📃 مجله نایت
یکی و پیدا کنید که اهلِ تون باشه
اهلِ حالِ غمگینِ دلتون
اهلِ حرفهای هنوز نگفته ی روی لبهاتون
اهلِ اشکهای نریخته ی توی چشمهاتون
اهلِ دیوانه بازی ها و عاشقی کردن باهاتون باشه.
حال بد و خوبتون رو با جان و دلش خریدار باشه
بدونه وقتی ناراحتین چطور دوستتون داشته باشه و شمارو تو دایره ی توجه هاتش بزاره.
کسی که شوق و ذوق تون رو داشته باشه.
یکی که وقتی بهتون نگاه میکنه دلتون غنج بره از این همه علاقه ای که تو نگاهشه.
یکی که مثلِ یک صفحه ی شطرنج به خوبی بلدتون باشه. یکی و پیدا کنید که اهلِ حال و هوای ابری و گرفته ی دلتون باشه. اهلِ دوست داشتنتون
اهلِ حالِ عجیب غریبه بهم ریختتون باشه. تو هر لباس و هر شکل و قیافه ای که باشید وقتی به سمتش پرواز میکنید بال و پر تون رو نچینه.
هیچوقت ذره ای حتی توی دلتون به دوست داشتنش شک نکنید و پیش خودتون نگید:
الان دوستم داره یا نداره؟
یکی که تا دنیا دنیاست بخوادتون و حریفِ دل و قلبتون که پر شده از عطر و هوایِ اون باشه.
#هیوا
@night_mag
7.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چند لحظه #آرامش
ᴬ ᶠᵉʷ ᵐᵒᵐᵉⁿᵗˢ ᵒᶠ ᵖᵉᵃᶜᵉ
@night_mag
دﻭ ﺗﺎ ﺧﺎﻧﻢ ﺗﻮ ﻣﺤﻞ ﮐﺎﺭﺷﻮﻥ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ.
ﺍﻭﻟﯽ:
«ﺩﯾﺸﺐ، ﺷﺐ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ. ﺗﻮ ﭼﻪ ﻃﻮﺭ؟»
ﺩﻭﻣﯽ:
«ﻣﺎﻝ ﻣﻦ ﮐﻪ ﻓﺎﺟﻌﻪ ﺑﻮﺩ. ﺷﻮﻫﺮﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪ ﺧﻮﻧﻪ ﻇﺮﻑ ﺳﻪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺷﺎﻡ ﺧﻮﺭﺩﻭ ﺭﻓﺖ و افتاد رو تخت ﻭ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﺑﺮﺩ.ﺑﻪ ﺗﻮ ﭼﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﮔﺬﺷﺖ؟»
ﺍﻭﻟﯽ:«ﺧﯿﻠﯽ ﺷﺎﻋﺮﺍﻧﻪ ﻭ ﺟﺎﻟﺐ ﺑﻮﺩ.ﺷﻮﻫﺮﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪ ﺧﻮﻧﻪ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺗﺎ ﻣﻦ ﯾﻪ ﺩﻭﺵ ﻣﯽﮔﯿﺮﻡ ﺗﻮ ﻫﻢ ﻟﺒﺎﺳﺎﺗﻮﻋﻮﺽ ﮐﻦ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺷﺎﻡ. ﺷﺎﻡ ﺭﻭ ﮐﻪ ﺧﻮﺭﺩﯾﻢ ﺗﺎﺧﻮﻧﻪ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﺮﮔﺸﺘﯿﻢ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﻣﻨﺰﻝ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﺮﺩﻥ ﺷﻤﻊ ﺭﻭﯾﺎﯾﯽ ﮐﺮﺩ.»
از قرار،همسران این دو خانم نیز همکار هم بودند و داشتند درباره دیشب صحبت میکردند.
ﺷﻮﻫﺮ ﺍﻭﻟﯽ:«ﺩﯾﺮﻭﺯﺕ ﭼﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﮔﺬﺷﺖ؟»
ﺷﻮﻫﺮ ﺩﻭﻣﯽ:«ﻋﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩ.ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﺷﺎﻡ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ.ﺷﺎﻡ ﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﺑﻌﺪﺵ ﺭﻓﺘﻢ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻡ. ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺗﻮ ﭼﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﺑﻮﺩ؟»
ﺷﻮﻫﺮ ﺍﻭﻟﯽ:«ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﺷﺎﻡ ﻧﺪﺍﺷﺘﯿﻢ، ﺑﺮﻕ ﺭﻭ ﻗﻄﻊ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﭼﻮﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﺣﺴﺎﺑﺸﻮ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ.ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪﯾﻢ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺷﺎﻡ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ.ﺷﺎﻡ ﻫﻢ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮔﺮون ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪ ﻭ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪﯾﻢ ﺗﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﺮﮔﺮﺩﯾﻢ.ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﻕ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪﻡ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺷﻤﻊ ﺭﻭﺷﻦ کنم.
#مهربانو
@MajaleZan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند لحظه #آرامش
ᴬ ᶠᵉʷ ᵐᵒᵐᵉⁿᵗˢ ᵒᶠ ᵖᵉᵃᶜᵉ
@night_mag
📃 مجله نایت
گاهی ارتباط برقرار نکردن، نزدیک نشدن و گرم نگرفتنِ آدمها از غرورشان نیست!
فاصلهگیرندهها و دیر اعتمادکنندهها، عموما آدمهای شکننده و ظریفیاند که به تجربه دریافتهاند؛ طاقتِ در نهایتِ صمیمیت، رها شدن، چوب اعتماد را خوردن و رنج کشیدن را ندارند!
گاهی صمیمی نشدنها و اجتناب کردنها، بیش از آنکه انتخاب باشد، مکانیسم دفاعیِ آدمها در برابر ضربهها و شکستهاییست که در پسِ هر سلام و هر صمیمیت و هر لبخند نهفته...
#ماهور
@night_mag
bamdade khomar33.mp3
19.4M
#رادیو_شب
#کتاب_صوتی بامداد خمار
#داستان عاشقانه
#نویسنده: فتانه حاج سید جوادی
#قسمت » 33
🌿 ادامه دارد ....
@radio_shab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند لحظه #آرامش
ᴬ ᶠᵉʷ ᵐᵒᵐᵉⁿᵗˢ ᵒᶠ ᵖᵉᵃᶜᵉ
@night_mag
📃 مجله نایت
هیچ وقت به آدما نگید "چرا انقدر میخوابی؟" "چرا اینقد جوش میزنی" "چرا اینقدر چاقی" "تا کی میخوای درس بخونی؟!" " چرا برای چندرغاز میری سرکار؟!" "این همه تو خونه میمونی که چی بشه؟!" و..
شاید اون بین پریدن از یه ساختمون 20 طبقه، بیخیال شدن از کاری که سالهاست براش تلاش کرده، درس خوندنی که پر از فشار عصبی و استرسه، فعالیت بدنی که نتیجه رو نمیبینه، بیماری که هر روز باهاش دست و پنجه نرم میکنه و جنگی که راجع بهش با هیچکی حرفی نمیزنه، تلاش میکنه که پیروز شه و یه حرف شما ممکنه اون لیوانِ صبری که با چنگ و دندون نگهش داشته لبریز بشه..!
@night_mag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند لحظه #آرامش
ᴬ ᶠᵉʷ ᵐᵒᵐᵉⁿᵗˢ ᵒᶠ ᵖᵉᵃᶜᵉ
@night_mag
و همین مجازات برایت کافیست،
که طرزِ نگاه کردنم به تو، هرگز مثل گذشته نمیشود!
#محمود_درویش
@MajaleZan