هدایت شده از قاصدک
⁉️حاج آقا مسئلتن👳♂
💅حاج آقا میشه کاشت ناخن انجام بدم؟! نمازهام باطل میشه ؟!🙆♀
حاج آقا ایام فاطمیه از کی شروع میشه؟!
احکامش چجوریه؟!🧔♂
و جواب کلی سوال دیگر رو 😍
در سنجاق کانال زیر ببینید👇
https://eitaa.com/joinchat/1246560365Ca5e65155c1
روی لینک زدید تایید را بزنید☝️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از این قشنگا درست کنیم 🌈
#کاردستی
🦋💛🦋💛🦋💛🦋💛🦋💛🦋
👫@majaleh_khordsalan
9.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💕💕
کلیپ شاد شب یلدا
👫@majaleh_khordsalan
8.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عشق از روز ازل آینه دار زینب است
صبر ما از صبر و عزم استوار زینب است
میلاد حضرت زینب سلامالله علیها و روز پرستار مبارک باد
🌺🌺🌺🌺🤲🤲🤲
👫@majaleh_khordsalan
10.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دستورشو اینجا مینویسم تا راحت تر درستش کنی:👇
✅این سوپ با تست حساسیت تک تک مواد داخلش از هشت ماهگی مناسبه.فقط نمک رو حذف کنید.ادویه دارچین و زردچوبه به مقدار کم از شش ماهگی با تست حساسیت مجازه
و فقط نمک تا یک سالگی ممنوعه.
دستور سوپ کدوحلوایی
کمی مرغ رو با کمی پیاز و یکی دوحبه سیر به همراه مقداری زردچوبه و نمک میذاریم بپزه
یه دونه هویج.یه دونه سیب زمینی و مقداری کدوحلوایی رو خرد میکنیم و بهمراه ۲۵ گرم کره روی حرارت میذاریم و کمی تفت میدیم.بعد آب اضافه میکنیم و برای چهل دقیقه میذاریم بپزه.بعد آب مرغ و مرغ رو اضافه میکنیم، و ده دقیقه قبل خاموش شدن یه لیوان شیر رو به همراه دو قاشق خامه که داخلش حل کردیم بهش اضافه میکنیم.
این سوپ بهتره حتما میکس بشه(مدل این سوپ اینجوری هست حتی برای بزرگسال!) چون طعمش بسی خوشمزه تر میشه.
میتونید کمی پودر مغزیجات بهش اضافه کنید
#سوپ_کودک #سوپ_کدوحلوایی #غذای_کمکی
👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازی با حیوانات
#بازی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
👫@majaleh_khordsalan
#قصه_ متنی
بادکنک صورتی
مناسب پنج تا شش سال
{اهداف قصه: آشنایی با دو حیوان حلزون و جوجه تیغی، ارائه حس همدلی و نوعدوستی.}
روزی در جنگلی سرسبز 🌳🌳🌳و زیبا یک جوجه تیغی🦔 و حلزون 🐌زندگی میکردند. آنها هرروز با دوستانشان در جنگل بازی میکردند و دامنههای کوهها ⛰⛰را بالا و پایین میپریدند. حلزون خیلی آهسته حرکت میکرد چون خانهی کوچکش را در پشت خود حمل میکرد. جوجه تیغی 🦔اما بر پشت خود خارهای بلند و تیز داشت و وقتی از چیزی میترسید خودش را گرد میکرد و خارها را نشان میداد.
آنها در جنگل🌳🌳 دوستان زیادی داشتند و در پایین درختی در کنار یکدیگر زندگی میکردند. روزی وقتی جوجه تیغی 🦔به کنار رودخانه رفته بود تا آب تنی کند، حلزون در کنار درخت 🌳قدم میزد که یکدفعه چشمش به یک بادکنک صورتی در بالای سرش افتاد. بادکنک سرگردان 🎈و نگران بود. باد او را به کنار حلزون آورد.
حلزون🐌 گفت: سلام بادکنک صورتی. تو اینجا چکار میکنی؟
بادکنک صورتی گفت: صاحب من یک دخترک کوچک بود، اما وقتی داشت بازی میکرد، نخ من را رها کرد و باد مرا به جنگل 🌳🌳🌳آورد. حالا من تنها شدم و کسی را ندارم.
حلزون 🐌گفت: آااه… پس این طور.
ناگهان سر و کله جوجه تیغی🦔 پیدا شد. از دور نگاهش به بادکنک 🎈صورتی و حلزون افتاد که با هم حرف میزدند. کلی خوشحال شد و گفت: سلام. من برگشتم. ااوووه..این بادکنک صورتی اینجا چکار میکند؟ دوست دارم با او بازی کنم.
حلزون🐌 که میدانست اگر یکی از تیغهای جوجه تیغی🦔 به بادکنک بخورد، بادکنک میترکد، ناگهان از جا پرید و گفت: آااه جوجه تیغی 🦔جان این بادکنک🎈 صورتی صاحبش را گم کرده و ما میتوانیم به او کمک کنیم. به نظر من او را بفرستیم برود بالای درخت تا صاحبش بیاید و او را ببیند و ببرد به خانه خودش.
حلزون 🐌همینطور که حرف میزد و حواس جوجه تیغی🦔 را پرت میکرد، نخ بادکنک🎈 را گرفت و سریع به بالای درخت فرستاد. او خیلی آرام در گوش بادکنک 🎈گفت: سعی کن نخ خودت را به شاخه درخت آویزان کنی و از آن بالا حواست به همه جا باشد که صاحبت را پیدا کنی.
جوجه تیغی🦔 با نگاهش بادکنک🎈 صورتی را تعقیب کرد و گفت: آااه ولی من دوست داشتم با بادکنک بازی کنم.
حلزون🐌 که میدانست بازی جوجه تیغی 🦔با بادکنک باعث ترکیدن بادکنک میشود، به جوجه تیغی🦔 پیشنهاد داد که به جای بازی با بادکنک🎈 برای او شعر بخوانند. آنها همگی با هم شروع به شعر خواندن کردند.
مدتی بعد بادکنک🎈 صورتی از دور دخترک صاحبش را دید که با شنیدن صدای شعرخوانی آنها و دیدن بادکنک 🎈بالای درخت، به طرف آنها میدود. بادکنک با شادی فریاد زد: من اینجام. من اینجام… زود بیا پیش من دخترک.
👫@majaleh_khordsalan
قالیشویی موشها - @mer30tv.mp3
4.9M
#قصه_شب
قالیشویی موش ها
👫@majaleh_khordsalan