eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
1.5هزار دنبال‌کننده
3 عکس
0 ویدیو
2 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
. شعله‌ها از در گذشت و معجری آتش گرفت پشت در ششماهه با یک مادری آتش گرفت جای مادر فضه آمد در کنار فاطمه مرتضی از پا فتاد و کوثری آتش گرفت .
🦋دوبیتی 💞میلاد امام حسین_علیه_السلام الطاف خداوند جلی آمده است از فاطمه شاه ازلی آمده است در سوم شعبان معظم ای دل میلاد حسین بن علی آمده است 💞میلاد حضرت ابوالفضل(ع) ای هاشمیان ماه دل آرا آمد ای تشنه لبان ساقی و سقا آمد از دامن پاک حضرت ام بنین روح ادب و وفا به دنیا آمد 💞میلاد امام سجاد(ع) بر عالمیان امید امداد آمد برحنجره‌های عشق فریاد آمد از دامن پاک شاه بانوی زنان بر اهل ولا حضرت‌سجاد آمد
. روضه‌ی امام جواد(ع) خانه‌ام شد قتلگاه و قاتلم شد همسرم در میان خانه امشب سوخت از پا تا سرم تشنه لب بودم یک جرعه مرا آبی نداد بین که از سوز جگر میسوزم و دیده‌ ترم اوج غربت در میان خانه‌ام شد ناسزا بد دهن بود ام فضل گفت ناسزا بر مادرم حجره‌ی در بسته و زهر جفا و لعل خشک ناله کردم یاد ششماهه علیِّ اصغرم یاد سقای حرم یاد سکینه میکنم یاد گودال و به فکر لعل خشک و حنجرم روی بام خانه بردن جسم زارم نیمه شب گرچه زخمی گشته از کین سینه و این پیکرم لیک این پیکر نرفته زیر سم اسبها من به یاد پیکر گلگون جَّد اطهرم پاره پاره پیکرش گردیده و جسمش نرم شد وای من از این مصیبت دیده‌تر تا محشرم
من باقر العلم رسول الله هستم من پنجمین حجت ولی الله هستم با سن کم من کربلایی گشته بودم من وارث سجاده و ذکر و سجودم من دیده‌ام سقای دشت کربلا را من دیده‌ام دست ز تن گشته جدا را من دیده‌ام شور قیامت گشته برپا من دیده‌ام مشک تهی از آب سقا دیدم میان خیمه گهواره تکان خورد دیدم ز بی آبی گل و گلزار پژمرد دیدم تن غرق به خون اکبرم را دیدم گلوی شیرخواره اصغرم را من شاهد زخم لب و گودال بودم من در کنار عمه‌ام بد حال بودم من شاهد پای پلیدی روی سینه دیدم کنار ذوالجناح اشک سکینه من دیده‌ام شام غریبان یتیمان من دیده‌ام تاریکی و جمع پریشان پای برهنه سوی صحرا میدویدم من غارت خلخال را از عمه دیدم با طعنه و زخم و زبان دیدیم آزار دیدم به عمه شد جسارت بین بازار سرهای پر خون را به روی نیزه دیدم با سن کم در کنج ویرانه خمیدم بین طبق سر آمد و بر عمه سر زد داغ رقیه بر دل زارم شرر زد بر موج دریا بلا من مثل سدم من اربعین زائر شدم بر قبر جدم دیدم سکینه بر عمو و مشک سر زد دیگر کنار قبر عمه شکوه میکرد شرمنده عمه بود و من هم بودم آنجا شور عزا بهر رقیه گشت برپا گر باغبان سرخ لاله عمه‌ام بود صاحب عزای این سه ساله عمه‌ام بود با دست لرزان و تن از کین کبودش تنها به فکر لاله‌های مانده بودش میگفت اینها خسته و رنجور راهند این اختران آسمان مدیون ماهند راس‌ت به روی نیزه چون ماه شبم بود در مجلس نامحرمان جان بر لبم بود
