هدایت شده از تخریبچیان لشکر ویژه شهدا
🌷بخشی از نامه شهید علی خلیلی به امام خامنه ای ✉️👇
آقاجان!
به خدا درد هایی که می کشم به اندازه ی این درد که نکند کاری بر خلاف رضایت شما انجام داده باشم مرا اذیت نمی کند. مگر خودتان بار ها علت قیام امام حسین (ع) امر به معروف و نهی از منکر تشریح نفرمودید؟
مگر خودتان بار ها نفرمودید بهترین راه اصلاح جامعه تذکر لسانی است؟
یعنی تمام کسانی که مرا توبیخ کردند و ادعای انقلابی گری دارند حرف شما را نمی فهمند؟
یعنی شما انقدر بین ما غریب هستید؟
#شهید_علی_خلیلی ✍️
🌹شهیدی که غریبانه در راه دفاع از ناموس به شهادت رسید🌹
#شهید_غیرت 💟
@Mabar155
🌹طنز جبهه!
🌿...به نظرم روز عید قربان😄 بود که با بچه های گردان رفتیم خط پدافندی، نزدیک سد دربندی خان عراق و ارتفاعات شاخ شِمیران را تحویل گرفتیم 😵 معمولا شبها برای حفظ امنیت نیروها؛ این جابجائی ها انجام میشد😵 تا نماز صبح و روشن شدن روز طول میکشید 😵 ما هم با بچه ها ی گروهان خودمان نیز تا قبل از روشن شدن روز خط را تحویل گرفتیم😊 نماز صبح را خواندیم و کمی سنگرها را تمیز کردیم و نان خشک ها و کناره های نان را هم ریختیم جلوی قاطر 😇 (هر دسته یه قاطر داشت)😎
🌿... کارهای نظافت سنگر که به اتمام رسید نگبهان تعیین کردیم و به هوای ناهاری خوشمزه در روز عید قربان خوابیدیم 😖 آنقدر خسته بودیم که تا ظهر خواب بودیم😁بلند شدیم و نماز ظهر و عصر را خواندیم🙏 منتظرشدیم تا ناهار را بیاورند😝 کمی طول نکشید که باران شروع به باریدن کرد و تمام منطقه را آب گرفت و جاده ها👈 شد گِل و تردد قطع شد😵 ارتفاعات شاخ شِمیران در عراق مانند کوه های دربند تهران؛ خیلی بلند و مرتفع بود😳 و دسترسی به آن هم خیلی سخت بود و باران هم که آمد👈 تردد مشکل تر هم شد😰
🌿... تا نماز مغرب غذا نیامد😂 و با بی سیم هم اطلاع دادند. شام هم نمیتوانیم بیاوریم😵 هرچی دارید تو سنگرها بخورید تا فردا خدا کریمه 😥 با هر زحمتی بود نماز مغرب و عشا را با شکم خالی خواندیم 😣 و همه تو سنگر از زور خستگی و گرسنگی وِلو شدیم 😭 نه کنسروی و نه هیچ چیز دیگه برای خوردن😖 تازه شب هم باید با شکم گرسنه😊 نگهبانی می دادیم😖
🌿... واقعا گرسنه بودیم و حال و حوصله هیچ کاری هم نداشتیم 😠 تا اینکه آقا فریبرز فکری به سرش زد...😵 فریبرز رفت بیرون سنگر و سریعا😎 با خودش مقداری نان خشک خیس😝 شده برای خوردن آورد داخل سنگر😁 شلوغ کاری هم میکرد که همه تشریف بیاورید شام عید قربان برایتان آورده ام😛
🌿...نان های خیس شده را به هر طریقی بود از زور گرسنگی با چائی شیرین خوردیم 😁 سفره را که جمع کردیم از فریبرز پرسیدم نان ها را از کجا آوردی؟ خیلی مزه داد😲 دستت درد نکنه😊 باز فریبرز یه لبخند موذیانه زد و گفت یادتان است👈 صبح نان های خشک را ریختیم جلوی قاطر دسته😠گفتیم بله...😘
🌿... گفت رفتم دیدم, واقعا نان خشک ها برای قاطر زیاد است😲 و اسراف می شود😠از جلوی قاطر؛ نان های اضافه را با دقت جمع کردم 😇 آوردم تا همه با هم بخوریم😖 و حالش را ببریم😄 وخودتان هم شاهد بودید که چقدر مزه داشت😋 فقط باید همه تک تک بروید از قاطر رضایت بطلبید😄 چون حق القاطر است و باید قاطر از شما راضی باشد😣 تا در قیامت👈 دچار مشکل نشوید😊
خاطره ای از :
کتاب گُلخَندهای آسمانی
همیشه سبکبال
محمود کاوه در عملیاتها خیلی سبکبال حرکت میکرد. کوله پشتی و نارنجک بر نمیداشت و گاهی فقط اسلحه با دو خشاب همراهش بود و میگفت: با هر فشنگ یک نفر از دشمن رو باید هدف گرفت،چرا بیخود تیر میزنید،چرا بیخود رگبار میبندید، اصلا چرا چیزی رو که نمیبینید میزنید؟
حتی گاهی قمقمه آب هم برنمیداشت. در سرمای استخوانسوز کردستان زیر لباس فرم خودش لباسی نمیپوشید. میگفت جلوی تحرک سریع را میگیرد و از سرعت آدم کم میکند،خیلی چالاک و قوی بود. دائم ورزش میکرد و روزهای متمادی میتوانست باکمترین آب و غذا پیادهروی کند و بعد از آن هم، اصلا خستگی حالیش نمیشد. انرژی فوقالعادهای داشت.
