🔴تاریخ وقایع کربلا از طریق چه کسانی به ما رسیده است؟
☑️شاید برای بعضی ها سوال باشد که مگر همه یاران امام حسین (علیه السلام) به شهادت نرسیدند؟
⁉️پس چه کسی عاشورا را با این جزییات روایت کرده؟ چطور باید به روایت های واقعه عاشورا اعتماد کنیم؟
☀️یاران امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند ولی روایت عاشورا در همان صحرا باقی نماند...
🗯 راویان عاشورای حسینی این چهره ها هستند:
💥1-حمیدبن مسلم ازدی: بخش زیادی از اطلاعات تاریخی آن دوران از حمیدبن مسلم ازدی، وقایع نگار و خبرنگار سپاه عبیدالله بن زیاد منتقل شده است.
❄️نقل شده است که همین فرد مانع کشته شدن امام سجاد (علیه السلام) توسط شمر شد. به همین دلیل وقتی مختار به کوفه تسلط پیدا کرد به او امان داد.
💥2-امام سجاد (علیه السلام) و حضرت زینب (سلام الله علیها):
بخش دیگری را هم از امام زین العابدین (علیه السلام ) و امام باقر (علیه السلام) که به نقل مشهور در آن زمان ۴ ساله بوده به ما رسیده است. حضرت زینب و بانوان دیگر کاروان هم در نقل این وقایع سهم بزرگی داشتند.
💥3-جنایتکاران سپاه دشمن:
خیلی از جنایتکاران کربلا قبل از اینکه قیام توابین مختار صورت بگیرد با افتخار آمده بودند و وقایع عاشورا را تعریف کرده بودند.
⚡️ همین ها سینه به سینه ماند و مختار هم با همین اطلاعات به سراغشان رفت و انتقام گرفت.
خیلی هایشان هم نقل جنایت هایشان را در هنگام مرگ بیان می کردند. مثل همانی که در مختارنامه مطرح شد؛ روایت خولی قبل از اعدامش.
💥4- یاران زنده مانده امام (علیه السلام):
فردی به نام ضحاک بن عبدالله مشرقی که جزو یاران امام بوده و از میدان گریخته بود. این فرد با امام شرط کرد تا موقعی همراهشان است که وجودش فایده داشته باشد.
❄️ امام هم قبول کرده بود. او هم اسبی را در خیمه ای آماده نگه داشت تا زمانش برسد. تا قبل از شهادت حضرت عباس (علیه السلام) هم ماند ولی آخر کار، از امام اجازه رفتن گرفت که امام هم اجازه داد.
⚡️گریخت و کسی هم نتوانست او را بگیرد. او هم خیلی از اتفاق ها و نحوه شهادت ها را بیان کرده.
🍀غلام رباب (همسر امام حسین (علیه السلام)) هم که زنده ماند اتفاقات زیادی را نقل کرده. البته او در کنار امام جنگ هم کرده بود ولی در آخر اسیر شد.
سپاه دشمن هم او را آزاد می کند چون معتقد بودند او غلام بوده و مطیع اوامر ارباب!
📚به نقل از دکتر محمد حسین رجبی دوانی تاریخ دان و محقق تاریخ اسلام و تشیع
#یاوران_حضرت_مهدی_عج_نکا
#محرم ۹۹
#غدیریم
#صلوات🏴🏴🏴🏴🏴🏴
﷽
🏴
مردم بنده ی دنيايند و دين، چيزی است که بر زبانشان می چرخد و تا وقتی زندگی هاشان به خوبی می گذرد، دم از دين می زنند. پس هر گاه با بلا آزموده شوند، دينداران اندک می شوند.
النَّاسَ عَبِيدُ اَلدُّنْيَا وَ اَلدِّينُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ يَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَايِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلاَءِ قَلَّ اَلدَّيَّانُون.