. 🔸اتفاق تاریخی روز از سما بانگ هلهله آمد عاشقان عشق یک دله آمد باز آل کساء بهم پیوست روز روز مباهله آمد مرغ طبعم ببین کجا پر زد ماه و خورشید از سماءسر زد همه دیدند بین شهر نبی ز آسمان نور پنج تن سر زد در مدینه دوباره غوغا شد باز حرف از علی و زهرا شد روز روز مباهله شده بود شاهدان را دلیل پیدا شد گوئیا روح آمده به بدن فاطمه بوده باحسین وحسن یک طرف راهبان نصرانی یک طرف اهلبیت شاه زمن محور عالم است پیغمبر جانشینش ز امرحق حیدر فاطمه لنگر زمین و زمان حسنیند هر دو چون گوهر مصطفی همچوماه تابان شد روبرو باسپاه نجران شد در یمین و یسار او بودند فاطمه با علی نمایان شد تا خبر از خدایشان آمد عرش در زیر پایشان آمد استجابت حقیقت محض است تا که عطر دعایشان آمد هیبت پنج تن عیان تا شد کل هستی به پیششان تا شد همه نجران به حیرت افتادند این جماعت به پایشان پا شد تا عیان شد جمال لم یزلی تا که دیدند روی ماه علی همه تسلیم امر حق گشتند به رسول خدای گفته بلی شرح این قصه را همه دیدند یا که دیدند یا که بشنیدند منکران علی همه کافر دوستانش بخویش بالیدند همه با آل مصطفی خرسند قسمتش میشود گل لبخند با علی کارها شود آسان با علی بنده میشود پابند حرف آخر کلام اول ماست تا که عالم همیشه پابرجاست یک پیام از مباهله.... دارم همه عالم طفیل آل کساست
. ◾بازار شام ویران ◾و مجلس یزید دیدم سرت به نیزه راهم به کوفه گم شد در نیمه‌ی دل شب ماهم به کوفه گم شد در بین سینه یکدم آهم به کوفه گم شد گفتم به کل عالم شاهم به کوفه گم شد با دستهای بسته در محضرت رسیدم بار غم فراقت بر دوش خود کشیدم نیزه سوار زهرا خوش آرمیده اینجا بر خواهرت نظر کن ای ماهتاب بطحا لحن حجازت از ما دل برده سبط طاها آیات کهف خواندی محشر نموده بر پا (دست از طلب ندارم تا کام دل برآید) (یاجان‌رسد به جانان یا جان ز تن درآید) من مظهر عفافم اینسان حجاب دارم بر نوک نیزه حتی شب آفتاب دارم در شام و کوفه هر چند صد پیچ و تاب دارم از غصه‌ی رقیه سر بر تراب دارم بر طشت زر سرت را کردم نظاره ای شاه لطمه زدم به صورت از دل کشیده‌ام آه در هر نفس حسین‌جان نام ترا سُرایم تو در کجایی و من بنگر که در کجایم تو روی نوک نیزه من در کجاوه‌هایم از نوک نی برادر قرآن بخوان برایم (بگشای لب که فریاد از مرد و زن بر آید) زخم و زبان ز کوفه بر ما دگر سر آید
. 🔸️امامت امام زمان(عج) 🔸️ امام مفترضه‌الطاعه حجت داور شبیه حضرت مادر شبیه پیغمبر تو بدر کامل آل علی و زهرایی تو بی بدیل‌ترین نور سوره‌ی کوثر چه‌خوانمت‌که‌خدا مدح تو به‌قرآن گفت تو آیه آیه‌ی نوری تویی تویی حیدر (به بارگاه خیالم جمال منظر توست) تویی تجلی زهرا تو زاده‌ی کوثر تویی امام زمین و زمان به امر خدا امامت تو مبارک امام ثانی عشر خدا کند که شب تیره‌ام سحر گردد بهار آید و گلخانه پر ثمر گردد امید عالم و آدم تویی تویی مهدی ز نسل فاطمه خاتم تویی تویی مهدی مسیح آل محمد به دردهای همه نفس بریده‌ام و دم تویی تویی مهدی تومروه‌ای توصفایی مقام‌وحجر تویی منا و مشعر و زمزم تویی تویی مهدی تو وارث همه‌ی انبیا در این عالم ز انبیا و ز خاتم تویی تویی مهدی تو مصلحی و تو منجی بقیه اللهی طبیب درد دو عالم تویی تویی مهدی برای آمدنت فاطمه دعا کرده میان غصه و غمها ترا صدا کرده هزار و یکصد و هشتاد سال پنهانی تو از قدیم بوده که ابتدا و پایانی هزار و یکصد و هشتاد سال در غیبت برای کشته‌ی کرببلا تو گریانی هزار و یکصد و هشتاد سال در غربت به مثل شمع شب تار و تیره سوزانی الا مسافر صحرا چرا نمیایی هزار و یکصد و هشتاد سال حیرانی صدای خواندن قرآنت از حجاز آید میان قوم خموشم تو جان جانانی تو ای امام زمان انبیا دعاگویت تمام خلق دو عالم چشمشان سویت