eitaa logo
محرمانه مدیا
998 دنبال‌کننده
3هزار عکس
394 ویدیو
440 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حمیدرضا حق طلب
حمید رضا حق طلب (شروع فعالیت وپاسخگویی ۱۹تا۲۳): ⚠️درحالی که معجزه الهی نبود این پدیده یه بود که شروع شده بود الان به اینجا رسیده!! اصلا تعجبی نداره! ☄اتفاقا امیرالمومنین(ع) میفرماید:آدم عاقل اصن تعجب نمیکنه!! اگه تو یه پدیده رو دیدی تعجب کردی و گفتی: وااااای چیشد😳 حتما نگاهت رو درست بودی✅ ✨انسان عاقل معمولا تعجب نمیکنه چون درست نگاه میکنه!😊 ♦️خیلی ساده من عرض میکنم مثلا این پدیده داعش رو میتونیم ما نگاه بکنیم! 🌀ی جورم مثل حضرت امام جنگ رو خفیه الهی نامیدن!! ایشون ی نگاه دیگه ای داشتن! 6⃣
هدایت شده از حمیدرضا حق طلب
👈🏼همین پدیده داعش رو میتونیم مایه بدونیم!! و اصلا درکل به چه نتیجه ای برسیم وقتی که حوادث رو در کنار هم قرار بدیم⁉️ نگاه بکنی میگی:ما که داریم روز به روز میکنیم!!😔 💯از ی طرف دیگه وایسی نگاه کنی میگی: ما روز به روز داریم میکنیم بهتر از دیروزه!! اینا همش اسمش !! 👈🏼ما از کلمه ای بنام زاویه دید در این جلسات میخوایم کار واستفاده بکنیم!✅ ✔️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از کانال تالیان حق
Baz In Che Shooresh Ast (MusicTarin).mp3
8.54M
با این چه شورش است مه درخلق عالم است ۱
هدایت شده از حمیدرضا حق طلب
12.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۲ 📹 فرصت ویژۀ کرونا برای عزاداری 👌سردار سلیمانی: تجربه نشان داده فرصتی که در تهدیدها هست، در خود فرصت‌ها نیست! ۲
هدایت شده از حمید رضا(حق طلب)
هدایت شده از حمید رضا(حق طلب)
🔷بسم الله الرحمن الرحیم🔷 👤کنفرانس با موضوع: ⚫️شهادت حضرت مسلم«ع» و حضرت هانی«ع» 👇👇
هدایت شده از حمید رضا(حق طلب)
🍃پس از آنکه کوفیان بی وفایی کردند و از دور مسلم «ع»پراکنده شدند، ضمن اینکه مسلم ساکن مدینه بود و در کوفه غریب بود در میان کوچه های کوفه آواره شد.💫
هدایت شده از حمید رضا(حق طلب)
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌺مسلم از خانه ي محمد بن كثير بيرون آمد.🍃 👈چون انجا لو رفته بود و به دنبال پناهگاهي بود كه در آنجا پنهان شود و از چشم جاسوسان ابن زياد به دور بماند، او در ميان كوچه‌هاي كوفه سرگردان بود تا اينكه به در خانه ي زني رسيد كه او را «طوعه» مي‌گفتند. ➰〰➰〰➰〰
هدایت شده از حمیدرضا حق طلب
🌼👇🌼👇🌼 🌻طوعه، كنيز آزاد شده ي اشعث بود كه اسيد حضرمي با او ازدواج كرده و ثمره ي اين پيوند پسري بود به نام👈 «بلال» كه طوعه منتظر آمدنش بود، و به همين جهت در كنار خانه اش ايستاده و براي آمدن پسرش بلال لحظه شماري مي‌كرد. مسلم به طوعه سلام داد و از او جرعه اي آب طلب كرد، طوعه ظرف آبي براي مسلم آورد، پس از آنكه مسلم آب را نوشيد ظرف آب را به دست طوعه داد و طوعه ظرف را گرفته و وارد خانه شد، ولي وقتي برگشت ديد هنوز مسلم در آنجاست،✨ ➿➰➿➰⚫️➿➰➿➰