[ #امام_حسین عليه السلام ]
📚بحار الأنوار ج۷۵ ص۱۱۶
#یاوران_حضرت_مهدی_عج_نکا
#محرم ۹۹
#غدیریم
#صلوات🏴🏴🏴🏴🏴🏴
✅سه ناله و سه صدا
وقتی که #حضرت_علی_اکبر بر زمین قرار گرفت در آن لحظه سه ناله و سه صدا یک دفعه بلند شد :
🔰صدای اوّل : صدای علی اکبر بود لحظات آخر صدا زد : یا اَبَتاه عَلَیکَ مِنّی السلام …
🔰صدای دوّم : صدای #امام_حسین بود ، وقتی در خیمه صدای ناله علی اکبر را شنید بی اختیار ، عزیز فاطمه فرمود یا بُنَیَّ قتلوک .
🔰صدای سوّم : که در آن حال بلند شد صدای #زینب_کبری بود که صدا می زد : وا حبیباه، یااُخیّاه وَ ابنَ اُخیّاه (وای برادرم ، وای پسر برادرم ).
مرحوم حاج #شیخ_جعفر_شوشتری
#شب_هشتم_محرم
#خصائص_الحسینیه
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
#یاوران_حضرت_مهدی_عج_نکا
#محرم ۹۹
#غدیریم
#صلوات🏴🏴 🏴🏴🏴🏴
✅ #چهار_جراحت
📚مرحوم شیخ جعفر شوشتری می گوید:
🔹در روز عاشورا، چهار جا، چهار عضو بدن ابی عبدالله به خاطر بی آبی از کار افتاده بود، که حتی شاید اگر آب هم می
دادند، کار از کار گذشته بود و فایده نداشت.
1⃣اولین
جایی که از عطش از کار افتاد چشمان امام حسین (علیه السّلام) بود، امام
صادق (علیه السّلام) می فرماید:
▪️جدّ ما در روز عاشورا، از شدت عطش چشمانش آسمان را دود می دید.
2⃣دومین
🔸عضو، لبهای آقا بود، میدانی چرا؟ حمیدبن مسلم می گه دیدم لب های حسین علیه السلام مانند دو چوپ خشک شده به هم می خورد، دیدم از لبهای حسین داره خون می آید.
3⃣سومین
🔹عضو زبان حضرت بود، همان زمان که علی اکبر را بغل گرفت، زبان در دهان علی گذاشت، علی اکبر دید بابا از خودِ او تشنه تر است.
4⃣چهارمین
🔸عضو جگر حسین بوده، هلال بن نافع می گوید، آمدم نزدیک گودال، جنگ تمام
شده، از بالای گودال نگاه کردم، دیدم لبهای حسین تکان می خورد، نزدیک تر
رفتم، گفتم شاید حسین نفرین می کنه، دیدم می گوید:
▪️«لشگر جگرم از تشنگی می سوزد» از گودال آمدم بیرون، سریع رفتم آب آوردم، دیدم شمر داره بیرون می
آید، گفت کجا می روی، گفتم می روم پسر فاطمه را سیراب کنم، گفت زحمت نکش،
من سیرابش کردم …
#حضرت_حسین علیه السلام
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
#یاوران_حضرت_مهدی_عج_نکا
#محرم ۹۹
#غدیریم
#صلوات🏴🏴 🏴🏴🏴🏴
✅ #برخاستن_صدای_شیون_اهل_حرم
🔹 حضرت سیدالشهدا علیه السلام درباره شهادت خود سخنن میفرمودند که...
🔸صدای #شیون و #ناله دختران و خواهرش زینب سلام الله علیها برخاست.
😭💠(۱) آنها به صورت های خود #سیلی میزدند و با #صدای_بلند_میگریستند...
✳️امام برادر خود عباس علیه السلام را به همراه علی اکبر علیه السلام فرزندش ، به سوی زنان روانه کرد و فرمود:
😭زنان را ساکت نمایید ، زیرا به جان خودم سوگند آنها مصایب و گریه های فراوانی در پیش روی خواهند داشت.
--------------------------------------------------
💠قسمت های #برجسته #عربی_مقتل:
▪️(١) وَ لَطَمنَ وَ ارتَفَعَت اَصواتُهُنَّ...
