شرح حکمت ۴۷ قسمت ۹ معیار صداقت و شجاعت و عفت.mp3
2.18M
🔊 شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
🔸 شرح #حکمت47 9️⃣
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت47 ( 9 )
🔹 معیار صداقت و شجاعت و عفّت
🔰 نکته دیگری که در این زمینه در نهجالبلاغه هست، آن عاری است که انسان در مقابل پذیرش حق خدایی نکرده احساس می کند؛
🔻 مصداقش طلحه و زبیر هستند در جنگ جمل؛ در نامه ۵۴ ببینید در جنگ جمل طلحه و زبیر متوجه شدند که اشتباه کردند و در مقابل حضرت علی (علیه السلام) نباید می ایستادند، اما غرورشان اجازه نمی داد که اقرار کنند و تسلیم بشوند.
📜 حضرت نامه ای برای اینها نوشتند و برایشان فرستادند. آخر این نامه اینها را نصیحت می کنند؛ اللّه اکبر! حضرت می فرمایند :
« فَارْجِعَا أَيُّهَا الشَّيْخَانِ عَنْ رَأْيِكُمَا ، فَإِنَّ الْآنَ أَعْظَمَ أَمْرِكُمَا الْعَارُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَجَمَّعَ الْعَارُ وَ النَّارُ وَ السَّلَامُ»
" ای دو پیرمرد! از این تصمیمتان برای جنگ با علی برگردید. امروز بزرگترین نگرانی تان این است که دچار ننگ و خفّت نشوید، اما اگر امروز ننگ پذیرش حق را بپذیرید، فردا دچار آتش جهنم نخواهید شد."
(بنابراین امروز مسأله مهمّ شما این است که دچار ننگ میشوید؛ در حالی که من می ترسم اگر این ننگ ظاهری را نپذیرید و تسلیم نشوید، فردا که قیامت است هم دچار ننگ و عار بشوید، هم دچار نار و جهنّم.)
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
↩️ ادامه دارد...
🌺❁﷽❁🌺
#برخورد_پیامبر_با_زنِ_خواننده
✳️ ﺳﺎﺭه، ﺩﻭ ﺳﺎﻝ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺑﺪﺭ ﺍﺯ ﻣﮑﻪ ﺑﻪ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻧﺰﺩ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺍﮐﺮﻡ ﺭﻓﺖ. ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
– ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺷﺪهﺍﯼ؟
– ﻧﻪ
- ﺑﺮﺍﯼ ﻗﺒﻮﻝ ﺩﯾﻦ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﻪ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺁﻣﺪهﺍﯼ؟
– ﻧﻪ
– ﭘﺲ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻪ ﺁﻣﺪهﺍﯼ؟
– ﺷﻤﺎ همیشه ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﭘﻨﺎه ﻭ ﭘﺸﺘﯿﺒﺎﻥ ﺑﻮﺩﯾﺪ، ﺍﮐﻨﻮﻥ ﻣﻦ ﭘﺸﺘﯿﺒﺎنی ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻭ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪ ﺷﺪهﺍﻡ، ﺁﻣﺪهﺍﻡ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﯿﺪ؛ نه جامهای دارم، نه مرکبی و نه پولی که زندگیام را بگذرانم.
– ﺗﻮ ﮐﻪ در مکه روزگاری ﺁﻭﺍﺯهﺧﻮﺍﻥِ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺑﻮﺩﯼ، ﭼﻄﻮﺭ شد که ﻣﺤﺘﺎﺝ ﺷﺪﯼ؟
– ﭘﺲ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺑﺪﺭ ﮐﺴﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻭﺍﺯهﺧﻮﺍﻧﯽ سراغ من نمیآید، فراموش خاص و عام شدهام، به سختی زندگی میکنم.
✳️ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ(ص) ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺯﻥ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺟﺎﻣﻪ ﻭ ﻣﺮﮐﺐ ﻭ ﭘﻮﻝ دهند.
