#قصه_ متنی
بادکنک صورتی
مناسب پنج تا شش سال
{اهداف قصه: آشنایی با دو حیوان حلزون و جوجه تیغی، ارائه حس همدلی و نوعدوستی.}
روزی در جنگلی سرسبز 🌳🌳🌳و زیبا یک جوجه تیغی🦔 و حلزون 🐌زندگی میکردند. آنها هرروز با دوستانشان در جنگل بازی میکردند و دامنههای کوهها ⛰⛰را بالا و پایین میپریدند. حلزون خیلی آهسته حرکت میکرد چون خانهی کوچکش را در پشت خود حمل میکرد. جوجه تیغی 🦔اما بر پشت خود خارهای بلند و تیز داشت و وقتی از چیزی میترسید خودش را گرد میکرد و خارها را نشان میداد.
آنها در جنگل🌳🌳 دوستان زیادی داشتند و در پایین درختی در کنار یکدیگر زندگی میکردند. روزی وقتی جوجه تیغی 🦔به کنار رودخانه رفته بود تا آب تنی کند، حلزون در کنار درخت 🌳قدم میزد که یکدفعه چشمش به یک بادکنک صورتی در بالای سرش افتاد. بادکنک سرگردان 🎈و نگران بود. باد او را به کنار حلزون آورد.
حلزون🐌 گفت: سلام بادکنک صورتی. تو اینجا چکار میکنی؟
بادکنک صورتی گفت: صاحب من یک دخترک کوچک بود، اما وقتی داشت بازی میکرد، نخ من را رها کرد و باد مرا به جنگل 🌳🌳🌳آورد. حالا من تنها شدم و کسی را ندارم.
حلزون 🐌گفت: آااه… پس این طور.
ناگهان سر و کله جوجه تیغی🦔 پیدا شد. از دور نگاهش به بادکنک 🎈صورتی و حلزون افتاد که با هم حرف میزدند. کلی خوشحال شد و گفت: سلام. من برگشتم. ااوووه..این بادکنک صورتی اینجا چکار میکند؟ دوست دارم با او بازی کنم.
حلزون🐌 که میدانست اگر یکی از تیغهای جوجه تیغی🦔 به بادکنک بخورد، بادکنک میترکد، ناگهان از جا پرید و گفت: آااه جوجه تیغی 🦔جان این بادکنک🎈 صورتی صاحبش را گم کرده و ما میتوانیم به او کمک کنیم. به نظر من او را بفرستیم برود بالای درخت تا صاحبش بیاید و او را ببیند و ببرد به خانه خودش.
حلزون 🐌همینطور که حرف میزد و حواس جوجه تیغی🦔 را پرت میکرد، نخ بادکنک🎈 را گرفت و سریع به بالای درخت فرستاد. او خیلی آرام در گوش بادکنک 🎈گفت: سعی کن نخ خودت را به شاخه درخت آویزان کنی و از آن بالا حواست به همه جا باشد که صاحبت را پیدا کنی.
جوجه تیغی🦔 با نگاهش بادکنک🎈 صورتی را تعقیب کرد و گفت: آااه ولی من دوست داشتم با بادکنک بازی کنم.
حلزون🐌 که میدانست بازی جوجه تیغی 🦔با بادکنک باعث ترکیدن بادکنک میشود، به جوجه تیغی🦔 پیشنهاد داد که به جای بازی با بادکنک🎈 برای او شعر بخوانند. آنها همگی با هم شروع به شعر خواندن کردند.
مدتی بعد بادکنک🎈 صورتی از دور دخترک صاحبش را دید که با شنیدن صدای شعرخوانی آنها و دیدن بادکنک 🎈بالای درخت، به طرف آنها میدود. بادکنک با شادی فریاد زد: من اینجام. من اینجام… زود بیا پیش من دخترک.
👫@majaleh_khordsalan
قالیشویی موشها - @mer30tv.mp3
4.9M
#قصه_شب
قالیشویی موش ها
👫@majaleh_khordsalan
10.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🧚🏻♂️ فعالیت جالب فرار میکروبهاشستن دست
#آموزشی
👫@majaleh_khordsalan
5.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🧚🏻♂️ کاردستی وبازی
#بازی_ریاضی
👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎡 یک #بازی که توانایی ذهنی کودک شما رو افزایش میده
🔺چهار نقطه با رنگهای مختلف بالای صفحه بکشید و دور هر نقطه یک شکل هندسی
🔺در وسط صفحه دوباره نقطههای رنگی رو میکشید و کودک باید سعی کنه شکل هندسی مناسب طبق الگوی بالای صفحه رو رسم کنه
⚠️ این کار به کودک شما کمک میکنه تا تصمیم درست رو در سریعترین زمان ممکن بگیره
👫@majaleh_khordsalan
5.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بچه کوچیک دارین و نگرانین که تو فصل پاییز و زمستون که سرماخوردگی و ویروس زیاد میشه مریض شن ؟ با این معجون خوشمزه سیستم ایمنی بدنش رو تقویت کنید ✅
✔️ مصرف عسل برای کودکان زیر یکسال ممنوعه ٫ اگه کوچولوتون زیر یکساله عسل رو حذف کنید
👶🏻 بفرست برای دوستت که بچه کوچیک داره
#کودک #ایمنی #سرماخوردگی #پاییز #ویروس
👫@majaleh_khordsalan