هدایت شده از لحنِ نگاه (روزمرگی های یک معلم)
اما صرفا مترقب ظهور بودن کافی نیست !
هدایت شده از روضه فکر
بچهانقلابی و پاسدار
ساعت خوابش،
وقتیه که از اوج خستگی،
وسط کار و بحث و کتاب و درس،
چشماش رو نتونه باز نگهداره...
ننگ به انقلابیایی که
بدون خستگی،
شبا برن تو رختخواب...
از این همه قشنگی چی بگم ؟
مجهول الحال
از این همه قشنگی چی بگم ؟
واقعا کاش ایرانیا جشنای مذهبی رو یکم از عراقیا یاد میگرفتن.
یه وقت دیدی این تنهایی تاوان کفران تنهایی است که در وقتی که باید، به آغوش نکشیدیم… [پادکست انسانک]