🌷🌷🌷🌷🌷🌺🌺🌺🌺🌺🌹🌹🌹🌹🌹
🔻عجیب ﺭﻭﺍیتی است! هم عجیب و هم ﻏﺮﯾﺐ!
🔺ﯾﮑﯽ ﺍینکه ﺍﯾﻦ ﺯﻥ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﮑﻪ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪه ﺑﻮﺩه، ﻫﻢ ﺍﺯ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﮐﻤﮏ ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ هم ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﭘﻨﺎه ﺍﻭ ﺑﻮﺩه است.
🔺ﺩﻭﻡ ﺍینکه ﻧﻔﺮﻣﻮﺩ ﻗﻮﻝ ﺑﺪه ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﻧﮑﻨﯽ ﺗﺎ ﮐﻤﮑﺖ ﮐﻨﻢ، ﺑﻠﮑﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﮐﻤﮑﺶ ﮐﻨﻨﺪ.
🔺ﺳﻮﻡ اینکه ﻫﻨﻮﺯ ﻣﺸﺮﮎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﻤﯽﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺷﻮﺩ، ﺁﻣﺪ ﮐﻤﮏ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺭﻓﺖ!
❇️ ﺧﺪﺍﯾﺎ! ﻣﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﻣﺎﻥ ﺷﺒﯿﻪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ تو ﺍﺳﺖ؟
مرحوم علامه محمدرضا حکیمی
📙ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺍﺳﻼﻣﯽ، ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻟﺤﯿﺎﺓ ﺟﻠﺪ ﻧﻬﻢ، ﺹ ۲۳۲، ﻧﺸﺮ ﺍﻟﺤﯿﺎﺓ، ﭼﺎﭖ ﺍﻭﻝ، ۱۳۹۱، به نقل از ﻣﺠﻤﻊ ﺍﻟﺒﯿﺎﻥ، ۹/۲۷۰
✍️مجید
✴️هیئت مجازی✴️ عضوشوید👇
@majidkh1399
🌹 ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم روز صد و شصتم
┄┄┅┅✿❀🌿🌺🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه165
4⃣ شگفتی رنگ آمیزی پرهای طاووس
♦️بر فراز گردن طاووس به جای يال، کاکلی سبز رنگ و پر نقش و نگار روييده و برآمدگی گردنش چونان آفتابه ای نفيس و نگارين است و از گلوگاه تا روی شکمش به زيبايی وَسْمِه يمانی رنگ آميزی شده، يا چون پارچه حرير بَرّاق يا آيينه ای شفّاف که پرده بر روی آن افکندند. در اطراف گردنش گويا چادری سياه افکنده که چون رنگ آن شاداب و بسيار می باشد، می پنداری با رنگ سبز تندی در هم آميخته است، در کنار شکاف گوش طاووس، خطی است باريک، مانند سَرِ قلم به سفيدی گل بابونه که در کنار سياهی آن جلوه خاصّی دارد. کمتر رنگی می توان يافت که طاووس از آن در اندامش نداشته باشد يا با شفّافيّت و صيقل فراوان و زرق و برق جامه اش آن را جلای برتری نداده باشد. طاووس چونان شکوفه های پراکنده ای است که باران بهار و گرمای آفتاب را در پرورش آن نقش چندانی نيست و شگفت آور آن که هر چند گاهی از پوشش پرهای زيبا بيرون می آيد و تن عريان می کند، پرهای او پياپی فرو می ريزند و از نو می رويند، پرهای طاووس چونان برگ خزان رسيده می ريزند و دوباره رشد می کنند و به هم می پيوندند تا ديگر بار شکل و رنگ زيبای گذشته خود را باز می يابد، بی آنکه ميان پرهای نو و ريخته شده تفاوتی وجود داشته باشد يا رنگی جابجا برويد. اگر در تماشای يکی از پرهای طاووس دقّت کنی، لحظه ای به سرخی گل و لحظه ای ديگر به سبزی زَبَرجَد و گاه به زردی زر ناب جلوه می کند.
