◽️(قسمت دوم)
🔺به آنان وصیت می کنم به شهادت دادن به اینکه به غیر از آن غیب مطلق، معبود به حقی نیست، یکتاست او، و شریکی ندارد، و به اینکه محمد صلی الله علیه و آله سید انبیا و نخبه ی اصفیاء و بنده خدا و رسول خدا و پیامبر خدا و حبیب خدا است و به اینکه امیرالمومنین علی پسر ابی طالب و امامان یازدگانه از نسل علی علیه السلام، همان ها که آخر آنان خاتم ایشان است. معصوم اند و مطهرند، و امامت و خلافتشان از خدا و از رسول خدا منصوص است -صلوات خدا بر پیامبر و امامان همگی- و این امامان حجت های خدایند بر مردم و بعد از سید المرسلین، اشرف خلایقند.
🔺و به این که مرگ راست است و سوال قبر راست است و برانگیخته شدن مردگان راست است و آمدن به محشر راست است، و رجعت که فقط طایفه امامیه به آن قائلند راست است، و به اینکه صراط و میزان و حساب و بهشت و جهنم راست است، به این که جمیع آنچه که پیامبر -درود متّصل خدا بر او و آلش- آورده است، همانگونه که خود بیان فرموده، و اوصیاء آن حضرت علیه السلام واضح کردهاند راست است، و به این که خدا همان غیبِ مطلقِ حقِّ آشکار است، پوشیدگی و ابهامی در ثبوت وجود او نیست.
🔺به خواست خدا بر آنچه گفته شد زنده می مانم و بر آنچه گفته شد می میرم و بر آن چه گفته شد برانگیخته می شوم.
🔺پس مسلمانان و خودِ خطاکارم را سفارش می کنم به تقوای خدا و متابعت فرمان های خدا و دوری از خشم گاههای خدا و توکل بر خدا در جمیع امور دنیا و دین و تمسک به ریسمان محکم خدا یعنی پیروی از آثار ائمه طاهرین علیهم السلام و کوشش تمام در نشر آثار امامان و ترویج اخبار آنان چه اینکه در این زمان وسیله ای نمی دانم که بتوان به درجات عالیه و سعادت باقیه دست یافت که محکم تر از آن اخبار و آثار باشد و محققا آنچه از راه های نجات به برکات ائمه هداة بر من آشکار شده در مصنفات عربی و فارسی خودم به اندازهای که برای طالب حق و یقین کفایت کند بیان کردهام بالخصوص در دو رساله عقاید و کتاب «حق الیقین» خودم و لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم.
🔺سپس البته من فرزندانم را سفارش می کنم به موافقت با هم و ترحم و عطوفت با یکدیگر و اینکه کوچکترشان احترام بزرگترشان را رعایت کند و بزرگترشان به کوچکترشان مهربانی کند و در هیچ چیزی از کارهاشان اختلاف نکنند که بالنّتیجه دشمنانشان بر آنها چیره می شود و قرار دادم ولایت فرزندان خردسالم را و پرداخت دیونم و عمل به وصایایم را با نور چشمم و پاره جگرم «محمدرضا» با نظارت دو عالم عامل زیرک پرهیزکار: دوست دلم و پسر برادرم، مولانا محمد نصیر و سید نیرومند علامه امیر محمد صالح با حضور هر دو و اگر هر دو حاضر نباشند هرکدام که حاضر بودند پس باید وصیّ و دو ناظر توافق کنند و باید تراضی نمایند و اهتمام کنند محض خدای تعالی و برای بعضی حقها که بر آنان دارم اگر معترفند که برای من حقی در ذمه ی آنان است.
🔹ادامه دارد ...
🆔 @majleci
◽️(قسمت سوم)
🔴 پس از وصیت اول من به آنان رعایت فرزندان صغیر من و تعلیم شان و تربیت شان است با لطف و نرمی و تنگ نگرفتن امور زندگانی است بر آنان، سپس پرداخت قرض های من است که نزد آنان مظنون است گرچه بر حسب موازین شرعی ثابت نشده باشد و باید در ابراء ذمه ی من از حقوق خدای تعالی و حقوق مردم بر من کوشش خود را به کار ببرند و دوست می دارم اگر در شهر اصفهان مردم مرا در جوار پدرم -خدا روحش را پاکیزه کند- دفن کنند.
⚪️ اگر مکانی مناسب میسّر شود، اگر چه به برداشتن صفهای باشد که به خارج باز است، تا حدی که احداث قبر و لحدی در آن ممکن شود که ضرر به آنچه زیر آن است نرساند یا در میان گنبد مقابل قبر پدرم در محلی که آقا جلال معرف برادر دینی به مدفن پدرم -روانش پاکیزه باد- ممکن شود مانند خانه حکیم که سید حسین علی پسر خواهرم آن را گرفته است، زیرا امکان دارد از بالای رهگذر عمومی یا زیر آن راهی به یکدیگر احداث کنند، در این صورت باید بخرند و وقت نمایند برای مدفن من و مدفن فرزندانم و خویشانم.
