یاعلی
برشیرخداحضرت حیدرصلوات
برلحم ودم ونفس پیمبرصلوات
درروز ولادتش نجف میخواهی
بفرست به زهرای مطهرصلوات
ابوذررییس میرزایی(بهار)
یاعلی مدد
عشق و محبت علوی در سرشت ماست
مردن به راه ورسم علی سرنوشت ماست
دنیا بدون ساقی کوثر جهنم است
ایوان طلای حضرت حیدر بهشت ماست
ابوذر رییس میرزایی (بهار)
هر دل دیوانه ای مست علیست
آخر این عشق بن بست علیست
مومنی زیرک به روز عید گفت
کربلای ماهمه دست علیست
ابوذر رئیس میرزایی
مدح مولا امیرالمومنین علی (ع)
گذرم تا که بیفتد به خیابان نجف
می شوم معتکفی سرزده مهمان نجف
فخرم این است که ازعهد شبابم تا حال
نوکرم نوکر درباری سلطان نجف
ذکر یا فاطمه دل می برد از حضرت عشق
می روم از حرمش تا به شبستان نجف
بس که صحن حرمش نزد خدا محترم است
بال جبرییل شده قالی ایوان نجف
برده بی شک زسلیمان نبی هوش و هواس
نقش رنگین روی فرش سلیمان نجف
بهر خدمت به علی هرملکی صف بسته
تاشود خادم و جاروکش و دربان نجف
بارها گفته به فیروزه،عقیق یمنی
ناب ناب است فقط در بیابان نجف
جرج جرداق مسیحی یکی از عشاق است
که شده واله و شیدا و پریشان نجف
یاعلی بر در تو مثل فقیر آمده ایم
نان و خرما بده بر دست یتیمان نجف
ای (بهار) این نمک و طبع روان را داری
تو ز نان و نمک سفره ی احسان نجف
ابوذر رییس میرزایی(بهار)
مدح علی به روی لب گوهر ناب میشود
قلم به دست شاعرش مست وخراب میشود
گر نظری به ما کند حضرت آفتاب حسن
ز گرمی نگاه او غوره شراب میشود
نقطه ی زیر با علی مفسران نوشته اند
مدح همین نقطه فقط چندکتاب میشود
شیعه زخاک قدم علی سرشته شد گلش
کسی به غیر مرتضی ابوتراب میشود؟
زدست ذوالفقار او خصم فرار می کند
همین که بین معرکه پا به رکاب میشود
بگو به دشمن علی سوال کن زمادرت
برای نوکری او که؟ انتخاب میشود
حلال زاده بودنم حرام زاده بودنت
به کفه ی ترازوی علی حساب میشود
طناب را به گردنش دید یهودی و گریست
سنگ برای غربتش کوه مذاب میشود
کاش که در روز جزا (بهار) بیند از کرم
زشاعران درگه نجف خطاب میشود
ابوذر رییس میرزایی(بهار)
یا حضرت امیرالمومنین(ع)
هرکس که در راه امامش بی هدف شد
کج رفت و هر ثانیه از عمرش تلف شد
ای وای برحال کسی که در سقیفه
در انتخاب حق و باطل بی طرف شد
آن بی طرف هم مثل دشمن شک نکن از
ناپاکی دامان مادر ناخلف شد
نان حلال سفره ی مولا علی را
هرکس تناول کرد آخر باشرف شد
هرجا که در این زندگی خوردم به بن بست
با ذکر مولا مشکلاتم برطرف شد
فیروزه نه یاقوت نه الماس هم نه
زیباترین انگشترم دُرّ نجف شد
از دوری ایوان طلای حضرت عشق
ذکر لبم با آه و گریه وا اَسف شد
ابوذر رئیس میرزایی(بهار)
مدح حضرت امیرالمومنین(ع)
جان ناقابل من باد به قربان علی
همه عالم به فدای لب خندان علی
مالک و قنبر و سلمان و ابوذر بودند
همه دیوانه ی سیمای درخشان علی