5⃣ عجز انسان از درك حقائق موجود در پديده ها
♦️راستی! هوش های ژرف انديش و عقل های پُرتلاش، چگونه اين همه از حقايق موجود در پديده ها را می توانند درک کنند؟ و چگونه گفتار توصيف گران، به نظم کشيدن اين همه زيبايی را بيان توانند کرد؟ و در درک کمترين اندام طاووس، گمان ها از شناخت درمانده و زبان ها از ستودن آن در کام مانده اند. پس ستايش خداوندی را سزاست که عقل ها را از توصيف پديده ای که برابر ديدگان جلوه گرند ناتوان ساخت، پديده محدودی که او را با ترکيب پيکری پرنقش و نگار، با رنگ ها و مرزهای مشخّص می شناسد، باز هم از توصيف فشرده اش زبان ها عاجز و از وصف واقعی آن درمانده اند. (حال چگونه خدا را می توانند درک کنند؟)
6⃣ شگفتی آفرينش جانداران كوچک
♦️پاک و برتر است خدايی که در اندام مورچه و مگس ريز، پاها پديد آورد و جانداران بزرگتر از آنها، از ماهيان دريا و پيلان عظيم الجثّه را نيز آفريد و بر خود لازم شمرد، که هيچ کالبد جانداری را وانگذارد و به درستی اداره اش نمايد، جز آن که ميعادگاهش را مرگ و پايان راهش را نيستی قرار داد.
7⃣ وصف ويژگيهای بهشت
♦️ اگر با چشم دل به آنچه که از بهشت برای تو وصف کرده اند بنگری، از آنچه در دنياست دل می کنی، هر چند شگفتی آور و زيبا باشد و از خواهش های نفسانی و خوشی های زندگانی و منظره های آراسته و زيبای آن کناره می گيری و اگر فکرت را به درختان بهشتی مشغول داری که شاخه هايشان همواره به هم می خورند و ريشه های آن در توده های مشک پنهان و در ساحل جويباران بهشت قرار گرفته، آبياری می گردند و خوشه هايی از لؤلؤ آبدار به شاخه های کوچک و بزرگ درختان آويخته و ميوه های گوناگونی که از درون غلاف ها و پوشش ها سر بيرون کرده اند، سرگردان و حيرت زده می گردی. شاخه های پر ميوه بهشت که بدون زحمتی خم شده در دسترس قرار گيرند، تا چيننده آن هر گاه که خواهد برچينَد، مهمانداران بهشت، گِرد ساکنان آن و پيرامون کاخ هايشان در گَردشند و آنان را با عَسَل های پاکيزه و شراب های گوارا پذيرايی کنند. آنها کسانی هستند که همواره از کرامت الهی بهره مندند تا آنگاه که در سرای ثابت خويش فرود آيند و از نقل و انتقال سفرها آسوده گردند. ای شنونده! اگر دل خود را به منظره های زيبايی که در بهشت به آن می رسی مشغول داری، روح تو با اشتياق فراوان به آن سامان پرواز خواهد کرد و از اين مجلس من، با شتاب به همسايگی اهل قبور خواهی شتافت. خداوند با لطف خود، من و شما را از کسانی قرار دهد که با دل و جان برای رسيدن به جايگاه نيکان تلاش می کنند.
┄┄┅┅✿❀🌿🌺🌿❀✿┅┅┄┄
ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز 160.mp3
11.65M
🔊 ختم گویای نهج البلاغه در ۲۷۰ روز
🌺 سهم روز صد و شصتم خطبه ۱۶۵ بند ۴ تا ۷
🔻۲۰ سال عقب افتادم...!!