🔵 سپس البته تصنیفات خودم را هر آنچه به خط خودم است خواه کل آن به خط خودم باشد یا بعض آن، یعنی نسخه های اصلی را بر کافه ی مومنان وقت نمودم، خواه آن تصنیفات عربی باشد یا فارسی، و همچنین نسخه هایی که از روی آن برای مردم نسخه برداشته ام و تولیت آنها را به اصلح اولاد ذکورم و با تساوی در صلاح، سپس تولیت با اعلم است با تقدم طبقه اعلی بر اسفل، اما صالحی که نسخه ها را ضبط کند و به مستحق آنها برساند و با فقد صالح بین اولاد ذکور و اولاد اولاد آنان -العیاذ بالله- سپس تولیت مفوّض است به اصلح اولاد برادرانم، سپس به اصلح اولاد دخترانم، سپس به اصلح اولاد خواهرانم یا نبودن آنان -العیاذ بالله- پس امر تولیت مفوض است به عالم محدث موافق با مسلک من از شاگردانم خواه با واسطه شاگردم باشد خواه بی واسطه و با عدد و اشتباه در اصلح یا نزاع در جمیع مراتب مذکوره پس تولیت مفوض است به کسی که قرعه شرعیّه او را معین می سازد.
🔺 و با زنده بودن فرزند عزیز صالح ملا محمدرضا برای متولی سزاوار است که کتابها را از دست او نگیرد زیرا البته او به مواقع کتابها شناسان تر است.
🔺 و از فرزندانم خواهش می کنم که مصاحبت اشخاصی که از قدیم با من بودهاند ترک نکنند و کسی را که عهد و پیمان و دلسوزی ندارد در کارهای خود دخالت ندهند.
🔹 ادامه دارد ...
@majleci
◽️(قسمت آخر)
🔴 و همین گونه تولیت کتابهایی را که از درآمد حمام وقف نمودهام همان حمامی که پادشاهی نیکوکار آمرزیده شاه سلیمان - خدا وی را در بالاترین غرفههای بهشت جای دهد - وقف فرموده به گروه مذکور به ترتیب مزبور تفویض کردم.
🔵 و همین گونه تولیت کتاب هایی که در ابتدا از من بوده یا بعد از رحلت پدرم - خدا قبرش را نورانی کند- از من بوده مثل کتاب های حدیث از حافظ کاظم و سید محمد علی- رحمت خدا بر آن دو- و کتابهای حدیث از سید نیکوکار شاه ابوتراب -خدا او را با ائمه طاهرین محشور فرماید- به کتاب های سید بزرگوار سید حسن از آل براق -خدا روحش را شاد فرماید- و کتابهای میرزا غیاث و غیرها.
🔺 و کتابهای پدرم علامه ،خدا مقامش را بلند کند - یعنی کتاب تهذیب دو مجلد که محققا چند بار با نسخههای شیخ بهایی مقابله گردیده و مجلد اول از کتاب کافی و کتاب فقیه و کتاب رجال سید مصطفی - خدا او را رحمت کند- که پدرم به خط شریف خود بر آنها حاشیه نوشته و هر آنچه که و هر آنچه از مصنفات پدرم -خدا روانش را پاکیزه کند - به خط خود او است است از عربی و فارسی کل آن ها بر کافه مومنین وقف است.
🔷 و همین گونه صحیفه ی کامله که به خط پدرم است و مجموعه مشتمل بر اشعار و غیر ها که به خط پدرم است و در جمیع آنچه ذکر شد تولیت به ترتیب مذکور است.
🔶 و همین گونه قرآنی یا کتاب صحیفه ای یا دیگر کتابها که من بر آنها سمت نظارت داشتم یا بر آنها سمت تولیت داشتم، مگر موقوفه ای که برخلاف ترتیب مذکور شرطی داشته باشد که در این صورت باید به مقتضای شرط رفتار شود.
املاک موقوفه
⚪️ ملک کربکندی و مصارف بریه وقف است پس باید درآمد آن جمع آوری شود و در شب های جمعه و روزهای جمعه و بقیه اوقات شریفه ی دیگر، صرف فقرا و مساکین از سادات و غیر هم بشود، و همین گونه درآمد زمینی که در حوالی اشکاوند است که از اوقاف جدّه ی فرزندم محمدرضا است، و درآمد کاروان سرای واقع در تل عاشقان مصارفش در وصیت نامه معلوم است.
🔺و سایر وصایا را در ورقه ی دیگری نوشتم و آن را در جوف همین ورقه ی وصیتنامه گذاردم جمیع آنها به خط خود من است و مهر من بر آنهاست، پس هر که بعد از این، وصیت نامه مرا شنید و آن را تبدیل کند پس جز این نیست که گناه تبدیل بر عهده ی کسانی است که آن را تبدیل می کنند.