--------------------------------------------------
📘 #لهوف #سید_ابن_طاووس
#حضرت_حسین علیه السلام
#حضرت_زینب سلام الله علیها
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
#شیون_زنان_و_لطمه_به_صورت_زدن
#یاوران_حضرت_مهدی_عج_نکا
#محرم ۹۹
#غدیریم
#صلوات🏴🏴 🏴🏴🏴🏴
🔻معالی السبطین جلد یک صفحه ی چهار صد و هشت می¬نویسد:
#امام_حسین علیهالسلام بعد از شهادت #حضرت_علی_اکبر به سوی خیمه ی بانوان آمد، #سکینه سلام الله علیها بیرون آمد: «یا أبا مالی أراک تَنعی نَفسُک وَ تَدیرُ طََرفُک أینَ أخی» پدر، چرا طوری تو را می بینم گویا خبر مرگت را می دهی و چشمانت دارد می گردد، برادرم کجاست؟
امام علیه السلام گریه کرد، فرمود: عزیز دلم، او را کشتند.
سکینه سلام الله علیها فریاد زد: «وا أخا، وا عَلیّا» و می خواست از خیمه بیرون بیاید به طرف میدان برود، امام فرمود: عزیزم، تقوای الهی پیشه کن، صبر کن. عرض کرد: چگونه صبر کنم، کسی که برادرش را کشته اند و پدرش غریب مانده است.
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
#حضرت_سکینه سلام الله علیها
#یاوران_حضرت_مهدی_عج_نکا
#محرم ۹۹
#غدیریم
#صلوات🏴🏴 🏴🏴🏴🏴
✅اولین جایی که صدای امام به گریه بلند شد...
🔻بعد از علی اکبر، نوشته اند:
▪️«رَفِعَ الحُسینُ صُوتَهُ بِالبُکاء»
🔹صدای گریه امام بلند شد.
🔺«و لَم یَسمَعَ إلی ذلِکَ الزَّمان صُوتُهُ بِالبُکاء»
🔹به گونه ای که تا آن وقت کسی صدای ایشان را به آن شکل نشنیده بود...
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_حسین علیه السلام
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
#یاوران_حضرت_مهدی_عج_نکا
#محرم ۹۹
#غدیریم
#صلوات🏴🏴 🏴🏴🏴🏴
مصیبت شب هشتم محرم حضرت علی اکبر)ع(.pdf
399.6K
#یاوران_حضرت_مهدی_عج_نکا
#محرم ۹۹
#غدیریم
#صلوات🏴🏴 🏴🏴🏴🏴
مصیبت حضرت علی اکبر علیه السلام.pdf
164.2K
#یاوران_حضرت_مهدی_عج_نکا
#محرم ۹۹
#غدیریم
#صلوات🏴🏴 🏴🏴🏴🏴
💚✨ ده نکته از زیارت عاشورا ✨
🔸 آیا به هنگام خواندن زیارت عاشورا به نکات زیر توجه می کنیم
۱. زیارت عاشورا به دو قسمت تولی ( سلام بر افراد جبهه ی حق ) و تبری ( لعن بر افراد جبهه ی باطل ) تقسیم می شود.
۲. در زیارت عاشورا می آموزیم عبادتی که با اطاعت نباشد فریبی بیش نیست زیرا انسان به وسیله عبادت توام با اطاعت است که میتواند به درجه عبد (بندگی) برسد.
۳. در زیارت عاشورا یزید و شمر متهمان ردیف اول نیستند بلکه لعن اول متوجه پایه گذاران ظلم می باشد. پس یاد بگیریم که هرکاری که خواستیم انجام دهیم آینده آن را تصور کنیم و بدون بصیرت هیچ اقدامی نکنیم. زیرا که می تواند موجب لعن خدا بر خود و خاندانمان شود.
۴. در زیارت عاشورا آخرین نفرین بر «تابعین» است؛یعنی کسانی که به کشته شدن یاران خدا رضایت دارند. پس مواظب اعمالمان و مواظب تایید کردن ها و رد کردن های زبانی خود باشیم. بدانیم که هر رای و نظر ما در نهایت یا به یاری ولی خدا می انجامد یا به کشته شدن ولی خدا.