✍️ یکبار من در جوانی در خانه باخانواده بد اخلاقی کردم. در عالم معنا به من گفتند؛ بیست سال ناله های تو بی اثر شد
🗣 آیت الله سعادت پرور ره
✍️مجید
✴️هیئت مجازی✴️ عضوشوید👇
@majidkh1399
شرح حکمت ۴۷ قسمت ۱۱ معیار صداقت و شجاعت و عفت.mp3
1.82M
🔊 شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
🔸 شرح #حکمت47 🔟
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت47 ( 10 )
🔹 معیار صداقت و شجاعت و عفّت
🔰 در ادامه حکمت ۴۷ می فرمایند :
« وَ عِفَّتُهُ عَلَى قَدْرِ غَيْرَتِهِ »
" عفّت هر انسانی اندازه غیرت اوست. "
برای فهم این حکمت ابتدا باید مفهوم و ارزش عفّت در نهج البلاغه و سپس مسأله غیرت در نهجالبلاغه را بررسی کنیم.
🔻 عفّت یعنی نیرویی درونی که در شرایط فشار ناشی از نیازهای غریزی، مانند گرسنگی و نیاز جنسی، مانع خروج انسان از مرز شریعت و حدود الهی و آلوده شدن به گناه و ذلّت و بی آبرویی می شود. مولا علی (علیه السلام) درباره ارزش، آثار و فلسفه عفّت، در نهجالبلاغه این نکات را بیان می کنند:
🔸 ۱. در حکمت ۴۷۴ نهج البلاغه میفرمایند: " اجر مجاهد شهید در راه خدا، بیشتر از کسی که قدرت بر گناه دارد ولی عفّت به خرج می دهد، نیست. "
🔻 در حدیث نبوی مشهوری هم داریم که: « مَنْ عَشِقَ و کَتَمَ و عَفوَ ثُم ماتَ ، ماتَ شهیدا »
" کسی که عاشق شود و کتمان کند و عفّت به خرج بدهد و از سوز این عفّت و خود نگهداری عشق بمیرد، شهید مرده است. "
🔸 ۲. نکته دوم : یکی از راه های یاری امام در نامه ۴۵، عفّت شمرده شده است؛
🔻 حضرت در نامه ۴۵ خطاب به فرماندار بصره ؛ عثمان بن حُنیف، نوشته اند:
« ولکن أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ »
.
🔸 ۳. نکته سوم این است که عفّت یکی از برترین صفات متّقین است ، که در خطبه ۱۹۳ فرمود: « أنْفُسُهُم عَفیفَه »
🔸 ۴. نکته چهارم این است که ، در نامه ۳۱ حضرت خطاب به فرزند عزیزشان می نویسند:
« وَ الحِرفَةُ مَعَ العِفَّةِ خَيرٌ مِنَ الغِنى مَعَ الفُجورِ »
"انسان کار کند با عفّت و پاکدامنی و بی نیاز بشود از دست دراز کردن پیش دیگران، شرف دارد و بهتر است از اینکه ثروتمند باشد با فسق و فجور. "
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
↩️ ادامه دارد...
✅ حضرت علامه مصباح یزدی «رحمه الله علیه»:
انسان، شاهكار خلقت و معجونى عجيب است. خدا در آفرينش اين انسان، قدرتنمايى عجيبى كرده است.
او تمام استعدادها و كمالات بالقوّه را دارد؛ در عين حال، در معرض پستترين منازل، پرتگاههاى سقوط و دَرَكات نزول هم قرار دارد. اگر شما خطى را رسم كنيد و نقطهاى را در نظر بگيريد و دو طرف اين نقطه را به شكل محور مختصات، فرض كنيد؛ نقطه مركزى آن، «آفرينش انسان» هنگام انعقاد نطفه يا زمان تولد است. در اين نقطه، آن قدر پتانسيل وجود دارد كه مىتواند اين موجود را در محور ايگرگها (y) به سمت بىنهايت، سوق دهد؛ يعنى سيرى كه حد و حصر ندارد. هرچه بالا برود، باز هم مىتواند كه بالاتر رود (البته در واقع، حد و مرزى دارد، امّا ميل به بىنهايت دارد). اين خطِّ خلقت، قسمت «منفى» هم دارد؛ يعنى همان پتانسيل مىتواند حركتى معكوس داشته باشد و در جهت «منفى» ايگرگها (y) سير و در پرتگاه سقوط بكند؛ اما چه اندازه سقوط كند و تا كجا بيفتد؟! آن هم، ميل به «بىنهايت» دارد، و يعنى سقوط بشر، حد و حصر ندارد.
