سیره عملی سردار شهید ((محمود کاوه))
گفتند : شما كه نبوديد ضد انقلاب حمله كرد به شهر ، سی _ چهل نفر از نظامي ها رو با خودشون بردن ، اين طور وقتها محمود نه تنها خودش را نمی باخت ، بلكه در كمترين وقت ، بهترين تصميم را می گرفت . رو همين حساب ، فوراً نقشه عمليات را ريخت ، درست عكس مسيری كه ضد انقلاب رفته بود ؛ عمليات كرديم و چند نفر از بستگان يكی از سركرده های حزب دمكرات را گرفتيم . چند روز گذشت ، كم كم پيك فرستادند و مسئله مبادله اسرا را مطرح كردند . موضوع به تهران هم كشيده شد . هيئتی از طرف نخست وزيری به سقز آمدند . خوب كه قضيه را بررسی كردند ، بالاخره موافقت كردند اسرا مبادله شوند
@mahmodkaveh
هدایت شده از علیرضا پناهیان
🔻معنای تکبر
🔸” تکبّر فقط این نیست که قیافه بگیریم، باد به غبغب بیندازیم یا صدایمان را کلفت کنیم، اینها صورتهای ابتدایی و کودکانهٔ تکبّر هستند. اگر حرفِ حقّی به ما عرضه شد و آن را نپذیرفتیم، در واقع «متکبّر» هستیم، به همین سادگی! امام صادق (ع) میفرمایند: «إنّما الکبرُ إنکارُ الحَقِّ؛ به درستی که تکبّر چیزی نیست جز انکارکردن حق.»
آدمیزاد موجودِ زرنگی است، میداند اگر قیافه بگیرد هیچ کس او را تحویل نخواهد گرفت. لذا در ظاهر تواضع میکند و برای کسی قیافه نمیگیرد ولی در واقع قلبش پر از تکبّر است “
🔻بخشی از کتاب "رهایی از #تکبر_پنهان" اثر علیرضا پناهیان
@Panahian_ir
بسم الله
در سالهای اوج درگیری کردستان که ضد انقلاب در اوج توحش اجساد شهدا رو به آتش میکشید و یا زنده زنده آتش میزد وسر میبرد وزنده بگور میکرد
شهید محمود کاوه با همان سن و سال کمی که داشت شاید حدود هجده سال و درست در زمانیکه میرفت تا سردار نمره یک مناطق عملیاتی کردستان بشه اجساد کشته شدگان درگیری ها با دشمن رو میبرد تحویل مساجد میداد تا صاحبانشون برای تحویل گرفتن کشته ها به راحتی و بی هیچ مشکلی اقدام کنند.
اینست جوانمردی و فتوت
@mahmodkaveh
سیدالشهدای اهل قلم، شهید آوینی:
در ملکوت اعلی جز شهید کسی زنده نیست
حیات دیگران اگر هم باشد به طفیلی شهداست و شفاعت آنها...
داشتم فکر میکردم چقدر شبیه اند شهید کاوه و شهید سلیمانی به همدیگه...
هر دو پُر از صلابت، دشمن با شنیدن فقط اسمشون فرار رو بر قرار ترجیح میداد...
مصداق بارز «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ و رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ»
هر دو عمرشون پُر برکت...
چقدر شبیه اند...
#سرباز_ولایت
#بندگی_خدا
خدایا ما را طاقت مُردن نیست، شهیدمان کن 😭💔
.
@mahmodkaveh
هدایت شده از شهید محمود کاوه
گر #کاوه رفت، پُتک گرانش هنوز هست
فرياد سرخ صاعقه سانش هنوز هست
افتاد اگر علم زِ کف آن سپاهدار
پرچم به دست هم نفسانش هنوز هست
#شهید_محمود_کاوه 🌷
.
به قول آقا محمود عزیزمون :
حیف نیست آدم ترسِ از خدا رو ول کنه،
از دشمن بترسه؟!