ابر و باد و مه و خورشید،تمام افلاک
همگی جان به کف وگوش به فرمان علی
روزگاریست سرسفره ی مولا هستم
پدرم داده مرا لقمه ای ازنان علی
هرکجاهم گره کور به کارم افتاد
درهمان لحظه زدم دست به دامان علی
مطمئنم که جنان ،نیست دل انگیز تر از
حرم و گنبد و گلدسته و ایوان علی
"ای نسیم سحرآرامگه یار کجاست"
حرم حضرت عباس و حسین جان علی
ابوذر رییس میرزایی(بهار)
مدح مولا امیرالمومنین(ع)
ترکیب بند
ازامیرلافتی باید نوشت
ازعلی شیرخدا باید نوشت
انما و هل اتی باید نوشت
ازوصی مصطفی باید نوشت
فاتح بدر و حنین و خیبراست
عشق سلمان است و عشق بوذر است
خانه زاد حضرت داور علیست
شهرعلم مصطفی را در علیست
ازتمام انبیا برتر علیست
شوهرصدیقه ی اطهر علیست
کیست آنکه بر عدو غالب بود
او علی ابن ابیطالب بود
کیست حیدر پادشاهی بی بدل
نور او در طینت ما از ازل
نام شیرینش به لبها چون عسل
ذکرجان بخشش بود خیرالعمل
نام مولا می کند دل منجلی
یاعلی و یاعلی و یاعلی
شیعه بی همتاست وقتی باعلیست
پرچمش بالاست وقتی باعلیست
مادرش زهراست وقتی باعلیست
محشرش زیباست وقتی باعلیست
برجبین ما نوشته حق چنین
دوستداران امیرالمومنین
شعربی حیدر ندارد اعتبار
شعر باحیدر بماند یادگار
رسم شاگردی به جا آرد (بهار)
گوید این بیت از زبان سازگار
"شیعه از آغاز خلقت باعلیست
اول و آخرکلامش یاعلیست"
ابوذر رییس میرزایی(بهار)
بیت آخر ترکیب بند از استاد عزیزم حاج غلام رضا سازگار می باشد.
یا علی (ع)
بهتر بنویسید فراتر بنویسید
بر لوحِ دل از منطقِ باور بنویسید
از رابطه ی ساقی و ساغر بنویسید
تا ثانیه ی آخرِ آخر بنویسید
پس نام مرا نوکرِ حیدر بنویسید
لاحول و لاقوة الا اسدالله!
بالاست چنان دستِ خدا دستِ یدالله!
خوب است که مجنونِ یقینیِ تو باشم
دلتنگِ چنانی و چنینیِ تو باشم!
مومن شده ی مکتبِ دینیِ تو باشم
تا سوخته ی فلسفه چینیِ تو باشم
ای کاش که علامه امینیِ تو باشم!
پر کن قدحِ جانِ مرا حضرتِ ساقی
سرمایه ی چشمانِ مرا حضرتِ ساقی
شیر است که همواره برازنده ی شیر است!
در سیرتِ این شیر چه دل ها که اسیر است
مولاست معلاست عزیز است امیر است
ای اهلِ بهانه! نه جوان است نه پیر است
او اصل ترین فلسفه ی روزِ غدیر است!
هیهات اگر غیر به جایش بنشیند...
این بود پیام همه ی عمرِ محمد(ص)
یک آینه خشم و غضبش قاتلِ لشکر!
یک معجزه روزِ رجزش فاتحِ خیبر!
یک جرعه جلالِ لقبش ساقیِ کوثر
یک واسطه اصل و نسبش نسلِ پیمبر
یک باخته اش حضرتِ مرضیه ی اطهر
او کیست که یک یک همه در حیرتِ اویند؟
افلاک و ملائک همه در خدمتِ اویند...
دردانه ی بی تاج علی بود علی بود
هم صحبتِ محتاج علی بود علی بود
بی شبهه ی بی باج علی بود علی بود
آن حق حقِ حلاج علی بود علی بود
نورِ شب معراج علی بود علی بود
او قبل ازل بوده و تا روز ابد هست...