حدیثی که شيعه و سنّى از رسولخدا(صلى الله عليه وآله) درباره اميرمؤمنان (عليه السلام) نقل کردهاند: «ضَربَةُ عَلىٍّ يَوْمَ الْخَنْدَقِ، اَفْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثَّقَلَين»؛ يك ضربه على در روز خندق، از عبادت انس و جن برتر است.»
همه كارهاى نيكى را كه تمام انس و جنّ از آغاز تا پايان خلقت، انجام مىدهند، با رايانه حساب كنيد. سپس محاسبه كنيد كه يک انسان در طول عمرش، چه مقدار مىتواند كار خوب انجام دهد. مىتواند در هر لحظه، يک يا
چندين كار شايسته انجام بدهد؛ آنگاه، چنین آدمى در طول عمرش، چه اندازه كار نيک مىتواند انجام بدهد؟ يك ميليارد انسان، در طول عمر خودشان چه اندازه كار نيک مىتوانند انجام بدهند؟ آنگاه، تمام انسانهايى كه در يك عصر زندگى مىكنند - مثل زمان ما كه بيش از شش ميليارد نفر هستندـ - چه مقدار كار خوب مىتوانند انجام بدهند؟ حال، از ابتداى خلقتِ انسان تا روز قيامت، جمعيت انسانها چه اندازه است و چه مقدار كار نيک انجام میدهند؟ اين را به جمعيت جنّها از آغاز خلقتشان تا روز قيامت اضافه كنيد. پس از آن، با محاسبههاى رايانهاى حاصل را به دست آوريد، تا ببينيم كه چقدر مىشود. حال، پيامبر (صلى الله عليه وآله) دربارهی حاصل آن، چه فرموده است: يک ضربه على(عليه السلام)، از همه اينها (حاصل جمع اعمال ثقلين، از ابتدا تا پايان خلقت) بالاتر و بيشتر است.
✍️مجید
✴️هیئت مجازی✴️ عضوشوید👇
@majidkh1399
🌹ختم نهج البلاغه در ۲۷۰روز سهم روز صد و شصت و یکم
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه164 : (در سال ٣٤ هجری مردم در اطراف امام (علیه السلام ) جمع شده و از عثمان شکایت کردند و از او خواستند که با عثمان صحبت کند تا از اشتباهات خود دست بردارد. )
🔹 هشدار دادن به عثمان
♦️همانا مردم پشت سر من هستند و مرا ميان تو و خودشان ميانجی قرار داده اند، به خدا نمی دانم با تو چه بگويم؟ چيزی را نمی دانم که تو ندانی. تو را به چيزی راهنمايی نمی کنم که نشناسی. تو می دانی آنچه ما می دانيم. ما به چيزی پيشی نگرفته ايم که تو را آگاه سازيم و چيزی را در پنهانی نيافته ايم که آن را به تو ابلاغ کنيم. ديدی چنان که ما ديديم، شنيدی چنان که ما شنيديم، با رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بودی چنان که ما بوديم، پسر ابوقُحافه «ابابکر» و پسر خطّاب، در عمل به حق، از تو بهتر نبودند. تو به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در خويشاوندی از آن دو نزديک تری و داماد او شدی که آنان نشدند. پس خدا را، خدا را، پروا کن! سوگند به خدا! تو کور نيستی تا بينايت کنند، نادان نيستی تا تو را تعليم دهند، راه ها روشن است و نشانه های دين برپاست. پس بدان که برترين بندگان خدا در پيشگاه او رهبر عادل است که خود هدايت شده و ديگران را هدايت می کند، سنّت شناخته شده را برپا دارد و بدعت ناشناخته را بميراند. سنّت ها روشن و نشانه هايش آشکار است، بدعت ها آشکار و نشانه های آن برپاست و بدترين مردم نزد خدا، رهبر ستمگری است که خود گمراه و مايه گمراهی ديگران است، که سنّت