🔹حضرت معصومه (سلام الله علیها) به
درخواست جناب موســـی بن خــزرج پســر
سعد اشعری که از بزرگان قم بود، منزل او
را منور نموده در آنجا نزول اجلال فرمودند.
در همان مـــکان تشریف داشتند و زنهای
قـــــم مخصوصــــاً علویات به خدمــــت آن
حضرت میرسیدند و از وجــــود آن حضرت
استفاده میکردند تا بعد از ۱۷ روز از دنـــیا
رحلت فرمودند.
عبادتگاه حضــرت معــــروف به «ستــیه» در
میدان میر قم معروف است.
،
🔸 یک سال بعد از هجرت برادر، حضـرت
معصومه (س) به شوق دیدار ایشان، ادای
رسالت زینبی و پیام ولایت، به همراه عدهای
از بـــرادران و برادرزادگان به طـــرف خراسان
حرکت کردند و در هر شهـــــــر و محلـــی با
استقبال مردم واقع شدند.
زمانـی که کاروان حضـــرت به شهر ســـــاوه
رسیدند، عدهای از مخالفان اهل بیـــت که
از پشتیبانی مأمــوران حکومت برخــــــوردار
بودند، سر راه ایشان را گرفتند و باهمراهان
حضرت وارد جنگ شدند.
در این نبـــرد همه مردان کاروان به شهادت
رســیدند، حتی بنابر نقلــی حضـــــرت (س)
معصومه را نیز مسموم کردند.
این بانــوی بزرگوار بر اثر مسمومیت یا بــر
اثر اندوه و غــم زیـــاد از این ماتم بیـــــمار
شدند و چـــون دیگر امکان ادامه دادن راه
به طرف خراسان میسر نبود، قصد رفتن به
شهر قم را کردند.
بزرگان شهر قـــم وقتی از این خبـــر مسرت
بخش مطلع شدند، به استقبال آن حضرت
شتافتند و در حالی که «موسی بـــن خزرج»
بزرگ خاندان اشعری، زمام ناقه آن حضرت
را به دوش میکشید و عـــده فراوانــــــی از
مردم پیاده و سواره گرداگرد کجاوه حضـرت
در حرکـــت بودنــــــد، بـــه روایتـــــی در روز
٢٣ ربیع الاول ســال ٢٠١ هجــری قمـــــــری
حضرت وارد شهر مقدس قم شدند. سپس
در محلی که امروز «میدان میـــــر» نامیــده
میشود، شــــــتر آن حضرت در جلوی منزل
«موسی بن خزرج» زانو زد و افتخار میزبانی
حضرت نصیب او شد.
آن بزرگوار به مدت ١٧ روز در این شهر زندگی کردند و در این مدت مشغول عبادت و راز و
نیاز با پروردگار متعال بودند. محل عبادت آن حضرت در مدرسه ستیه به نام «بیت النـــور»
هم اکنون محل زیارت ارادتمندان آن حضرت است.
سرانجام در روز دهم ربیع الثانی و بنا بر قولی
دوازدهم ربع الثانی سال ٢٠١ هجری پیش از آن
که دیدگان مبارکش به دیدار برادرشان، امـــام رضا(ع) روشن شود، در دیار غــربت و با اندوه
فراوان دیده از جهان فروبستند و شیعیان را در ماتم خود به سوگ نشاندند.
مـردم قم با تجلیــل فراوان پیکــــر پاکش را به
سوی محل فعلی که در آن روز بیرون شهر و به
نام «باغ بابلان» معروف بود تشییع کردند.
🆔 @mahya_app
💌 @mahya_app_admin
﷽
💠 أَمَّــن يُجِيـــبُ الْمُضْـطَـــرَّ إِذَا
دَعَـاهُ وَيَكْشِفُ السُّـوءَ وَ يَجْعَلُكُـــمْ
خُلَفَـــاءَ الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّــعَ اللَّهِ قَلِيـلًا
مَّا تَذَكَّرُونَ؛
#سیدحسن_نصرالله
🏴
وَبَشِّرِ الصَّابرِینَ الَّذینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ
مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُــونَ
سید حسن نصرالله به یاران شهیدش پیوست🥀
May 11
➕ اگر شما مثبتاندیشی را تمـرین کنید
و به سطوح بالا برسانید به اونجا میرسیـد
که متوجه میشید هیچ چیز منفی در عالم
وجود نداره و همه چیز خیر است!
😟 شایـــد برای شـما باور کردنش سخت
باشه امــــا اگر به مرور در این مسیر پیش
برید این حرف رو تأیید خواهید کرد.
#منفی_نگری
#مثبت_اندیشی
👈🏻 بیاید دیدگاه متفاوت یک آدم منفینگر
بـا یک آدم مثبـــت نگـر رو در چند مــورد از
موقعیتهایی که در اون قرار میگیرن رو بررسی کنیم
🔰
1⃣ بـــــرق به هر دلیلی میرود؛
😏انسان منفـینگر: مملکـــت بـرق نداره
اون رو صادر میکنن. تحــریم باعث شـده
برق فلان جور بشه...
🤗انسان مثبتاندیش: خــدا را شکر که
گاهی این بــرقها میره کــــه مـا صحیحتر
مصرف کنیم و اســـراف نکنیم. بذار ببینـم
میتونم خونه رو به برق خورشیدی مجهز
کنم که نقشی در آلودگی هوای کره زمیـــن
نداشته باشم؟ بــــرق که میــــره م تازه یاد
انرژیهای پاک میفتیم... حتــماً خــیری در
این هست و مردم به مـــــرور به انـــــــرژی
خورشیدی رو خواهند آورد.
#مقایسه_مثبتاندیشی_منفینگری
2⃣ شخص (خدای ناکرده) سرطان میگیرد:
🤕انسان منفینگر : خدا بدترین مرگ رو
نصیب من کرد، خدا بیرحــمه ، مگـه مـن
چه گناهی کرده بودم؟
😊انسان مثبــتانـدیش : اولاً بـــا انــرژیِ
تمـام، این بیماری رو هم مانند یک بیماری
مثل سرماخوردگی پشت سر میذارم اما اگه
هم قرار باشه بمیرم،از این زاویه نگاه میکنم
که خداوند بهتریــن نوع مــرگ رو نصیـــب
من کرده چون میدونم چند ماه دیگه مرگم
میرسه، حساب و کتابــم رو صـــاف میکنم،
حلالیتهام رو میطلبم و بعد از دنیا میـرم
خدا رو شکر که به مرگ ناگهانی نمیــرم که
فرصت هیچ کاری نباشد. مــن چه خوبیای
کرده بودم که خداوند چنین لطفی به من کرده؟
3⃣ ورشکست میشــــود؛
😰انسان منفینگر : بیچـــاره شدم، آبروم
رفت، خودکشی کنم!!
🤔 انسان مثبتاندیش : تجــربه خوبـــی
کسب کردم که هر کســــی اون تجربــــه رو
به دست نمیاره چون بسیار هزینهبر است.
اشتباهاتـــی که داشتــم رو کنـــار میذارم و
نقــــاط قـــوتی که در اون شغـــل داشتم رو
پرورش میدم و دوباره شروع میکنم. و یــا
با تجربیاتم در بازار به ســــراغ شغل دیگری
میرم، شایــد این شغـــل برای من مناســب
نبود و خــداوند خواسته من رو به شغلـــی
که رسالتم هست هدایت کند.
اصلاً چــــرا تجربه ورشکستگیم رو تو کتابی
به نام «چرا من ورشکست شدم؟» ننویسم؟
احتمالاً کتاب پرفروشی میشه