سیره عملی سردار شهید ((محمود کاوه))
نور سيگارشان را ديده بود . چهار نفر را فرستاد تا ببينند قضيه چيست . دو نفر كومله بودند ، يكي فرار كرده بود و يكي را گرفته بودند . ازش پرسيد : (اينجا چكار مي كرديد) . طرف گفت : (شنيده بوديم قرار است كاوه بيايد . گفته بودند هروقت رسيد خبر بدهيد كه مقر را خالي كنيم ) . در مورد كاوه دستور براي كومله عقب نشيني بي درگيري بود . درگيري را مدتي امتحان كرده بودند . ديده بودند فايده ندارد
@mahmodkaveh
سیره عملی سردار شهید ((محمود کاوه))
از وقتي حقوق سپاه را مي گرفت ديگر خرج كردنش خيلي با امساك شده بود . هرچه هم كه باقي مي ماند مي داد براي جبهه . كمتر پيش مي آمد براي كسي هديه اي ، چيزي بخرد . فقط يك بار آمده بود مشهد ، دخترم را برد بيرون بگرداند ، وقتي برگشت ديدم برايش اسباب بازي خريده
@mahmodkaveh
سیره عملی سردار شهید ((محمود کاوه))
مچ بادگيرم كش داشت . كش را كه با دست باز كردم ، خون ريخت بيرون ؛ محمود گفت گلوله خوردي؟ گفتم آره انگار! برم گرداندند عقب . توي بيمارستان بودم كه گفتند : يكي از فرماندهان رده بالا آمده عيادتت . تا رسيد پرسيد : چي شد؟ تعريف كردم براش كه تير اندازي كردند سمتمان و من زخمي شدم . عصباني شد ؛ گفت : ( مگر من هزار بار نگفتم نگذاريد محمود جايي بره كه درگيري باشه ، چرا رفتيد يه همچي چايي ؟ ) گفتم : شما يه چيزي ميگيد ، مگه ميشه جلوش را گرفت ، شما خودتون يه بار بيايد ببينيد ميتونيد جلوش رو بگيريد
سیره عملی سردار شهید ((محمود کاوه))
بلنديهای (سرا) دست ضد انقلاب بود . از آن جا ديد خوبی روی ما داشتند . آتش سنگينی طرفمان می ریختند ، طوري كه سرت را نمی توانستی بالا بگيری . همه خوابيده بودن روی زمين . برای اين كه نيروها را تحت كنترل داشته باشم به حالت نيم خيز بودم ، ناگهان از پشت ، دست سنگينی را بر شانه ام احساس كردم ؛ برگشتم ديدم محمود است . جلوی آن همه تير و گلوله ، صاف ايستاده بود . آمدم بگويم سرت را خم كن ، ديدم دارد بدجوری نگاهم می كند . گفت : داوودی اين چه وضعيه؟ خجالت بكش . چشمانش از خشم می درخشيد . با صدايی كه به فرياد می ماند ، گفت : فكر نكردی اگه سرت رو پايين بياری ، نيروهات منطقه را خالي می كنن؟ بعد هم ، بدون توجه به آن همه تير و گلوله كه به طرفش می آمد ، به سمت جلو حركت كرد . عمليات که تمام شده بود كه ديدمش ، دستی به شانه ام زد و گفت : ضد انقلاب ارزش اين رو نداره که جلويش سرتو خم كنی
⭕️ #رهبرانقلاب (۲۳ دی) درابتدای درس خارج خود، روایت «انتظار الفرج عبادة» را تفسیر کردند.
👤ایشان فرمودند: #انتظارفرج فقط انتظار فرج به معنای ظهور حضرت ولیعصر سلام الله علیه و عجل الله فرجه و جعلنا الله فداه نیست، مطلق فرج است.
🔻نَفْس اینکه انسان انتظار فرج داشته باشد، یعنی اگر در یک #شدتی قرارداردانتظار داشته باشدکه آن شدت برطرف بشود.
🔻این یعنی چه؟ یعنی اینکه شما هرگز در هیچ شرایطی نباید ناامید بشوید، در هیچ شرایط شما #امید را از دست ندهید.
🔻 فرض کنید انسان در یک تونلی گیر افتاده که مدخل تونل را مثلاً یک سنگی بسته، انتهای تونل هم #بسته است، در یک چنین وضعی هم انتظار فرج داشته باشید.
🔻یعنی خدای متعال ممکن است یک #تفضلی بکند، فرض کنید گوشه ای از سقف بریزد راهی باز بشود انسان بیرون برود.
🔻 در #هیچشرایطی انسان نباید احساس بن بست بکند بلکه بایستی همیشه انتظار فرج داشته باشید.
🔻 در مورد این انتظار فرج میفرمایند: #عبادت است.
@mahmodkaveh