پذيرفته را بميراند و بدعت ترک شده را زنده گرداند. من از پيامبر خدا (صلی الله علیه و آله) شنيدم که گفت: «روز قيامت رهبر ستمگر را بياورند که نه ياوری دارد و نه کسی از او پوزش خواهی می کند، پس او را در آتش جهنّم افکنند و در آن مانند سنگ آسياب می چرخد، تا اينکه به قعر دوزخ رسيده، به زنجير کشيده شود.» من تو را به خدا سوگند می دهم که امام کشته شده اين امّت مباشی، چرا که پيش از اين گفته می شد. در ميان اين امّت، امامی به قتل خواهد رسيد که دَرِ کشتار تا روز قيامت گشوده خواهد شد و کارهای امّت اسلامی با آن مشتبه شود و فتنه و فساد در ميانشان گسترش يابد، تا آنجا که حق را از باطل نمی شناسند و به سختی در آن فتنه ها غوطه ور می گردند. برای مروان چونان حيوان به غارت گرفته مباش که تو را هر جا خواست براند، آن هم پس از ساليانی که از عمر تو گذشته و تجربه ای که به دست آورده ای. (عثمان گفت: «با مردم صحبت کن که مرا مهلت دهند تا از عهده ستمی که به آنان رفته برآيم» ) امام(علیه السلام) فرمود: آنچه در مدينه است به مهلت نياز ندارد، و آنچه مربوط به بيرون مدينه باشد تا رسيدن فرمانت مهلت دارند.
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز 161.mp3
5.6M
🔊 ختم گویای نهج البلاغه در ۲۷۰ روز
🌺 سهم روز صد و شصت و یکم خطبه 164
💠 کیمیای اخلاص!
✅ حضرت علامه مصباح یزدی«رحمه الله علیه»:
🔸[برای موفقیت] مهمترین شرط اثباتی که باید رعایت کنیم اخلاص است یعنی تلاشمان را برای خدا انجام دهیم؛ خدایا! چون تو دوست داری انجام میدهم، نه برای اینکه دیگران از من تعریف کنند، نه برای اینکه به من احترام بگذارند، دست من را ببوسند و…؛ فقط چون تو دوست داری انجام میدهم.
🔹اگر این گوهر و این کیمیا را پیدا کردیم مس وجود ما طلا میشود. طلا چیست؟! دیگر نمیشود برای آن قیمت قائل شد!
❇️ از همین امروز با امام زمان عهد ببندیم که آقا! ما میخواهیم در راهی قدم برداریم که شما بپسندید، خودتان کمک کنید. ما شرط میکنیم آنچه در توانمان است و میتوانیم، کم نگذاریم. شما هم آقایی بفرمایید و کمکمان کنید تا این راه را درست طی کنیم و به ثمر برسانیم.
بیانات حضرت آیتالله مصباح (ره) در تاریخ 25/01/1397
✍️مجید
✴️هیئت مجازی✴️ عضوشوید👇
@majidkh1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 کلیپ تصویری: خلاصه زندگینامه شیخ کلینی ۱
🔸 نوزدهم اردیبهشت ماه، روز بزرگداشت شیخ کلینی گرامی باد
✍️مجید
✴️هیئت مجازی✴️ عضوشوید👇
@majidkh1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 کلیپ تصویری: خلاصه زندگینامه شیخ کلینی ۲
🔸 نوزدهم اردیبهشت ماه، روز بزرگداشت شیخ کلینی گرامی باد
✍️مجید
✴️هیئت مجازی✴️ عضوشوید👇
@majidkh1399
شرح حکمت ۴۷ قسمت ۱۱ معیار صداقت و شجاعت و عفت.mp3
1.82M
🔊 شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
🔸 شرح #حکمت47 1️⃣1️⃣
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت47 ( 11 )
🔹 معیار صداقت و شجاعت و عفّت
🔰 همچنین مولا علی (علیه السلام) در حکمت های ۶۸ و ۳۸۰ ، زینت فقرا را عفّت معرفی می فرمایند.