۵. در زیارت عاشورا کسانی که برای جبهه ی باطل اسب آماده کردند لعنت شده اند. پس مواظب کمک های مادی خود به این و آن باشیم؛ زیرا یاری ما نیز در نهایت یا به یاری ولی خدا می انجامد یا به کشته شدن ولی خدا.
۶. در زیارت عاشورا می آموزیم که گفتن یک مرگ بر دشمنان ولایت اهل بيت و یا یک درود بر پیروان ولایت اهل بيت، کافی نیست، بلکه باید صد مرتبه بگوییم تا تمام دوستان خدا و دشمنان خدا بفهمندکه خط و مرام ما چیست؟ پس با قدرت ؛ "موضع" خود را مشخص کنیم.
۷. در زیارت عاشورا می آموزیم فدا شدن در راه خدا کافی نیست، بلکه باید فدا شدن ما بر محور ولیّ معصوم خدا باشد. (حَلَّت_بِفَنَائِک)
۸. در زیارت عاشورا می خوانیم که باید خانواده خود را آل رسول الله کنیم که اگر نکردیم جزء آل امیه وآل مروان و آل زیاد خواهیم شد.
۹. در زیارت عاشورا هیچ سخنی از گروه سومی نیست (یا حق ؛ یا باطل) پس ما هر چه زودتر خط خود را مشخص کنیم (حسینی یا یزیدی) (مهدوی یا دجّالی)؟
۱۰. از زیارت عاشورا می آموزیم که باید سه توانایی خود را ارزیابی کنیم:
• توانایی در تشخیص دوست و دشمن (جبهه ی حق و باطل)
• توانایی در یاری کردن دوستان خدا (تولی به جبهه ی حق)
• توانایی در مبارزه کردن با دشمنان خدا (تبری از جبهه باطل)
⚫⚫
(بایدبدانیم زیارت عاشورا زیارت تنهانیست، بلکه درس بصیرت، آماده باش نظامی، بیعت باشهیدان، ومیدان رزم نرم باجبهه باطل است)
#یاوران_حضرت_مهدی_عج_نکا
#محرم ۹۹
#غدیریم
#صلوات🏴🏴 🏴🏴🏴🏴
🌼حاج قاسم: دو نفر اگر من را ببخشند شهید میشوم
✍برشی از مصاحبه ی مهندس حاج علی مهاجری، رئیس ستاد بازسازی عتبات استان کرمان و از فرماندهان قدیمی سپاه در کرمان و فرمانده قدیمی حاج قاسم، به نقل از فصلنامه نشان ارادت، نشریه ی داخلی ستاد بازسازی عتبات است.
گاهی وقتها ایشان که میآمدند کربلا، یکسر میآمدند و ما خدمتشان بودیم. آن موقع هم با ابومهدی بودند و آقای پورجعفری هم همراهشان بود. خلاصه خیلی حالت خاص و ارادتمندانهای به موضوع داشتند. بحثهای داخلی بود و صحبتهایی با هم داشتیم. دو ماه قبل از عرفه بود.
یک روز ایشان را بالای گنبد برده بودم. دیدم خیلی خلاصه حالت خاصی پیدا کرد. حول و حوش عرفه بود که دوباره آمدند. خیلی حال عجیبی پیدا کردند. یعنی کاملا معلوم بود مثل آن ملائکی که در دور ضریح بودند ایشان هم در آن حالت بود. من پشت سر ایشان ایستاده بودم. برگشت به من خیلی جدی گفت «فلانی دو نفر اگر من را ببخشند من شهید میشوم. یکی این پورجعفری یکی هم خانمم.» گفتم «حالا حتما پورجعفری میبخشد ولی خانمت...» من کاش میتوانستم خانمش را روزی ببینم و بگویم هیچ موقع ایشان را نبخشد
یک شب را هم در کربلا پیش ما بود. از سر کوچهای که الان هتل ماست فهمیده بودند که به قول خودشان حاج قاسم آمده. غلغله ی آدم بود. همین مغازههایی که سلام می کنیم جواب ما را نمیدهند، همه ریخته بودند دور ماشین ایشان. با یک یک اینها حال و احوال میکرد. دست میداد، روبوسی میکرد. ما رسیدیم سر کوچه ای که آشیخ مهدی نگهبانی دارد. دو سه نفر ایستاده بودند و رو کردند به حاجی گفتند «ما وضعمان خوب نیست، میخواهیم برویم به مشهد.» بلافاصله رو کرد به آقای پلارک و گفت «کار اینها را با من هماهنگ کن، بفرستیدشان بروند مشهد.».
