دو گل از باغ عبدالله جعفر
به دشت کربلا گردید پرپر
دو فرزانه، دو بخشنده، دو دانا
دو رزمنده، دو عارف، دو دلاور
دو آرام و قرار جان زینب
دو نور دیده ی زهرای اطهر
دلیر و مرد میدان شجاعت
کریم و دین شناس و نیک منظر
یکی هجده بهار از عمر دیده
یکی با بیست گردیده برابر
به نام نامی عون و محمد
سراپا مثل گل پاک و مطهر
شب و روز از دل و جان هر دو بودند
حسین بن علی را یار و یاور.
#محمدعلی_صفری_زرافشان
#فرزندان_حضرت_زینب_س
(فرزندان حضرت زینب س)
یار غربت نشین،با توام همنشین
زینبم یا حسین،اشک من را ببین
ای برادر حسین۲
از غم غربتت،خونجگر زینب است
از غریبی تو،جان من بر لب است
ای برادر حسین۲
غم نصیبی حسین،بی شکیبی حسین
بین این دشمنان،تو غریبی حسین
ای برادر حسین۲
از غریبی تو،خون دل خورده ام
هدیه از بهر تو،دو گل آورده ام
ای برادر حسین۲
پور عبد اللهند،هست آل اللهند
پسر زینب و،جان ثار اللهند
ای برادر حسین۲
نوگلان من از،نسب حیدرند
چون علی اکبرت،هر دو جنگاورند
ای برادر حسین۲
این گلان منند،هر دو زهرا نشان
بدهند یا حسین،در رهت جان شان
ای برادر حسین۲
هر دو نور دلم،جانفدای تواند
شهدای ره،کربلای تواند
ای برادر حسین۲
در ره تو حسین،هر دو گشته شهید
هر دو هستند حسین،در جزا روسپید
ای برادر حسین۲
#رضا_یعقوبیان
#فرزندان_حضرت_زینب_س
(فرزندان حضرت زینب س)
من آوردم هدیه برایت،ای برادر
تا شود جان شان فدایت،ای برادر
یا حسین ای همه هستم،بنگر چه بی شکیبم
سوزم و گریم برادر،بهر تو یار غریبم
آوردم هدیه برایت،جان فدای غصه هایت
تا شود ای گل زهرا،جان هر دوشان فدایت
دو گل عبد الله هستند،هستی آل الله هستند
نور چشم زینب تو،فدای ثار الله هستند
بهر تو من بی قرارم،بنشین دمی کنارم
جز دو گل برای هدیه،چیز دیگر ندارم
آمدند با چشم گریان،تا بگیرند اذن میدان
این فدائیان قرآن،در ره تو بدهند جان
هر دو گشته کربلایی،با نگاهت نینوایی
در ره تو ای برادر،جان شان گشته فدایی
این گلان پرپر من،در رهت حسین شهیدند
در صف محشر برادر،نزد زهرا روسپیدند.
#رضا_یعقوبیان
#فرزندان_حضرت_زینب_س
#پاره_دم
حر دلاور شد شهید(آه و واویلا)٢
جسمش به خاک و خون تپید(آه و واویلا)٢
یا حسین حرم پشیمان آمدم
بر درت با چشم گریان آمدم
یا حسین جانم فدای جان تو
حر شود قربان خاک پای تو
حسین جان از گناهم توبه کردم
بده اکنون پناهم توبه کردم
به درگاهت حسین جان بنده ام من
ز افعال بدم شرمنده ام من
حر دلاور روسفید گشته
بر ناامیدان او امید گشته.
#حر
(جناب حر)
با خجالت آمد،نزد شاه عطشان
توبه کردنش را،بنمود عنوان
حر ز کرده اش شد،نادم و پشیمان
کرد سبط رسول،توبه اش را قبول
داد اذنش رود،در نبرد عدوان
حر ز کرده اش شد،نادم و پشیمان
جنگ با عدو کرد،تا ز خون وضو کرد
آمدش به بالین،سرور غریبان
حر ز کرده اش شد،نادم و پشیمان
گفت حر مخور غم،کز سوی خدایت
شد به تو عنایت،عفو و جود و غفران
حر ز کرده اش شد،نادم و پشیمان.
زمینه:همه جا کربلاست،همه جا نینواست
#حسین_مقدم
#حر