«حوصلهم از نوشتن متنهای ادبی خارجه.
درواقع کلمههام برای متنهای ادبی تموم
شده. به همین شکل عامیانه من رو قبول
کنید.»
«بعضی افراد عطری از قدیم با خودشون
دارن که هر وقت کنارشون قرار میگیریم
دیگه اونجا نیستیم، رفتیم بین همهی
خاطرههایی که یه جایی لابهلای ذهنمون
پنهان شده بودن. بعضی افراد بوی خاطره
میدن.»❤️
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امیرالمومنین_ع_عید_غدیر
دستهایت را که در دستش گرفت آرام شد
تازه انگاری دلش راضی به این اسلام شد
دستهایت را گرفت و رو به مردم کرد و گفت:
مؤمنین! یک لحظه اینجا یک تبسم کرد و گفت:
خوب میدانید در دستانم اینک دست کیست؟
نام او عشق است، آری میشناسیدش: علیست
من اگر بر جنگجویان عرب غالب شدم
با مددهای علی بن ابیطالب شدم
در حُنین و خیبر و بدر و اُحُد گفتم: علی
تا مبارز خواست «عمرو عبدود» گفتم: علی
در حرا گفتم: علی؛ شب با خدا گفتم: علی
تا پیام آمد بخوان «یا مصطفی»! گفتم: علی...
مستجار کعبه را دیدم، اگر مُحرِم شدم
با «یدُ الله» آمدم تا «فوقِ اَیدیهِم» شدم
تا که ساقی اوست سرمستاند «اصحابُ الیمین»
وجه باقی اوست، «اِنّی لا اُحبُّ الآفِلین»
دست او در دست من، یا دست من در دست اوست؟
ساقی پیغمبران شد یا دل من مست اوست؟
بعد از این سنگ محک، دیگر ترازوی علیست
ریسمان رستگاری، تار گیسوی علیست
من نبیاَم در کنارم یک «نبأ» دارم «عظیم»
طالبان «اِهدنا»! این هم «صراط المستقیم»
چهرهاش تفسیر «نور» و شانههایش «مُحکمات»
خلوتش «والطور» و شور مرکبش «والعادیات»
هر خط قرآنِ من، توصیفی از سیمای اوست
هرکه من مولای اویم، این علی مولای اوست
✍ #قاسم_صرافان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سلام بر تو
که تو را بسیار ندارم
و سلام بر من
در هر آنچه از دست دادهام.
#محمود_درویش🌿
روزها میگذرند، و چیزهایی را که به آنها
وابـستـه بـودی رهـا می کنی، کسی را رها
میکنی و یک رویا را لغو میکـنـی؛ امـا در
نهایت یک واقعیت را میپذیری.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
بهترین حالت این است که میان دنیای واقعی و دنیای خیال رفت و آمــــــــــد کنیــــــــــم . . .
فقط خواستم بدانی اگر نشد برای آن بود
که خیلی چیزها دست من نبود، راستش
هنوز هم خیلی چیزها دست من نیست!