✨ و این وصیت نامه در بیستم از شعبان المعظم سال یک هزار و یکصد و هشت نگاشته شد.
(پایان وصیت نامه)
🆔 @majleci
🔴 دستورالعملی برای حاجت گرفتن از علما
🔵 آیت الله کشمیری فرمودند:
🌕 هر کس حاجتی داشته باشد، سر قبر یکی از علما که نفوس و زهدش بیشتر باشد برود و یک حمد و یازده((قل هو الله احد)) بخواند به صاحب آن قبر هدیه کند و بعد هزار و یک مرتبه(( لا اله الا الله)) بگوید، اثر دارد و تجربه شده است.
📚 روح و ریحان ص ۷۴
🆔 @majleci
🔴 طریقه اتصال به روح علما و امامزادگان
🔵 آیه الله کشمیری رضوان الله علیه:
🟢 اگر کسی می خواهد با روحی(روح بزرگان، علما، امامزادگان و ...)تماس بگیرد باید مدت زیادی چیزی برای او بخواند. (ولی معمولاً چون مدتی می خوانند نتیجه نمی بینند دلسرد می شوند و رها می کنند).
📚 نسیم های گره گُشا، ص ۱۳
🆔 @majleci
✅ عالم اسوه...
🔻 محدّث عالیقدر سیّد نعمتالله جزایری درباره استادش علّامه مجلسی میگوید:
✍ "و لقد عاشرته أعواما كثيرة ليلاً و نهاراً فما رأيت منه فعل مباح فضلاً عن المكروهات، لأنّه كان ممتثلاً قول النبي(صلّى اللّه عليه و آله):
«يا أبا ذر! ليكن لك في كل شيء نية حتى في النوم و الأكل» بل كانت أفعاله كلّها طاعات."
📝 «سالهای بسیاری، شب و روز
با او معاشرت داشتم و هرگز از او عملی مباح ندیدم، چه رسد به مکروهات؛ زیرا او همواره به سخن پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله)
عمل میکرد که فرمود:
" ای اباذر! در هر کاری، نیت داشته باش، حتی در خواب و خوردن."
بلکه تمام اعمال او عبادت و اطاعت بود.»
📚 كشف الأسرار في شرح الإستبصار، ج۲، ص۷۵
🔸 به كانال «مجلسی » بپیوندید👇
🆔@majleci
🔹آسمان و ریسمان
🖌مرحوم تنکابنی مینویسد:
✅ جناب آقای محمد باقر مجلسی بسیار ظریف و شوخ بوده چنانکه در تذکره الائمه فرموده که سنیان گفتهاند اینکه شیعه میگوید که ذوالفقار از آسمان آمده دروغ است چرا که آسمان دکان آهنگری ندارد .
و مجلسی میگوید: سنی میگوید؛ که جبه ی پشمی ابوبکر از آسمان آمده به جان آخوند ملاعلی قوشچی و به ریش آخوند ملا سعدالدین قسم؛ که آسمانی که در آن دکان پشمگری است دکان آهنگری نیز میباشد
📘 منبع کتاب زندگینامه علامه مجلسی تالیف سید محمد حسین سجاد.
🆔@majleci
✅حاضر جوابی علامه مجلسی
📘روزی علامه به دیدن مولا محمد طاهر قمی میرود؛ ملا طاهر به صورت جدی یا از روی شوخی و مزاح از علامه سوال میکند نام شما( باقر) از چه اسمی مشتق شده است؟ علامه مجلسی متوجه منظور او میشود ؛و همان دم بدون تامل میفرماید از نام حیوانی( بقر) که مدفوعش (طاهر) است .در اینجا ملاطاهر از شوخی بیجای خود پشیمان و شرمنده میشود.
منبع 📘: از کتاب زندگینامه علامه مجلسی تالیف سید محمد حسین سجاد
🆔@majleci
حکایت قلیان و تنباکو
✅ از لطایف و شوخ طبعیهای علامه اینکه:
یکی از معاصرین او رسالهای در باب حرمت تنباکو تالیف کرده بود و نسخهای از آن رساله را در میان پارچهای نهاده جهت محفوظ ماندن کتاب و آن را برای علامه مجلسی میفرستد.
قابل توجه است که مرحوم علامه و حتی پدرشان به قلیان کشیدن علاقه زیادی داشتند و یکی از شاگردان علامه میگوید وی در روزه ی مستحبی قلیان میکشید.
علامه کتاب را مطالعه نموده و سپس آن را به مؤلفش بازگرداند و پارچه را برای خود نگه داشت برای وی مطلبی بدین مضمون نوشت: (من از این کتاب بهرهای جز این پارچه ندیدم قسمت بدردخور این امانت فرستاده شده فقط این تکه پارچه است)!
به همین جهت آن را برای خود نگه داشتم تا تنباکو را در آن قرار دهم!!
📘 منبع کتاب زندگینامه علامه مجلسی تالیف سید محمد حسین سجاد
🆔@majleci