؛
با اجازهء مادر سـادات
رخت عـزاي پسرش را
نه از دلُ جان ، بلکه از تـن درمیآوریم..
و پایان این ٦٩ روز نوکـري"
ما فقط تـو این مدت نوکرت نبودیم ما کل سال آوارتیـم آقـا جـان .
مجهولالهویه .
بنویسید مـرا بندهیِ مولایِ نجـف
أبـي حلالـم کـن ..
اگر ز غـم ِفرزندان تو هنوز زندهام و نفس میکشم قسمتم کن سال بعد نوکری را
ولی سال بعد مارو اگر نبودیم
در روضه یـاد کنین.
میگه که:
آهای سُنی
دور کعبه به دنبال چه میگردی ؟
احمق،کعبه زادگاه علیستعـ تو به دور عليعـ میگردی .
مجهولالهویه .
تو این هواي سرد دستاي گرم کی پناهت ِهمونو مراقبش باش.
فعلا که ۴۰۰ کیلومتر ازم دوره...
اما نزدیک ترین آدم به قلبمه
مجهولالهویه .
همین صوت براي امشب و هواي بارونیش و صدالبته دلگیرش کافيـه (:
مجهولالهویه .
؛
ز بس دارم به دل شوق سر کوی علـياکبـرع
دهم جان از صبا گر بشنوم بوی علـياکبـرع ..
من در این وادي غریبَم
جان زهـرا مادرت ، هرشب جمعه نظر کن
برمزارم یا حسـینع ..
سیدیدیگر را در هوایِ مهآلود ضاحیه گم
کردهایم.
خدایا بهخیر بگذران .