eitaa logo
مجله خردسالان
34.6هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
4.5هزار ویدیو
33 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/a68l.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸️شعر کودکانه: دل حیدری 🌸یه دل دارم حیدریه 🌱عاشق مولا علیه 🌸من این دل رو نداشتم 🌱از تو بهشت برداشتم 🌸خدا بهم عیدی داد 🌱عشق مولا علی ع داد 🌸این عشق توی قلبمه 🌱هرجا می‌رم با منه 🌸رو دلامون نوشته 🌱مولا علی ع رو عشقه 🌸هر کی که داره حُبِّش 🌱ان شاءالله تو بهشته 🌸علی ع که عاشق خداست 🌱دوست تموم آدماست 🌸با عشق و با شهامت 🌱هستیم ما با ولایت 🌸می‌گیم باهم یا علی ع 🌱همیشه هستیم با علی ع 🌸یه دل دارم حیدریه 🌱عاشق مولا علیه 👫@majaleh_khordsalan
جشن لبخند - باکلام.mp3
4.43M
آهنگ کودکانه: 🎵‌ جشن لبخند 👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میتونید واسه بچه ها با این بطری ها خیلی راحت تفنگ آب پاش بسازین😍 👫@majaleh_khordsalan
لطیفه کودکانه مردی سوار اتوبوس دو طبقه می شود. هرچه اصرار می کنند به طبقه بالا برود، نمی رود و می گوید:دفعه پیش که سوار شدم، فهمیدم که طبقه بالا راننده ندارد! 👫@majaleh_khordsalan
شعر کودکانه: بابا وضو می گیره چون موقع اذونه وقت صدا کردنه خدای مهربونه می خواد بگه خدا جون از خوبی‌هات ممنونم لطف و محبتت را ما همه خوب می دونیم منم وضو می گیرم می خوام نماز بخونم می خوام بگم تشکر خدای مهربونم 👫@majaleh_khordsalan
🌼لانه ی کبک کبک نگاهی به ساعت بالی اش کرد، پرهایش را کش داد و گفت:«چقدر این سفر طولانی شد» و سریع تر از همیشه راه افتاد. به لانه اش که رسید پر زد و جلو رفت، اما با دیدن یک خرگوش در لانه ی کوچکش چشمانش گرد شد، پرسید:«سلام، شما چرا توی لونه ی من نشستی؟ فکر کنم اشتباهی شده» خرگوش، بی توجه گوش هایش را تکان داد و گفت:«سلام، هیچ اشتباهی نشده این جا لونه ی زیبای منه» کبک اخم هایش را توی هم کرد و گفت:«از لونه ی من بیا بیرون من فقط چند روز نبودم» خرگوش دماغش را بالا کشید و گفت:«لطفا مزاحم نشو من خودم این جا رو پیدا کردم پس مال خودمه» کبک کمی فکر کرد و گفت:«این طوری نمی‌شه باید یه نفر بی طرف بگه این لونه مال منه یا تو!» خرگوش گفت:«موافقم اما چه کسی؟» کبک بالش را تکاند و گفت:«من یه گربه می‌شناسم که مدت‌ها کنار آدم‌ها زندگی کرده و خیلی داناست شنیدم هر چه بگه درسته» خرگوش جستی زد و از لانه بیرون پرید گفت:«باشه پیش گربه بریم» خانه ی گربه نزدیکی برکه بود و گربه داشت کنار برکه استراحت می کرد. کبک جلو رفت و آرام گفت:«سلام جناب گربه » گربه سرش را بالا گرفت سلام کرد و گفت:«در خدمتم چیزی شده؟» خرگوش جست زد و جلوتر از کبک ایستاد گفت:«بله این کبک می‌خواد لونه ی زیبای من رو ازم بگیره» کبک کنار خرگوش ایستاد و گفت:«اون جا لونه ی من بود مدتی به سفر رفتم وقتی برگشتم خرگوش رو توی لونه‌م دیدم » گربه آرام به کبک و خرگوش نزدیک شد و گفت:«با هم دوست باشید، دنیا ارزش دعوا نداره» و باز هم جلوتر رفت. کبک بالی زد و گفت:«نه من لونه‌م رو می‌خوام» خرگوش نزدیک تر رفت و گفت:«اون جا لونه‌ی منه» گربه که حسابی به ان ها نزدیک شده بود با خودش فکر کرد:«تا این دو نادون با هم بحث می کنن باید کار رو یکسره کنم» پرید و کبک و خرگوش را اسیر کرد. دوستان خوبم این داستان از کتاب کلیله و دمنه انتخاب و برای شما به زبان ساده بازنویسی شده امیدوارم از خوندنش لذت ببرید🌺 👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اردوی مفید - @mer30tv.mp3
3.54M
اردوی مفید 🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱 👫@majaleh_khordsalan
سلام سلام سلام میگم به خورشید🌞 به آسمون به ابرا☁️☁️ سلام به صبح تازه سلام سلام بچه ها😍😍 👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅️ بازی با دست‌ها 🖐🏻 چقدر جذابه و چقدر فایده داره😍 مناسب‌ برای بالای 5 سال 👫@majaleh_khordsalan