eitaa logo
مجلس شهدا
904 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
8.7هزار ویدیو
72 فایل
🍃کانال مجلس شهدا🍃 ⚘پیام رسان " ایتا "⚘ http://eitaa.com/majles_e_shohada 🌹ما سینه زدیم بی صدا باریدند از هر چه که دم زدیم آنها دیدند ما مدعــیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدارا چیدند🌹 ارتباط باخادمِ شهدا ،تبادل ,پیشنهادات👇 @abre_barran
مشاهده در ایتا
دانلود
مجلس شهدا
۱۱آبان سالروز شهادت طیب حاج رضایی توسط مزدوران شاهنشاهی 55 سال پیش یعنی 11 آبان ماه سال 1342، طیب
📷 تصویری از طیب حاج رضایی در لحظه اعدام به دلیل حمایت از امام خمینی (ره) 🔶 بوقچی های پهلوی که میگن شاه کسی رو نکشت❗️ در مقابل این عکس چه جوابی دارند❓ #شهید_طیب_حاج_رضایی #پهلوی_بدون_روتوش 🌷 @majles_e_shohada 🌷
مجلس شهدا
🔻سردار سعید قاسمی در کربلا: آیه جدیدی داریم؛ ان ربک لب الاستخر! 👆👆👆👆👆 🔹او خطاب به حسن روحانی گفت «سر فرصت شما را محاکمه میکنیم و اگر دستمان نرسد که محاکمه کنیم، ان ربک لب الاستخر، خدای ما لب استخر خفت گیری میکند. با دعاهایی که این مردم براتون کردن، کار شما با کرام الکاتبین هست و تا عید بیشتر دوام نمیاری!»/خبرآنلاین 🌷 @majles_e_shohada 🌷
وصیتی تأمل برانگیز برروی سنگ مزارشهید رضانادری، ازشهدای گرانقدرشهرستان شاهرود http://eitaa.com/majles_e_shohada
مجلس شهدا
بار دیگر کتاب خوانی در قالب رمان در اختیارتان قرار داده ایم .... قسمتی از #رمان_پناه امیدوارم که را
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 📙 ✍آنقدر ذوق زده ام که ترجیح می دهم بجای رفتن به انقلاب ، زودتر طبقه ی بالا را رصد کنم .کلی از زهرا خانوم تشکر می کنم و به نیم ساعت نکشیده بار و بندیل مختصرم را جمع کرده و همراه با فرشته راهی طبقه ی بالا می شوم . جای دنج و دوست داشتنی است مخصوصا با پنجره ی بزرگی که سمت حیاط دارد و یک سری وسایل جزئی که خود حاج خانوم گفته بود ! تنها نکته ی بدی که همین اول کاری به نظرم می آید توی پاگرد بودن سرویس بهداشتیش است ... +پسندیدی؟ _عالیه +ببینم تو دست خالی اومدی تازه می خوای چند ماهم بمونی ؟  _نه دیگه یه چمدون وسیله دارم +منظورم وسیله زندگیه ! نمی بینی اینجا تقریبا خالیه ؟ _خوب یه چزایی می خرم  +چه دست و دلباز ! از سمساری می گیری یا میری بازار در حد جهیزیه پول میدی ؟  _هوم نمی دونم تو کمکم می کنی +یعنی بیام خرید ؟ _خب آره +با مامان هماهنگ می کنم بهت خبر میدم _یه خرید رفتن هماهنگی خانوادگی می خواد ؟! +بی اطلاع که نمیشه _چرا نشه ؟ +اصلا سعی نکن منو از راه به در کنی که عجیب مقاومم گفته باشم ! مثل خودش می خندم و در حالیکه هنوز با چشم همه جا را وارسی می کنم می گویم : _توام مثل لاله ای ،بچه پاستوریزه +دوستته؟ _هم آره هم نه ، دخترعمه هم هستون ایشون آخه ! +پس شانس آوردی که بچه مثبتا احاطه ت کردن.ببینم کاغذ و قلم داری ؟ _می خوای چیکار ؟ +برات لیست جهیزیه بنویسم دیگه از توی خرت و پرت های کوله پشتی بزرگم دفترچه یادداشت صورتی رنگ و خودکاری پیدا می کنم و به او می دهم فکر می کنم کل مساحت اینجا بیست متر هم نباشد . با پولی که پدر به کارتم ریخته می شود یک چیزهایی خرید +خب اینم از این ، هرچی که فکر کردم لازمه رو نوشتم _مرسی .کی بریم ؟ _الان که دیگه نزدیک ظهره و ناهار و نماز ... بذار عصر لب برمی چینم اما به ناچار قبول می کنم . +من میرم پایین توام فعلا با همین یه فرش و چند تا تیکه ظرف سر کن که خدا با صابرینه ! _اوکی +راستی اینو مامان داد ، کلید در ورودیه _دستت درد نکنه +خواهش می کنم ، فعلا دستی تکان می دهد و در را می بندد.باورم نمی شود که بالاخره تنها شدم ! نفس راحتی می کشم و به لاله زنگ می زنم .قول داده رازداری کند و به پدر چیزی نگوید از بودنم در خانه ی حاج رضا .هرچند به عالم و آدم مشکوک است و کلی سفارشم می کند ولی مطمئنم اگر این خانواده و مهربانی شان را می دید او هم مثل من خیالش راحت می شد . دوست دارم حالا که جدا شده ام خورد و خوراکم هم پای خودم باشد .کیفم را برمی دارم و سری به فروشگاه سر کوچه می زنم .کمی هله هوله و چیزهایی که ضروری تر است را می خرم به سختی مشماها را تا توی کوچه می آورم ، وسط کوچه که می رسم با تک بوق ماشینی از ترس به هوا می پرم و طلبکارانه بر می گردم سمت راننده .پسر جوانی که به شدت آشناست پشت فرمان نشسته ، بدون توجه به من با موبایلش حرف می زند و از کنارم رد می شود غر می زنم که "انگار کوچه ارث پدرشه می خواد راه باز کنن براش می ایستم ، نفسم را فوت می کنم بیرون ، خریدها را روی زمین می گذارم در را باز می کنم و وارد حیاط می شوم . بر می گردم نایلون ها را بردارم که در کمال تعجب همان راننده ی جوان را این بار بدون ماشین و پشت در مقابل خودم می بینم ، دوباره فکر می کنم که واقعا آشناست !متعجب می پرسم : _امری داشتین ؟ انگار او هم تعجب کرده که بجای جواب دادن سوال می کنید:شما!؟ 👈نویسنده:الهام تیموری ⏪ .... 🍃🌺 @majles_e_shohada 🍃🌺 ‌ 🌸 🌿🍂 🍃🌺🍂 💐🍃🌿🌸🍃🌼
هدایت شده از مجلس شهدا
بار دیگر کتاب خوانی در قالب رمان در اختیارتان قرار داده ایم .... قسمتی از #رمان_پناه امیدوارم که راضی باشید🌺
✨﷽✨ ⛔️ 🔹شخصی ۳۰ سال صف اول نماز جماعت می‌ایستاد..و پشت سر پیشنمازی نماز می‌خواند؛یک شب آمد و دید صف اول جا نیست ‌‌... 👈🏻صف دوم ایستاد و متوجه شد که کمی ناراحت است ولی نه ناراحت اینکه ثواب صف اول را درڪ نڪرده؛بلڪه ناراحت است ڪه چرا در انظار مردم در صف اول نایستاده است ... 🔸فهمید که ایستادنش در صف اول برای ریاکاری بوده است ... نماز ۳۰ ساله اش را قضا کرد !!! 🍃 (ره)🍃 🌷 @majles_e_shohada 🌷
🌷 حجت‌الاسلام دهقان از مدافعان حرم به شهادت رسید ▪️شهید دهقان، روز اربعین حسینی(ع) در منطقه ریف سوریه به دست داعش به شهادت رسید و پیکرش وارد کشور میشود. ▪️این شهید از خادمان حرم حضرت معصومه(س) و از اساتید مدرسه علمیه حقانی قم بود. 🌹یادشهید با #صلوات 🌷 @majles_e_shohada 🌷
1_32600609.mp3
6.59M
🌿 اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ 🌿 🎧 📌عکس رفیق شهیدم،تو قاب چشمامه هرشب... 🎤امیر کرمانشاهی 🌷 @majles_e_shohada 🌷
دیر یا زود فـرقے ندارد لایق شهادٺ ڪہ باشے هـر زمان ڪہ باشد خریدارٺ میشوند ... رزمنده دیروز مدافع امروز 🌹 #شهید_غلامرضا_سمایے🌹 🌷 @majles_e_shohada 🌷
8.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 چرا جلوی غرب قد خم نمیکنه !؟ 🌷 @majles_e_shohada 🌷
💟خاطره ای از همسر شهید:💞 هر وقت از منطقه به منزل می آمد،☺️ بعد از اینکه با من احوال پرسی میکرد، با همان لباس خاکی بسیجی به نماز می ایستاد. یک روز به قصد شوخی گفتم:☺️ تو مگر چقدر پیش ما هستی که به محض آمدن،نماز میخوانی؟😕 نگاهی کرد و گفت: هر وقت تو را می بینم،احساس میکنم باید دو رکعت نماز شکر بخوانم...😍💞 ❁join❁⇩ 🌷 @majles_e_shohada 🌷