🔰 در اولین محرم پس از شهادت حاج قاسم سلیمانی، کمپین سراسری با شعار #ما_ملت_امام_حسینیم در شبکههای اجتماعی آغاز بکار کرد.
🦋 @majles_e_shohada 🦋
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
ساعت ۱۱:۴۰ ظهر
زمان اذان ظهر رسید
با دستور حاجی نماز و ناهار سریع انجام شد و دوباره جلسه ادامه پیدا کرد!☝️
ساعت ۳ عصر
حدود هفت_ساعت! حاجی هرآنچه در دل داشت را گفت و نوشتیم.
پایان جلسه...❌
مثل همه جلسات دورش را گرفتیم و صحبتکنان تا درب خروج همراهیش کردیم.
خوردویی بیرون منتظر حاجی بود
حاجقاسم عازم بیروت شد تا سیدحسننصرالله را ببیند...🙂
ساعت حدود ۹ شب
حاجی از #بیروت به دمشق برگشته
شخص همراهش میگفت که حاجی فقط ساعتی با سیدحسن دیدار کرد و #خداحافظی کردند.
حاجی اعلام کرد امشب عازم عراق است و هماهنگی کنند
سکوت شد...
یکی گفت؛
حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا نرین!
حاجقاسم با لبخند گفت؛☺️
میترسین شهید بشم!😃
باب صحبت باز شد و هرکسی حرفی زد
شهادت که افتخاره، رفتن شما برای ما فاجعهست!💔
_ حاجی هنوز با شما خیلی کار داریم
حاجی رو به ما کرد و دوباره سکوت شد، خیلی آرام و شمردهشمرده گفت:
میوه وقتی میرسه باغبان باید بچیندش، میوه رسیده اگر روی درخت بمونه پوسیده میشه و خودش میفته❗️
بعد نگاهش رو بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضیها اشاره کرد؛ اینم رسیدهست، اینم رسیدهست...
* ساعت ۱۲ شب
هواپیما پرواز کرد✈️
ساعت ۲ صبح جمعه
خبر شهادت حاجی رسید😭
به اتاق استراحتش در دمشق رفتیم
کاغذی نوشته بود و جلوی آینه گذاشته بود.📝
راوی: مسول ستاد لشکر فاطمیون
#زینب_سلیمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
http://eitaa.com/joinchat/3829268513C24b28f680e
🦋 @majles_e_shohada 🦋
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
مادر شهید:
با تمام مخالفت ما که اصرار داشتیم همون رشته ای که دانشگاه قبول شدی ادامه بدی لباس پاسداریو توی هجده سالگی به تن کرد و #پاسدار شد علت اشتیاق عجیبشو به این شغل و لباس نمیدونستم تا وقتی لباساشو بعد شهادتش💔 از اداره آوردن توی جیبش چندتا دونه تخمه بود میخواست به من بگه #پاسداری نه فقط شغل و باور که تفریح و همه زندگیش بود🙂👌 اون فهمیده بود که پاسداری واقعی یعنی چی.
شهید مدافع حرم حسین معزغلامی🌹
http://eitaa.com/joinchat/3829268513C24b28f680e
🦋 @majles_e_shohada 🦋
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
گفت:دخترروچہبہشهادت؟
گفتم
”شایددخترهاتوےِجنگ
شهیدنشن
اماهمینبسکہازنسلِبعضے
مادَرهآ
چمرانوآوینےوقاسمسُلیمانے
داریم♥️🌙
@shahidesarboland
🦋 @majles_e_shohada 🦋
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
#رفیق_شهید
گویی
به هــــــــوای دل خود شعر بگویم...
حاشا که هوایی به دلم نیست بجز تــــــو♥️🌙
#سردار_بی_سر
@shahidesarboland
🦋 @majles_e_shohada 🦋
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
14.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همیشه در اعتدال و پیروی از امر رهبری باشیم 👌❤️
پاسخ های دکتر رفیعی به سخنان نابخردانه یک روحانی در مورد عزاداری محرّم
🦋 @majles_e_shohada 🦋
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
💔
سمـت آتش ببـری یا نبـری خـود دانی
من دلم سوخته، گفتم که بدانید فقط
گر بنـا نیسـت ببخشیـد، نبخشیـد امّا
دسـت مـا را به محرم برسـانیـد فقط
۵روز_تا_محـرم_ارباب ✋💔
🦋 @majles_e_shohada 🦋
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
🌺جبهه یک زندگی قشنگ بود،
بسیاری از اوقات متوجه نمیشدی لباسهایت را چه کسی شسته، وقتی متوجه میشدی که روی بند افتاده و یا تا کرده و مرتب روی ساک و وسایل شخصی گذاشته شده... .
اگر چه ظاهرش رختشویی ست ...
اما روح و باطنش " تهذیب نفس " بود.🌺
عملیات خیبر، جزیره مجنون
سال ۱۳۶۲
عکاس : محمود عبدالحسینی
🦋 @majles_e_shohada 🦋
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
✨
☘واللّهُ یَعلَمُ ما فی قُلُوبِکُم
و خدا آنچه در دل های شماست می داند...
#سورهمحترماحزاب /آیهی۵۱
#واللهقدضاقصدری
#میدونیکه..
:)
🦋 @majles_e_shohada 🦋
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
دست نوشته آغشته به خون
مولای من!
من بهشت را برای نعمتهای جاودانه اش نمیخواهم بلکه آنرا به طمع چیزی بزرگتر میخواهم!
مولای من!