مردم دور ماشین را حلقه کرده بودند و محافظانی هم بودند. ابومهدی هم که بود، نگران بودند. یک عراقی آمد، به بچه کوچکش گفت «بیا برو دست حاج قاسم را ببوس.» اما اینها اجازه نمیدادند. من رفتم پهلوی ماشین و گفتم «حاج آقا این بچه.» از ماشین پیاده شد، همین حالتی که در بغل می گیرند، پدرش را بوسید و خلاصه آن سفر رفت. سفر بعدی آمد، باز با ابومهدی آمد. او را از جلوی بابالسلام آوردیم، گفتیم ببریمبالا کسی متوجه نشود. تکتک خادمان می آمدند با اصرار که ایشان را ببینند و روبوسی کنند. کارگرانی که کار میکردند، تعطیل کردند. عراقیها همهشان میآمدند و میایستادند و با ایشان عکس میانداختند.
یاد شهدا صلوات
#یاوران_حضرت_مهدی_عج_نکا
#محرم ۹۹
#غدیریم
#صلوات🏴🏴 🏴🏴🏴🏴
#حتما_بخونید
حکایتی بسیار زیبا 🌺
اقای سید علی اکبر کوثری ( از روضه خوان های قدیم قم و از پیرغلام های مخلص اباعبدلله علیه السلام) در ظهر عاشورای یک سالی به یکی از مساجد قم برای روضه خوانی تشریف میبرند.
بچه های آن محله به رسم کودکانه ی خود بازی میکردند و به جهت تقلید از بزرگترها، باچادرهای مشکی و مقنعه های مشکی مادرانشان حسینیه و تکیه ی کودکانه و کوچکی در عالم کودکی،در گوشه ای از محله برای خودشان درست کرده بودند.
مرحوم سید علی اکبر میگه بعد از اتمام جلسه اومدم از درب مسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟
گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم. میگه هر چه اصرار کرد هتوجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟
چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟
میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند.
سر خم کردم و وارد حسینیه ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم
السلام علیک یاابا عبدالله...
دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان...
دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری
رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت
با بی میلی و اکراه استکان رو اوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم...
شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا به خواب رفتم.
وجود نازنین حضرت زهرا صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم امدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم
به من فرمود: آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمود:
نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی....
آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم!
گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟
خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای من بادست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟
میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود.
بنازم به بزم محبت که در آن
گدایی و شاهی برابر نشیند...
