حضرت علی اصغر علیه السلام
محمود وزنه ( ضامن اصفهانی )
شنیدستم که شاه تشنه کامان
بدشت کربلا از ظلم عدوان
ببر قنداقه اصغر گرفتی
ز داغش لاله سان آذر گرفتی
ببرد از خیمه اصغر را بمیدان
بلشگر گفت آن سلطان خوبان
گلی دارم ز گلزار پیمبر
از آن ترسم شود از غصه پرپر
در این صحرا گلم پژمرده گشته
ز تاب تشنگی افسرده گشته
گل من تشنه بر آب روان است
که چون بلبل بصد آه و فغان است
گل من تشنه بر آب زلال است
که همچون طایر بشکسته بال است
بصد شور و نوا چون نی رباب است
چو اصغر در فغان از بهر آب است
دهید از بحر حق یک جرعه آبش
که روی دست بابش برده خوابش
فغان و آه و واویلا که آندم
به پیش چشم شاهنشاه عالم
ز دست حرمله تیر از کمان جست
بحلقومش بجای آب بنشست
از این غم همچو #ضامن تا بمحشر
بریزم اشک و بیزم خاک بر سر.
#ضامن_اصفهانی
یالطیف
بهاطلاعمیرساند دردوشنبه۲۱ خردادماه،جلسهمجمعالذاکرینسلمانفارسیدرمحلپلچوبی- میدانسپاهبرگزارشد.دراینجلسهابتدازیارتعاشوراواقامهینمازجماعتانجامشد.وبعدازصرفافطاری،چندنفرازمادحینبهذکرمصیبتپرداختند.
والسلام**/