بهشت من همنشینی بااباعبدالله است.
"شهید مصطفی حیدر"
🌷 @tashadat 🌷
🦋 @majles_e_shohada 🦋
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
🌹بسمـ رب الشهدا
حوالی ساعت ۹صبح روز دوشنبه مورخه ۹۵/۶/۲۹صدای زنگ در به صدا درامد...
سه نفر پشت در بودند یک پیرمرد و پیرزن ویک خانم جوان با قیافه ای ژولیده و بدون ابرو و بسیار نحیف و بالباس محلی که به سختی راه میرفت وارد حیاط شدند...❗️
ولی با اصرار زیاد هم به داخل خانه نیامدند و گفت من خواب جوان شما را دیده ام من ۷سال است که بیمارم و سرطان معده داشتم دیگر توان پرداخت هزینه های بیمارستان را نداشتم😞 وبا قطع امید بیمارستان ازبهبودی بیماریم دیگر امیدی به زنده ماندن نداشتم اما با وجود اینکه باردار هستم دلم نمیخواست ناامیدی برم من غلبه کند...
چون درجایی زندگی میکنم که هیچگونه امکاناتی نداشتیم و معالجات من بجایی نرسید تا الانکه دیگر در خانه در بستر بیماری هستم چندباری هم باردار شده بودم ولی ب دلیل بیماریم بعد از۶ماه باعمل جراحی بچه را ازشکمم خارج میکردند😞...و اینبارهم در دوماهگی برایم داروهای گیاهی و جوشانده هایی که درست میکردند نمیتوانستم بخورم ک روز عید قربان درخواب جوان بامحاسن بلند به خوابم آمد گفت بلندشو گفتم من توانایی بلندشدن را ندارم گفت نه تودیگر میتوانی ازجایت بلند شوی مگر تو حضرت زینب (سلام الله علیها)را صدا نمیزدی!؟🍃
حضرت من را فرستاده و گفته هرچه که برایت می آوردند بخور؛
گفتم من نمیتوانم چیزی بخورم وقتی از خواب بیدارشدم ظرف جوشانده ای ک مادرم آورده بود را خوردم دیگر حالت تهوع نداشتم❗️ تا قبل ازاین هرچه را که میخوردم بالا می اوردم و مجددا غذا خوردم ولی اینبارهم بالا نیاوردم این یک هفته دیگر میتوانستم غذا بخورم ک ظهرپنج شنبه بازهمان جوان به خابم آمد و
گفت حالا ک حالت روبه بهبود است بیا زیارت قبرم🌸 از او پرسیدم تو کی هستی؟ گف من سجادم ،سجاددهقان در جوار حضرت زینب(سلام الله علیها) به شهادت رسیده ام...
گفت: باید بیایی کازرون
گفتم:من نمی دانم کجاست من حتی توان هزینه کردن هم ندارم
گفت:تو بیا تا یک مسیری از راه برو راننده پولی ازشما نمیگیرند بقیه راه راهم که آمدی هزینه را به شما میدهند...👌
وقتی که به کازرون رسیدید انجا بپرسید مابقی راه را به شما نشان میدهند درضمن وقتی به زیارت قبرم امدی به این ادرس (.......)خانه برادرم برو و در جیب لباس نظامی من که با ان در سوریه میجنگیدم سه عدد زیتون هست و یک تبرکی دیگر(پرچم) به عنوان تبرکی وشفا آن را بگیر✨📿
زمانیکه به چهارمحال و بختیاری رسیدیم خانم جوانی که همراه پسرش بود از او پرسیدیم که آیا میداند کازرون کجاست گفت مسیر زیادی تا اینجا دارد گفتم ولی ما پولی نداریم خانم جوان ۱۵۰هزارتومن پول به ما هدیه داد..❗️
آمدیم و به هرسختی رسیدیم وقتی چشمم ک به امام زاده افتاد دیدم همان امام زاده ی در عالم خواب بود ،پس از زیارت قبر و پیداکردن ادرس خانه ی برادرش با دیدن عکس شهید گفت این همان است اما محاسنش از این بلندتر بود با دیدن عکس شهید سردار هدایت الله غلامی گفت زمانیکه به من مسیر امام زاده را نشان میدادند ایشان نیز همراهیشان میکردند...تبرکی که میگفتند همان پرچم ایران بود ک روی تابوتش بود...🕊و ازاین خانواده درخواست کردیم دوباره پیشمان بیایند پیرمرد گفت اگر خدا بخواهد و زنده باشم تابستان دیگر با دختر و نوه ام میاییم اما اگر نباشم این قول را نمیتوانم به شما بدهم...
از زبان شِفا گرفته:
پدرم میگفت چرا اینقدر حضرت زینب(سلام الله علیها) را صدا میزنی،جوابت را نمیدهد .دیگر صدایش نزن...😞
که چند روز بعد این خواب را دیدم....
شهیدسجاددهقان🌹 سرگردتخریبچی
شهیدی پُر از خوبی و مهربانی
کوه اخلاص
نام پدر:عباس
ولادت:1362/2/11
شهادت:1394/11/16
محل تولد:کازرون،نوجین
محل شهادت:سوریه،حلب،عملیات آزاد سازی نبل و الزهرا🕊
شهدا شرمنده ایم
هرگونه دستکاری در متن و تحریف این داستان واقعی،وحذف منبع اشکال شرعی دارد⚠️
جمع آوری متن:
ستادمردمی تکریم مدافعان حریم آل اللّه🌹
منبع پروانه های شهر دمشق