حکمت ۶۸ : " عفت ورزيدن زينت فقر و شكرگزاری زينت بی نيازی است. "
🔻 و در حکمت ۲۵۲ ، فلسفه نهی از سرقت توسط خدا ، رواج و تحقق عفّت در جامعه ، شمرده شده است.
بنابراین باید نسبت به مسأله عفّت به شدت جدی بود. مولا علی (علیه السلام) ، ریشه بی عفّتی و آثار آن را در نهج البلاغه ، در خطبه ۸۸ ؛ قلب مرده ، گوش و چشم نابینا و ناشنوا ، از حقیقت معرفی می کنند و بی عفّتی را از نشانه های آخرالزّمان بیان کردند.
🔻در نهج البلاغه شریف ، در خطبه ۱۰۸ بند ۷ ، می فرمایند : « صَارَ الْفُسُوقُ نَسَباً، وَالْعَفَافُ عَجَباً »
در آخرالزمان فسق و فجور و بی بند و باری مایهٔ افتخار می شود و عفاف مایهٔ تعجّب و شگفتی مردم.
🔻 با این نگاه معلوم شد که رابطه عفّت با غیرت ، مسأله مهمی است که ان شاءالله در بخش بعدی به آن می پردازیم.
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
↩️ ادامه دارد...
⭕️ به_هم_نخندیم_با_هم_بخندیم
شاگردی با استادش از باغى عبور میکردند،
چشمشان به يک جفت کفش کهنه افتاد.
شاگرد گفت: گمان ميکنم اين کفشهاي کارگرى است که در اين باغ کار ميکند .
بيا با پنهان کردن کفشها عکس العمل کارگر را ببينيم و بعد کفشها را پس بدهيم و کمى شاد شويم ...!
استاد گفت: چرا براى خنده و شادی خودمان او را ناراحت کنيم؟؟؟
بيا مقدارى پول درون کفش قرار بده تا عکس العمل او را ببینیم.
شاگرد پذيرفت. و بعد از قرار دادن پول در کفش ، مخفى شدند.
کارگر براى تعويض لباس کنار وسائل خود آمد.
هنگامیکه پا درون کفش گذاشت متوجه شيئى درون کفش شد و بعد از برسی ، پول ها را ديد.
با گريه فرياد زد : خدايا شکرت !
خدايی که هيچ وقت بندگانت را فراموش نميکنى شکرت .
ميدانى که همسر مريض و فرزندان گرسنه دارم و در این فکر بودم که امروز دست خالى، با چه رويی به نزد آنها باز گردم و همينطور اشک ميريخت.
استاد به شاگردش گفت:
هميشه سعى کن براى خوشحالى ات ببخشى نه بستانی.
🔻سعی کنیم باظلم کردن به کسی، و اذیت و آزار کسی اسباب شادی خود را فراهم نمکنیم.
♦️ زیرا؛ خداوند تعالی فرمود: هر كس از شما ظلم كند، عذاب شديدى به او مى چشانيم.