راوی: جواد نظامپور
@mahmodkaveh
تروریستها شنیده بودن آقا محمود میخواد از سر یک گردنه رد بشه. حتی ماشینش رو هم میدونستن چیه اما دلشو نداشتن که برن کمین کنن. آخر سر باهم سر اینکه کی بره سر راه آقا محمود رو بگیره دعواشون میشه و روی همدیگه اسلحه میکشن ، اینو خودشون تو اعترافاتشون گفته بودن.
@mahmodkaveh
جان آقام (عج)
بخوان دعای فرج رادعااثردارد
دعاکبوترعشق است وبال وپردارد
🌺دعای منتظران درعصرغیبت🌺
اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى
❤️برای سلامتی آقا❤️
بسم الله الرحمن الرحیم
اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
💖دعای فرج💖
بسم الله الرحمن الرحیم
اِلهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،
وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاء
ُ
وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي
الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم
فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛
يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني
فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛
يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛
يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع)و حضرت نرجس (س) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیت الله فی ارضه
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماآمدیم توسپاه امضاشهادت کردیم.......
@mahmodkaveh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دادمیزدیم برادرکاوه...برادرکاوه
@mahmodkaveh
🍃🍃
🍃
•|حاج حسین یکتا|•
چند تا قلب برای امام زمانت شکار کردی؟!
چَندتامون غصه خورِ امام زمانیم؟!
رفقا....
تو جنگ، چیزی که بین #شهدا جا افتاده بود این بود که میگفتن #امام_زمان! درد و بلات به جون من!! پای کار امام زمانت باش..♥️
علی صالحی از همرزمان شهید کاوه هم درباره عدم سوء استفاده شهید کاوه از موقعیتش میگوید: «روزی برادر خانم شهد کاوه نزد او آمد و گفت: از مشهد زنگ زدند كه خودم را سریع برسانم آنجا، اگر اجازه بدهید میخواستم دو سه روزی بروم مرخصی. محمود با تعجب خیره شد و گفت: تو كه میدانی عملیات داریم و دیگر مرخصی نباید بروی. من اجازه نمیدهم بروی و بهتر است سر مأموریتت بروی.»
صالحی ادامه میدهد: « مدتی بعد درباره همین ماجرا با شهید کاوه حرف زدم و به او گفتم: آقا محمود! كارش واقعاً مهم بود،اجازه میدادید میرفت، زود برمیگشت. محمود گفت: در پادگان خیلیها میدانند كه این برادر خانم من است، چند روز دیگر هم که عملیات داریم. اگر كارش طول كشید و به عملیات نرسید، ممكن است در ذهن بعضیها این شبهه پیش بیاید كه كاوه موقع عملیات برادرخانمش را فرستاد مرخصی تا سالم بماند. گفتم: خودم ضمانتش را میكنم كه به عملیات برسد. ناگهان محمود ناراحت شد و گفت: من با كسی عقد اخوت نبستم، دوست هم ندارم كه اعتقاداتم به خاطر همین كارها دچار لغزش شود.»
@mahmodkaveh
میگفت:
شهید همیشه زنده
و ناظر اعماݪ ماست..
و از بیمعرفتی ماست
ڪه او را نمیبینیم..
🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸
#سفارش_آیت_الله_بهجت⬇️
#کتاب_جهاد_با_نفس
#فصل_پانزدهم: باب استحباب زیاد گریستن از خوف خدا
⚜حضرت آقا امام جعفر صادق(علیه السلام) فرمود:
🌸✨هیچ چشمی نیست مگر اینکه در روز قیامت گریان است به جز چشمی که از خوف خدا گریسته است
🌸✨و هیچ چشمی از خوف خدای عزوجل پرآب نشده است مگر اینکه خداوند سایر بدن او را بر آتش حرام می گرداند.
📚 جهاد با نفس
/تألیف شیخ حر عاملی (رحمت الله علیه)
🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸
طنز در جبهه
خوردنش حلال بردنش حرام
مثل همه بسیجیان، دو تکه ترکش خمپاره برداشته بودم که به عنوان یادگار با خودم ببرم منزل. آنها را گذاشته بودم کف ساک، برگ مرخصی ام را گرفتم و آمدم دژبانی. دل و جگر وسایلم را ریخت بیرون، طوری جاسازی کرده بودم که به عقل جن هم نمی رسید؛ ولی پیدایش کرد. پرسید: چند ماه سابقه منطقه داری؟ توضیح دادم. گفت: شما هنوز نمی دانی ترکش خوردنش حلال است و بردنش حرام؟ گفتم: نمی شود جیره خشک حساب کنی و سهم ما را حالا که نخورده ایم، بدهی ببریم.
هدایت شده از 📌نبرد آخر(حوادث آخرالزّمان )
4_6035259847878903576.mp3
3.36M
🔊
🎼 پادڪست بســیار زیـبا
🎤حجت الاسلام پناهیان
✅ #قــضاوت_ممــــــنوع
⏱ ۴ دقـــیقه و ۴۷ ثانـــیه
🌺 #نشـرپـیامصـدقهجـاریهاست
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0