(برگرفته از خاطرات آن مرحوم)
التماس دعا 🌺
#یاوران_حضرت_مهدی_عج_نکا
#محرم ۹۹
#غدیریم
#صلوات🏴🏴 🏴🏴🏴🏴
نوحه شب هشتم حضرت علی اکبر (ع)
قدم بر میداری خرامان-بدنبال تو دیده گریان
محاسن بر دستم علی جان(عزیزم)
نگاهی بابا پشت سر کن- بیا و رحمی بر پدر کن
نطر بر این چشمان تر کن (عزیزم)
علی جان-برو سوی میدان ولی آهسته
دل اهل خیمه به سویت بسته-شدم دل شکسته
بروی مرکب ثانیِ حیدری
آینه دار روی پیمبری
شبیه سقا یک رکن لشگری
((یابن لیلا جانم علی علی))
ترک افتاده بر لبانت-بیاور بیرون این زبانت
فدای خشکی دهانت(علی جان)
دلم تنگ بوسیدن تو-نگاهم غرق دیدن تو
نبینم من پاشیدن تو(علی جان)
ولدی-خمیده شدم تا که قد کشیدی
پریشانیَم را پی خود دیدی-زمن دل بریدی
خدانگهدار پیغمبر حرم
نما مدارا با قلب خواهرم
چه آید آخر بعد تو بر سرم
((یابن لیلا جانم علی علی))
گرفتار لشگر شدی تو-چنان لاله پر پر شدی تو
چقدر شکل مادر شدی تو(علی جان)
برایت کوچه وا شد ای وای-به پهلو نیزه جاشد ای وای
سرِ اسمت دعوا شد ای وای(علی جان)
ولدی-به زانو کشیدم خودم را اینجا
مکش پای خودبر زمین ای بابا-علی ماه لیلا
کنار نعشت خورده پدر زمین
صدا زدم ای خواهر بیا ببین
ببین عبایم جسم علی بچین
((یابن لیلا جانم علی علی))
#قاسم_نعمتی
#صلوات 👉
#یاوران_حضرت_مهدی_عج_نکا
#محرم ۹۹
#غدیریم
#صلوات🏴🏴 🏴🏴🏴🏴
🏴 اشعار #شب_هشتم_محرم
_______________
#حضرت_علی_اکبر
چشم ها چون چشمه ای جوشید و دریا گریه کرد
آسمان لرزید و دل نالید و صحرا گریه کرد
ماه بر سر میزد و ابری پُر از فریاد شد
در زمین غوغا شد اما عرش اعلی گریه کرد
شبه پیغمبر میان خاک و خون غلطیده شد
حضرت روح الامین نالید و طوبی گریه کرد
خیره شد وقتی به سوی خیمه آل عبا
بغض کرد آن لحظه و در بین اعدا گریه کرد
کائنات از هم جدا شد لحظه جان دادنش
نوح بر سر میزد اما خضرو موسی گریه کرد
بند بند پیکرش ازهم جدا افتاده بود
نوحه خوان شد زینب کبری و لیلا گریه کرد
تکه تکه بر زمین میریخت سَرو هاشمی
در میان خیمه ها چشمان سقا گریه کرد
لختهء خون گلو راه نفس را بسته بود
زلف او در دست دشمن بود و تنها گریه کرد
آنقَدَر پا بر زمین کوبید زیر دست و پا
ارباً اربا شد قد رعنا و اعضا گریه کرد
فرق او شقّ القمر شد در بلای کربلا
خنده های دشمن از یک سو و مولا گریه کرد
نیزه ای در بین پهلوی علی جامانده بود
دست بر پهلو رسید آنجا و زهرا گریه کرد
🔸شاعر:
#سعید_مرادی
______________________
🏴 اشعار #شب_هشتم_محرم
___________
#حضرت_علی_اکبر
سلام! صبح تجلی خاندان حسین!
سلام! روشنی چشم مهربان حسین!
بدون نور تو خورشید محتضر شده است
پس از تو تیره شود رنگ آسمان حسین
برای اینکه تجلی کنی به نام شهید
چه پیر کرده پدر را غمت، جوان حسین
تو از حسینی و سوی حسین بازآیی
که بازگشت تو باشد به آستان حسین
بنوش جرعه به جرعه جراحت از لب تیغ
بیا و جام عطش نوش، از دهان حسین
تو را بریده بریده صدا زده پدرت
چه خوب شرح نموده تو را زبان حسین
کنار حائر تو آسمان نشسته به خاک
کنار تو به زمین خورده زانوان حسین
در این عبا جگر پاره پاره حسن است
که روی هم همگی میشوند جان حسین
اجازهای بده تا بر حسین سجده بریم
که از گلوی تو جاری شده اذان حسین
🔸شاعر:
#محسن_حنیفی
_____________________
🏴 اشعار #شب_هشتم_محرم
_____________
#امام_زمان #مناجات_امام_زمان
حیف دلی صرفِ انتظار نکردیم
کار زیاد است و ما کار نکردیم
زحمت ما با تو بوَد حضرتِ رحمت
غیر گِره رویِ شانه بار نکردیم
این عرقِ شرمِ ماست ریخت که محسن
رفت و سَری خرجِ اقتدار نکردیم
خسته شدم پایِ غمت پیرغلامی...