✍️مجید
✴️هیئت مجازی✴️ عضوشوید👇
@majidkh1399
🌹ختم نهج البلاغه در ۲۷۰روز. سهم روز صد و شصت و دوم
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه163
1️⃣ خداشناسی
♦️سپاس خداوندی را سزاست که آفريننده بندگان و گستراننده زمين و جاری کننده آب در زمين های پَست و روياننده گياه در کوه ها و تپّه های بلند می باشد، نه اوّل او را آغازی و نه اَزَلی بودن او را پايانی است، آغاز هر چيزی و جاويدان است و پايدار و ماندگار بدون مدّت و زمان است. پيشانی بندگان در برابر عظمت او به خاک افتاده، و لب ها در اعتراف به يگانگی او در حرکتند. به هنگام آفرينش برای هر پديده ای حدّ و مرزی قرار داد تا برای وجود بی نهايت او همانندی نباشد. گمان ها خدا را با اندازه ها و حرکت ها و اندام ها و آلت ها نمی توانند اندازه گيری نمايند. نمی توان گفت: خدا از کی بود؟ و تا کی خواهد بود؟ وجود آشکاری است که نمی توان پرسيد: از چيست؟ و حقيقت پنهانی است که نمی توان پرسيد در کجاست؟ نه جسم است که او را نهايتی باشد و نه پوشيده ای که چيزی او را در برگرفته باشد، به موجودات آن قدر نزديک نيست که به آنها چسبيده و آن قدر دور نيست که جدا و بريده باشد. بر خداوند، خيره نگريستن بندگان و بازگشتن لفظی به زبان آنان، نزديک شدن به تپّه ای، گام برداشتن در تاريکی شب، يا راه رفتن در مهتاب که نور می افشاند و درخشش خورشيدی که پس از ماه طلوع می کند و با طلوع و غروبش و آمدن شب و روز، چرخ زمان می گردد و تاريخ ورق می خورد، هيچ کدام پنهان نيست. خدا پيش از هر نهايت و مدّت و فراتر از هر گونه حساب و شمارش است، خدا والاتر از آنچه می باشد که عقل های عاجز تشبيه کنندگان تصوّر می کند. والاتر از صفات پديده ها و اندازه ها و قُطرهاست که برای موجودات مادّی پندارند و جايگاه هايی که برای آن در نظر می گيرند؛ زيرا حدّ و مرز و اندازه، شايسته پديده هاست و به غير خدا تعلّق دارد.
2️⃣ وصف آفرينش
♦️ پديده ها را از موادّی اَزَلی و اَبَدی نيافريد، بلکه آنها را از نيستی به هستی آورد و برای هر پديده ای حَدّ و مرزی تعيين فرمود و آنها را به نيکوترين صورت زيبا، صورت گری کرد. چيزی از فرمان او سرپيحی نمی کند و خدا از اطاعت چيزی سود نمی برد، علم او به مردگانی که رفتند چونان آگاهی او به زندگانی است که هستند و علم او به آسمان های بالا چونان علم او به زمين های زيرين است.
3️⃣ شگفتی آفرينش انسان
♦️ای انسان! ای آفريده راست قامت، ای پديده نگاهداری شده در تاريکی های رحم های مادران و قرار داده شده در پرده های تو در تو! «آغاز آفرينش تو از گل و لای بود» و سپس «در جايگاه آرامی نهاده شدی تا زمانی مشخّص و سرآمدی تعيين شده» و آنگاه که در شکم مادرت حرکت می کردی، نه دعوتی را می توانستی پاسخ دهی و نه صدايی را می شنيدی. سپس تو را از قرارگاهت بيرون کردند و به خانه ای آوردند که آن را نديده بودی و راه های سودش را نمی دانستی، پس چه کسی تو را در مکيدن شير، از پستان مادر هدايت کرد؟ و به هنگام نياز جايگاه های طلب کردن و خواستن را به تو شناساند؟ هرگز آن کس که در توصيف پديده ای با شکل و اندازه و ابزار مشخّص درمانده باشد، بدون ترديد از وصفِ پروردگارش ناتوان تر و از شناخت خدا با حَدّ و مرز پديده ها دورتر است.
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز 162.mp3
7.23M
🔊 ختم گویای نهج البلاغه در ۲۷۰ روز
🌺 سهم روز صد و شصت و دوم خطبه ۱۶۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱مداحی حاجمهدی رسولی به یاد #شهید_حمیدرضا_الداغی
آن طرف پیاده رو
عقل صدا زد که بمان،
عشق صدا زد که برو
✍️مجید
✴️هیئت مجازی✴️ عضوشوید👇
@majidkh1399
‼️پوسترهای ایران کهنسال ۱۴۳۰
✍️مجید
✴️هیئت مجازی✴️ عضوشوید👇
@majidkh1399
شرح حکمت ۴۷ قسمت ۱۲ معیار صداقت و شجاعت و عفت.mp3
3.03M
🔊 شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
🔸 شرح #حکمت47 2️⃣1️⃣
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع