خداوندا تو میدانی که من دلواپس فردای خود هستم...
مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را
مبادا گم کنم اهداف زیبا را
مبادا جا بمانم از قطار موهبت هایت
خداوندامرا مگذار تنها لحظه ای حتی ...
#خدایا_دوستت_دارم
#التماس_دعا_برای_ظهور
شهیدمرتضۍآوینۍ
|💛|🌷|💛|
ڪسانۍ
بهامامزمانشان
خواهندرسید،
ڪهاهل🏃♂ـسرعتباشنـد...!
والّا
تاریخڪربلا
نشانداده،
ڪـــه
قافلهحسینۍ
معطلڪسۍنمۍماند...
♡ السݪامعݪیڪیااباعبدالݪه
آمادگی جسمانی
شهید کاوه، یک نظامی کامل و یک چریک زبده بود. ایشان همیشه سعی در بالا بردن توان نظامی و میزان هوشیاری و چابکی و استقامت نیروها داشت. در بُعد آمادگی جسمانی، هیچ گاه از ورزش غافل نمی شد و با تشویق نیروها و حضور در مسابقات ورزشی، آمادگی جسمانی رزمی آن ها را بالا می برد. او همواره برای تشویق بچه ها می گفت: «موفقیت من در کوه های بلند کردستان، مدیون ورزش است». شهید سرتیپ حسن آبشناسان می گفت: «هر رزمنده ای که بخواهد خوب پخته و آبدیده شود، باید به تیپ ویژه شهدا و پیش محمود کاوه برود».
@mahmodkaveh
پرستار به صورت رنگ پریده و لب های ترک خورده مجروح حاج احمد نگاه کرد و بعد به پاهای زخمی اش، گفت: «برادر اجازه بدهید داروی بی هوشی تزریق کنم، این طوری کمتر درد می کشید.»
حاجی هم ناله ای کرد و گفت: «نه! بی هوشم نکن! دارویت را نگهدار برای آنهایی که زخم های عمیق تری دارند.»
حاج #احمد_متوسلیان
تا دنیا دنیاست زندگی در مبارزهٔ دائم با شیاطین معنا دارد...
"شهید سید مرتضی آوینی"
دستور عقب نشینی
هم زمان با تشکیل تیپ ویژه شهدا که فرماندهی آن به عهده شهید ناصر کاظمی بود، شهید کاوه به عنوان فرمانده عملیات این تیپ شروع به یک سری عملیات ها و آزادسازی نقاط مختلفی در کردستان کرد. آوازه تیپ ویژه شهدا، آن چنان پیچیده بود که ضد انقلاب را متحیر ساخت و آن ها به کلی روحیه خود را از دست داده بودند و در مقابل حمله رزمندگان این یگان، فرار را برقرار ترجیح می دادند؛ زیرا مقاومت در برابر این یگان، جز وارد آمدن خسارت و شکستْ پیامد دیگری نداشت. یکی از هم رزمان شهید کاوه در این باره می گوید: «یک بار دو نفر کومله را که شهید کاوه نور سیگارشان را دیده بود، تعقیب کردیم. یکی فرار کرد و دیگری را گرفتیم. از وی پرسیدیم: این جا چه کار می کردید؟ گفت: شنیده بودیم قرار است کاوه بیاید، فرماندهانمان گفته بودند هر وقت رسید، خبر بدهید که مقر را خالی کنیم. در مورد کاوه، دستور برای کومله، عقب نشینی بدون درگیری بود».
@mahmodkaveh
دفترچه گناهان یک شهید ۱۶ ساله !!!
.
.
.
.
در تفحص شهدا ، دفترچه یک شهید 16 ساله که گناهان هر روزش را می نوشت پیدا شد.
گناهان یک هفته او اینها بود :
شنبه : بدون وضو خوابیدم .
یکشنبه : خنده بلند در جمع .
دو شنبه : وقتی در بازی گل زدم احساس غرور کردم .
سه شنبه : نماز شب را سریع خواندم .
چهارشنبه : فرمانده در سلام کردن از من پیشی گرفت .
پنجشنبه : ذکر روز را فراموش کردم .
جمعه : تکمیل نکردن 1000 صلوات و بسنده به 700 صلوات .
راوی که یکی از بچه های تفحص شهدا بوده می نویسد :
دارم فکر می کنم چقدر از یک پسر شانزده ساله کوچکترم...