سیره عملی سردار شهید ((محمود کاوه))
گفت : اكبراين كاوه ای كه اين همه ازش تعريف می كنن ديدی؟ گفتم : نه . گفت: بيا ببينش كه واقعاً ديدنيه! ناصر كسی را نشانم داد و گفت : همونه ، اينقدر جوان بود كه باورم نمی شد كاوه باشد . داشت برای بچه ها صحبت می كرد . رفتيم نزديك ، می گفت : ضد انقلاب كار چريكی می كنه ، مياد ضربه می زنه و بعد فرار می كنه ، حالا ما چرا اين كار را نكنيم ، ما چرا ضد چريك نباشيم و دنبالش نرويم ، بعد با شور و حال خاصی می گفت : از حالا به بعد بايد هميشه صددرصد آماده باشين تا لحظه ای كه قرار شد بريم عمليات ويا ضد انقلاب رو تعقيب كنيم ، بدون معطلی راه بيفتيم صحبت های كاوه آنقدر روحيه بخش بود كه از خدا می خواستم الان از ضد انقلاب خبری برسد ، تا برويم سر وقتش و دمار از روزگارش در آوريم
🍃🌷🍃
#دلنوشته
خواستیم با حرفهایمان ، راه شهدا را ادامه دهیم
اما دیدیم
راه شهدا رفتنےست
نه گفتنی....
این زندان دنیا
این گناهان بےشمارمان
آخر لنگــ مےکند پای رفتن را
پـــ🕊ـــر گشودنم آرزوست
و چه خوش گفت
سیدشهیدان اهل قلم
شهیدآوینی:
هیچ شنیده ای که مرغی اسیر
قفس را هم بر دارد و با خود ببرد؟
یاران!
پای در راه نهیم که این راه رفتنےست و نه گفتنی
#شهید-محمود-کاوه❤️🕊
@mahmodkaveh
#در_محضر_خوبان 🌸🍃
آیت ا.. قاضے را درخواب دیدم
گفتم چه چیزۍ حسرت شما دردنیاست ڪه انجام نداده اید؟
فرمودند:حسرت میخورم چرا در دنیا فقط روزی یڪبار زیارت عاشورا مۍخواندم.
˝آیت الله بهجت˝
سیره عملی سردار شهید ((محمود کاوه))
بايد تا قبل از رفتن نيروهای تامين جاده ، به ديوان دره می رسيديم كه نرسيديم ، تصميم گرفتيم شبانه به دشمن بزنيم . چراغ خاموش راه افتاديم سمت ديوان دره ، زير لب با خودم می گفتم : اگه بميرم بايد اين تريلی مهمات رو امشب برسونم به نيروها . پيچ هر جاده ای را كه رد می كردم ، تمام دعاهايی را كه حفظ بودم می خواندم . تو مقر به قول معروف هنوز عرق تنم خشك نشده بود كه يكی آمد و گفت : آقای ريحانی تلفن كارت داره! حدس زدم كه بايد از سقز باشد ، خودم را آماده يك توپ و تشر درست و حسابی از طرف كاوه كردم ، محمود گفت : رضا گل كاشتی ، غرور ضد انقلاب رو شكستی! گفتم : برای چی؟ مگه چی شده! گفت : با مهمات و اسلحه ، دوازده شب آمدی توی جاده ، آن هم جاده ی ديوان دره! پدرشان را در آوردی چنان روحيه ای به من داد كه اگر لازم می شد ، همان شب باز راه می افتادم و مهمات را تا خود سقز می بردم
گر مرا هیچ نباشد ...
نه به دُنیا نه به عُقبی
چون تـ❤️ـو دارم ؛
همه دارم ...
دگرم هیچ نباید
#امام_زمانم
#اللہم_عجل_لولیڪ_الفـرجـــ
#در_محضر_خوبان 🌸🍃
آیت ا.. قاضے را درخواب دیدم
گفتم چه چیزۍ حسرت شما دردنیاست ڪه انجام نداده اید؟
فرمودند:حسرت میخورم چرا در دنیا فقط روزی یڪبار زیارت عاشورا مۍخواندم.
˝آیت الله بهجت˝
@mahmodkaveh
سیره عملی سردار شهید ((محمود کاوه))
گروهبان جعفری از تكاورهای ارتشی بود ، محمود او را فرمانده ی يك پايگاه گذاشته بود ، پايگاه دكل بنفشه . اين پايگاه مشرف به سقز بود و خيلی اهميت داشت . يك روز نزديك صبح بی سيم زد و گفت : به پايگاه حمله كردند . نيروی كمكی می خواست . می دانستيم او و بقيه بچه ها مقاومت می كنند . با يك گروه سريع خودمان را رسانديم پايگاه دكل . دم دمای طلوع خورشيد ، وارد پايگاه شديم . كسی زنده نبود . گروهبان جعفری وسط پايگاه افتاده بود ، غرق خون بود . ياد حرفش افتادم ، حرفی كه مدتها قبل گفته بود ( اونقدر با كاوه می مونم تا شهيد بشم )