چی وصلم میکند به زیستن؟ صدای چرخ خیاطی مادر، وقتی عینکش را جابجا میکند و خیره مانده به سوزن ظریفِ در حال عبور و با یک دستش پارچه را نگه داشته و با دست دیگرش چرخ را میچرخاند.
چی وصلم میکند به زیستن؟ صدای قُلقل سماوری که گهگاه در خانه میپیچد و گنجشکی که پر به شیشه میساید و بارانی که قطره قطره به زمین میکوبد.
چی وصلم میکند به زیستن؟ آدمهایی که دوستشان دارم و حضورشان حال جهان مرا بهتر میکند.
چی وصلم میکند به زیستن؟ اینکه هنوز میبینم و میخوانم و میشنوم و نفس میکشم و امید هست.
هنوز هم امید هست و من باور دارم که همه چیز درست خواهد شد...
@MajaleZan
از آن ثانیهها برای تو آرزو میکنم که ناگهان بیشتر از هر زمان دیگری احساس زنده بودن میکنی، که در یک لحظه نور میتابد به جهانت از دریچههای نامعلوم، که ناگهان پازل بههم ریختهی دلخوشیهات کنار هم چیده میشود بدون خطا.
از آن ثانیههای پر شور برای تو آرزو میکنم که صدای آرام و لبخندهای نازنین و نگاههای مطبوع کسی، تو را از جهان تکرار و مشغلههای هر روزه میگیرد و تا افق کهکشانهای ناشناخته میبرد. از آن ثانیههای عزیزی که خبرهای خوبی میشنوی و آدمهای خوبی را ملاقات میکنی و دلپذیرترین اتفاقات ممکن را مقابل چشمانت میبینی.
از آن روزهای خوب برای تو آرزو میکنم که دائما لبخند به لب داری و در باورت نمیگنجد که همه چیزِ جهانِ یک انسان، اینقدر درست و حساب شده پیش برود.
از آن روزها که مسیر بخت، تو را هموار باشد و خِرَد با تو یار باشد و زمانه با تو سازگار باشد و خوشیهات بسیار ...
@MajaleZan
#ماهور
نمیدانم چرا آدمها با یکدیگر حرف نمیزنند؟ چرا هنگام ناراحتی سکوت یا قهر میکنند؟!
باور کنید تمام سوتفاهمها، از همین حرف نزدنها شروع میشود!
به یکدیگر اجازهی حرف زدن بدهیم. بگذاریم مشکلمان را کلمهها حل کنند!
باور کنید هیچ چیز به اندازهی حرف زدن روی قلب و احساس و فکر ما تاثیر ندارد!
کلمهها قدرتی دارند که میتوانند کوههای درون فکر ما را جا به جا کنند و دیوارهای بین ما را از بین ببرند...!
به یکدیگر اجازه حرف زدن بدهید؛ در این روزگار، افسردگی و سکوت فقط ما را از یکدیگر دور میکند!
ᴮᵉᵃᵘᵗⁱᶠᵘˡ ᵗᵉˣᵗˢ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند لحظه #آرامش
ᴬ ᶠᵉʷ ᵐᵒᵐᵉⁿᵗˢ ᵒᶠ ᵖᵉᵃᶜᵉ
دری به زمستان باز کن تا سپیدیِ برفها
به ما امیدِ زندهماندن بدهد.
ما گرما نمیخواهیم،
ما امید میخواهیم ..
#احمدرضا_احمدی
@MajaleZan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند لحظه #آرامش
ᴬ ᶠᵉʷ ᵐᵒᵐᵉⁿᵗˢ ᵒᶠ ᵖᵉᵃᶜᵉ
#هیوا
خیلی اتفاقی تاریخ گوشیم رو بردم به دوسالِ بعد ...
دوسال بعد ولی توی همین روز و همین ساعت ...
به این فکر کردم که دوسال دیگه، یه روز و ساعتی مثل الان حالم چجوریه؟ اونی که دلم در به در دنبالشه کجای زندگیمه؟ تو خـاطره هام؟ تو سطل زبالهی ذهنم یا وسط زندگیم؟ دو سال از عمر من پای رویاش گذشته یا خودش؟ اینی که امـروز حسرتِ نداشتنش آتیش میزنه به خوشی هام، دو سال دیگه اصلا اسمش رو یادمه ؟
دوسال شاید به نظر خیلی کم باشه اما
وقتـی هنوز جوونی و میتونی روزای خـوب داشته باشی یه عُمــره؛ وقتی میتونی با رفقات اون دوسال رو خوش بگذرونی و کیف دنیا رو بکنی میشه یه عُمر ...
نباید روزای خــوب زندگی، بشه تلف آدمی که جز آرزوی داشتنش هیچی ازش نداریم و حتـی عشقمون رو باور نداره ...
پس بریز دور آدم هایی رو که فقط یه فضای بزرگ از قلبت رو احاطه کردن و زندگیت از حضورشون خالیه؛ شب ها به خـاطرش بالشتت خیسه و اون گرمه سرش با خوشی های خـودش؛ بریز دور آدمهایی رو که روزای خـوب جوونیت رو به اسمِ عشق
میدزدن ازت ...
بریز دور یه طرفه ها رو ...
ᴮᵉᵃᵘᵗⁱᶠᵘˡ ᵗᵉˣᵗˢ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند لحظه #آرامش
ᴬ ᶠᵉʷ ᵐᵒᵐᵉⁿᵗˢ ᵒᶠ ᵖᵉᵃᶜᵉ
من هرگز ضرورت اندوه را انکار نمیکنم، چرا که میدانم هیچ چیز مثل اندوه روح را تصفیه نمیکند و الماس عاطفه را صیقل نمیدهد...
اما میدان دادن به آن را نیز هرگز نمیپذیرم، چرا که غم حریص است و بیشترخواه و مرزناپذیر! هر قدر که به غم میدان بدهی، میدان میطلبد و باز هم بیشتر و بیشتر ...
#نادر_ابراهیمی
@MajaleZan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند لحظه #آرامش
ᴬ ᶠᵉʷ ᵐᵒᵐᵉⁿᵗˢ ᵒᶠ ᵖᵉᵃᶜᵉ