم از همه هیات دولت و مجلس ما ارزشمند تره
#فـــرمـــانـــــده_سپـــاه_قــــدس 🇮🇷
iD ➠ @sepaheghodss
iD ➠ @sepaheghodss
سیره عملی سردار شهید ((محمود کاوه))
يك شب توی اتاق نشسته بودیم كه صدای تيراندازی بلند شد . ريختيم توی ميدان صبحگاه و به خط شديم . مسئول مخابرات كه صحبت می كرد ، فهميديم به ژاندارمری حمله كردند . می گفت : تو ژاندارمری اسلحه و مهمات زيادی هست ، اگر سقوط كنه همه اش دست ضد انقلاب می افته . در مدت كمی خودمان را به محل ديگری رسانديم . نيروها چند گروه شدند . زير نظر محمود ، با يك حركت حساب شده دشمن را دور زديم و پشت سرش موضع گرفتيم . شروع كرديم به ريختن آتش شديد و مداوم ، فكرش را هم نمی كردند كه به اين سرعت غافلگير شوند . بچه های ژاندارمري گوئی جان تازه ای گرفته بودند . آنها از روبرو تيراندازی مي كردن ، ما از پشت سر . ضد انقلاب وقتی فهميد رودست خورده ، کشته هايش را گذاشت و فرار كرد
@mahmodkaveh
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸پاکی از گناه، شرط عشق به شهادت🔸
تنها چیزی که یک رزمندۀ پاک را مردد میکند، این است که به گناهی آلوده شود و بگوید که من با این آلودگی چگونه خدا را ملاقات کنم، و تنها چیزی که انسان را #آمادۀ_شهادت میکند، این است که خودش را #تمیز و #پاک کند؛ همانطوری که وقتی از #حمام میآیید، میگویید همین امروز برویم #مهمانی؛ اما اگر از کارگاه مکانیکی با دست و لباس گریسی آمدید، میگویید با این لباس نمیتوانم مهمانی بروم. پاکی، نخستین شرط عشق به شهادت، و گناه بزرگترین مانع رشد و رشادت است.
در محضر شیخ محمداسماعیل دولابی:
هیچ وقت وارد گذشته هیچ آدمی نشو و زیر و روش نکن ، حتی عزیزترینت.
زیباترین باغچه را هم که بیل بزنی ، حداقل یه کرم توش پیدا می کنی.
#خون_برف_از_چشم_من
#محمدحسن_خرمي
#شهید_محمود_کاوه 🌷
🔹نارنجک را گفتند توی بانک حاج عمران انداختهاند کنارش، با سری خونین و پُر از ترکش و آمبولانس میفرستندش برود تبریز که ماشین چپ میکند، باز زخمی میشود. از آنجا هم اعزامش میکنند مشهد، توی بیمارستان امام حسین(ع)، در بخش مراقبتهای ویژه. من میرفتم آنجا هر کاری داشت انجام میدادم. یک شب رؤسای بیمارستان آمدند دیدنش به احوالپرسی و دیدن پروندهاش و گفتند : «شما چیزی کم و کسر ندارید اینجا؟» آقا محمود لبخند زد گفت : «این سؤال را فقط از من ميكنيد يا از همه؟» گفتند : «از همه» گفت : «يعني اينقدر كه به من ميرسيد به بقيه هم بلديد برسيد؟» گفتند البته كه اينطور است و اصلاً آنها وظيفهشان همين است و اگر جز اين باشد كه ... كه آقامحمود اخم كرد گفت : «كاش دست كم يكيتان بلد بود راست بگويد.» همه برگشتند به هم نگاه كردند. نميدانستند پيش پاي آنها سُرُمش را داده دست من، رفته توي تك تك اتاقها به بچهها سر زده، ازشان پرسيده چيزي كم و كسر دارند يا نه، از همهشان خيلي چيزها شنيده و حالا حرفها با هم جور درنميآمدند.
🔸گفت : «محمدحسن» گفتم : «جانم؟» گفت : «اين كاغذ استراحتشان را بده بگذارند در كوزه آبش را بخورند، من بر ميگردم.»
هم من و هم دكترها ميدانستيم نميتواند. او اصرار داشت ميتواند. بلند شد رفت، رفت رسيد به كربلاي دو و ... . بهم گفتند : «فقط يك تركش كوچولو بود، پشت گوشش، همانجا كه تركشهاي نارنجك نتوانسته بود از پا بيندازدش.»
📚 #رد_خون_روی_برف
#صلوات_هدیه_کنیم_به_ارواح_پاک_شهدا
@mahmodkaveh
هدایت شده از
برای اینکه با هم آشناتر بشویم، هرکس اسمش را میگفت و میگفت بچه کجا است. نوبت محمود که رسید ما مشهدیها منتظر بودیم که چی بگوید. به هم چشمک میزدیم که «یکی به نفع ما»
گفت «من محمود کاوه هستم، فرزند کردستان»
#شهید_محمود_کاوه 🌷
.