تا زمزمهی نابِ "هو الله احد" هست...
ای فوقِ بشر،رازِ سحر،سوره ی ادراک!
اکسیرِ شعف،شاهِ نجف،صاحبِ افلاک...
ای آینه در آینه در آینه لولاک...
خاکی به سرِ سوختگان کن پدرِ خاک!
دستی به سرِ ما بکش ای جوهره ی تاک!
تا مست تر از مستتر از مست بمیریم
تا حب تو در سینهیمان هست بمیریم
#محمد_پورمرادی
مولا علی (ع)
خبر به گوش زمین و به آفتاب رسید
سحر سپیده زد و صبح مستجاب رسید
پس از ادای نماز فلق به سجاده
دوباره نوبت تسبیحی از ثواب رسید
چه دانهای صد و ده دانه از انار بهشت
بگو به میکده ها موسم شراب رسید
فرشتگان درِ این خانه ازدحام کنید
جناب حضرت حیدر ابوتراب رسید
بساط پهن و رطب بر لب و جهان آباد
حلول ماه رجب بر زمین مبارک باد
به آفتاب و به نور و به آسمان سوگند
به ذره ذره هستی در این جهان سوگند
به صبح سر زده از چشم آبی دریا
به ظهر زل زده در چشم عاشقان سوگند
قسم به فجر به وَالعصر، وَالضّحی، طارق
به آیه آیه چرخیده بر زبان سوگند
بگو که شأن دهان بشر کجا وقتی
که پنج مرتبه خورده تو را اذان سوگند
بگو به یوسف افتاده در دل آن چاه
بگوید اشهد ان علی ولی الله
حدیث حسن علی واژههای لولاک است
که شرح ماوقعش حق ما عرفناک است
چگونه واژه به تحریر نام او برسد
که او خدای زمین است و فوق ادراک است
به حق اشاره کنید ای سروده ها که علی
ابوتراب فقط نیست رب الافلاک است
علیست مرز بهشت و جهنم این یعنی
کسی که حبّ علی داشت نطفهاش پاک است
نوشتهاند مرا خاک پای قنبر او
کسی که خاک علی نیست خاک بر سر او
پینوشت:بریدهای از ترکیببند
#مجتبی_فلاحنیا
یا علی (ع)
حدیث لافتی حظ میبرد از حسن رفتارت
ملائک صف به صف هستند خادمهای دربارت
مقام جان نثارانت ، چنان عرشی ست که حتی
حسادت میکند جبریل هم بر دارِ تمارت
دهان وا میکنی ،شهد وعسل میبارد از لبهات
هزاران جرج جرداقی ، گرفتاران گفتارت
عیار حق یدالله ست و منظورش علی بوده
به هر کس که نبی فرموده : دست حق نگهدارت
نجف ، مثل صدف ، پنهان نموده در دلش "دُر" را
جهان ، در انتظار رجعت و مشتاق دیدارت
اگرچه بندگی کردم به شرط مزد...اما من
در این دنیا طلبکارم ، در آن دنیا بدهکارت
#جابر_رمضان_نژاد
یا امیرالمومنین (ع)
ز نامت حوض كوثر میخروشد باده در باده
خمار چشمهايت كار دست عاشقت داده
من از عشق تو فهميدم كه در صحن و سرای تو
نفر در مكتبت تبديل میگردد به قلاده
علیگويان غزلخوان و گريبانچاك بر ، دارم
تو تيغ ابروان آماده كن من گردن آماده
نجف را قبله كن ما را خلاص از اين دو محرابي
چرا كه پهن كرده كعبه خود سوي تو سجاده
چگونه از خودش بيخود نگردد عاشق مستت
ز عشقت تا به روي كعبه جاي لطمه افتاده
مرا هر چيز ميخواني غلام حيدرم چونكه
مرا مادر براي نوكري مرتضي زاده
#مهرشاد_واحدی