ما چی؟؟؟؟؟؟
کجای کاریم؟؟؟!!!!حرفامون شده رساله توجیه المسائل!!
۱_غيبت…تو روشم ميگم
۲_تهمت…همه ميگن
۳_دروغ…مصلحتي
۴_رشوه...شيريني
۵_ماهواره...شبکه هاي علمي
۶_مال حرام ...پيش سه هزار ميليارد هیچه!
۷_ربا...همه ميخورن ديگه
۸_نگاه به نامحرم...يه نظر حلاله
۹_موسيقي حرام....ارامش بخش
۱۰_مجلس حرام... يه شب که هزار شب نميشه
۱۱_بخل...اگه خدا ميخواست بهش ميداد
شهدا واقعا" شرمنده ایم
⚘شادی ارواح پاک و مطهر تمام شهدا فاتحه مع الصلوات
از دل خاک فکه #شهيدی يافتند که
در جيب لباسش برگه ای📜 بود:
✍«بسمه تعالی»
جنگ بالاگرفته است.
مجالی برای هيچ #وصيتی نيست.
تا هنوز چند قطره خونی❣ در بدن دارم، #حديثی از امام پنجم مینويسم:
⇜به تو #خيانت میکنند، تو مکن.
⇜تو را تکذيب میکنند، آرام باش.
⇜تو را میستايند، فريب مخور❌
⇜تو را نکوهش میکنند، شکوه مکن.
⇜مردم شهر از تو بد میگويند، اندوهگين مشو.
⇜همه مردم تو رانيک میخوانند، مسرور مباش
↫آنگاه از #ما خواهی بود
ديگر نايی در بدن ندارم
#خداحافظ_دنیا
یازهرا....♥️
«محمود» تک و تنها روی قله ۲۵۱۹ چه میکرد؟
«بیست و پنج، نوزده» فقط یک عدد نیست، یک کوه غم است از فراق شهدا، یک کوه حسرت است ازغم شهادت سردار رشید اسلام شهیدمحمود کاوه، قله «بیست و پنج، نوزده» برای هر کسی شاید معنی و مفهومی داشته باشد، این قله برای بعثیها دید تیر مناسب بود بر پیرانشهر و تسلط بر خاک ایران، برای ایران دید تیری عالی است تا موصل و سر حدات عراق، اما «بیست و پنج، نوزده» برای شهید کاوه مفهومی وسیعتر داشته؛ تسلط بر «بیست پنج، نوزده» برای کاوه یعنی غیرت، یعنی کوتاه کردن دست دشمن از جان مردم پیرانشهر و غرب کشور، یعنی امنیت برای مردم، تسلط بر «بیست و پنج، نوزده» برای کاوه ادای تکلیف بود و گرامیداشت و به ثمر رساندن خون شهدای قله، همچون سرداران شهید علیرضا موحدی دانشها و مصطفی ردانی پورها و دیگر بسیجیان گمنام، یعنی جگر شیر مردان حاج عمران و میشلان و فرمانده محمود و تمیز مرد از نامرد؛ «بیست و پنج، نوزده» یوم الحربی است که بر راس آن کربلایی به پاست که یزیدیان زمان در سنگرهای بتونی و سنگی و تیربارها و آتشبارهای آماده بر بالای آن چنبره زده و دندان طمع بر جان جوانان ایران تیز کردند،۲۵۱۹ یعنی شهادت...پایان ماموریت...لقاءالله...یعنی کربلای دو با رمز یا ابا عبدالله، یعنی حسین وار شهید شدن، سلام بر قله رفیع «بیست و پنج، نوزده» که نگهبان خون سردار دلاوری چون شهید محمود کاوه است...سلام بر یادمان شهیدان حاج عمران.
سنت لایتغیر خداوند این است که مؤمنین را در کورهی شداید و بلایا آن همه بگدازد تا کار آموخته شوند و استقامت پیدا کنند.
"شهید سید مرتضی آوینی"
📔 کتاب گنجینهٔ آسمانی
.• #شهیدگمنـام🕊
بایـدبہاینبلوغبرسیـمڪهدیگـرنبایـد
دیـدهشویـم..آنـ ڪسےڪهبایـدببیـند؛
مےبینـد.. :)🌱•