گفت که یک کار از هزار نکردیم
کاش که پیش تو بگوییم بنامت
هرچه که کردیم اگر ، قمار نکردیم
اهل مناجات بُرد فیضِ ملاقات
سعی کمی هم پِیِ دیدار نکردیم
مَرکب ما نه که ما مَرکب اوییم
نفس نگون را چرا مهار نکردیم
مرقد جدّت دل گریه کنان است
وای اگر سینه را مزار نکردیم
علتش این بود مادرِ تو حرم بود
این شب جمعه اگر هوار نکردیم
نالهی شهزاده بود شاه زمین خورد
گفت که زخم تو در شمار نکریم
وضع تو پیداست از گفتن دشمن:
هیچ کسی را چنین شکار نکردیم
پیکر تو آخرش به روی زمین ماند
آه علی جان بگو چه کار نکردیم
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
______________________
#صلوات 👉
#یاوران_حضرت_مهدی_عج_نکا
#محرم ۹۹
#غدیریم
#صلوات🏴🏴 🏴🏴🏴🏴
🍃🏴 زبانحال، در عزای #شب_هشتم_محرم
#نذر_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام 🏴🍃
-لطفا حق روضه ادا شود-
کربلا دشتِ بلا خوانده و نامیده شده
دلم از داغِ علی(ع) خون شده! رنجیده شده
قامتِ تازه جوانم شده با خاک؛ یکی
جای-جایِ بدنش رفته و ساییده شد
نیزه ها آب-نداده پسرم را کشتند
با لب تشنه به خون خفته و غلتیده شده
روی پیشانی اش افتاده چه ردّ شمشیر
لبش از فرطِ عطش خشک و چروکیده شده
گلِ لیلا شده پرپر، چه به هم ریخته است
نه که با دست! که با تیر و کمان چیده شده
میگذارم نگران! صورتِ خود را با اشک...
به روی صورتِ زیبایِ خراشیده شده
شیشۂ عمر علی اکبرِ(ع) من خورد زمین
کمرم خم شده و... وای چه پاشیده شده
می برم بینِ عبا دار و ندارِ خود را
با همان دست که یخ کرده و لرزیده شده!
#صلی_الله_علیک_یا_أباعبدالله_الحسین
#سلام_خدا_بر_حضرت__علی_اکبر
#مؤذن_کربلا_دخیلک
#مرضیه_عاطفی
#صلوات 👉
#یاوران_حضرت_مهدی_عج_نکا
#محرم ۹۹
#غدیریم
#صلوات🏴🏴 🏴🏴🏴🏴
هدایت شده از مجید
🏴▪️🏴▪️🏴▪️🏴▪️🏴
#محرم 🏴
#شب_عاشقی...
روایت کوتاهی از ده شب محرم...
⭕️دراینروایت نام هر شبمحرمکه به هر شهید اختصاص داده شده معین گردیده...⭕️
#شب_هشتم: حضرت علی اکبر(ع)💔
#علی_اکبر (ع) نخستین فردی بود که از بنی هاشم به میدان رفت.
او فرزند بزرگ امام است و نزدیک ترین فرد به ایشان.
چون غربت پدر را در میان خیل گرگ های خون آشام کوفه و شام می بیند، از همه یاران و افراد خاندان پیشی می گیرد و خود را در راه آرمانی فدا می کند.
او گام به میدان می نهد تا حجت را تمام کند و شوق رسیدن به فیض شهادت را در دل یاران حسین(ع) قوت بخشد.
علی اکبر(ع) الگوی سبقت گرفتن در شهادت است.
#ادامه_دارد...
#یاوران_حضرت_مهدی_عج_نکا
#محرم ۹۹
#غدیریم
#صلوات🏴🏴 🏴🏴🏴🏴