پرتو نور حق بود روشني جمال تو
هستي ما خلق بود در كنف كمال تو
هركه ز روي صدق دل وصل توراطلب كند
محرم راز ميشود در حرم جلال تو
دانة دام عاشقان در رخ تست آشكار
طاير دل بجان زند نقش خيال خال تو
تا كه جمال روي تو منظر چشم جان شود
مُژّه به هم نميزنم در هوس خيال تو
تا كه خلاص يابم از درد فراق، هر شبي
تا به سحر نخفتهام در طلب وصال تو
خوش به خرام در چمن با قد معتدل كه تا
كور شوند كافران از قد اعتدال تو
سحر سخن گشائي ار، با لب لعل موسوي
جمله سخنوران بود لال ز قيل و قال تو
تا كه كنار ميزني از رخ خود نقاب را
دل به تحيّر افتد از طلعت بيمثال تو
يافت نجات هر كسي بر تو چو اقتدا نمود
حبل متين حق بود آيت اتصال تو
جلوة نور احمدي(ص)زادة آل حيدري(ع)
جمله خصال اوليا هست به حق خصال تو
كن نظري ز مرحمت«فاني» غم كشيده را
تا كه به عمر خود كنـد مدح خصال آلتو.
#امام_صادق_علیه_السلام
#غلامرضا_سازگار
زِ هَر طرف به کمان تیرِ غم زمانه گرفت
دل مرا که بسی بودخون، نشانه گرفت
چو جدّ خویش علی سالها بهخانه نشاند
ز دیدهام همهشب اشک دانه دانه گرفت
هنوز خانهی زهرا نرفته بود زِ یاد
که آتش از درودیوار من زبانه گرفت
سپاه کفر به کاشانهام هجوم آورد
مرا بهزمزمه و نالهی شبانه گرفت
ز باغ فاطمه صیّاد، مرغ سوخته را
دل شب آمد و در کنج آشیانه گرفت
سر برهنه و پای پیاده برد مرا
پی اذیّت من بارها بهانه گرفت
هنوز خستگی راه بود در بدنم
که خصم تیغ به قتلم در آن میانه گرفت
هزار شکر که زهر جفا نجاتم داد
مرا بهموج غم از مردم زمانه گرفت
چه خوب اجر رسالت گرفت آل رسول
که گه به زهر جفا گه به تازیانه گرفت
گرفت تا سمت نوکری ز ما «میثم»
مقام و سروری و قدر جاودانه گرفت.
شهادت حضرت امام جعفر صادق (ع)
شهر مدینه امشب غرق عزا شد
بیت امام صادق ماتم سرا شد
فریاد واماما پیچیده هر جا
واویلتا واویلا آه و واویلا
دست بلا شکسته جام وفا را
تا ابرِ تیره بُرده ماهِ ولا را
بر عرشیان فکنده شور و نوا را
گریان به حال مولا عرش خدا شد
در سوگ او نشسته شاه شهیدان
نالان علیِّ اعلا زهرا نواخوان
می نالد آری امشب دنیای ایمان
چون که رسول خاتم صاحب عزا شد
امشب علیِّ اعلا ماتم گرفته
مات بر افتخارِ آدم گرفته
زهرا میان جنّت این دم گرفته
فرزند من فدایِ دینِ خدا شد
امشب صدای مولا دیگر نیامد
سجّاده ماند و مسجد ، رهبر نیامد
بر شیعیانِ عالم سرور نیامد
یعنی امام ششم حاجت روا شد.
#بیدق_داری
نوحه سنتی شهادت امام صادق (ع)
بند اول
الیوم یومالعزا چون روز عاشور
خیل ملک حزین از جور منصور
شد کشته صادق
نشرالحقائق
یا صاحبالزمان آجرکالله
بند دوم
شمس آل عبا گردیده خاموش
یثرب از ماتمش گشته سیهپوش
گردیده محشر
از داغ جعفر
یا صاحبالزمان آجرکالله
بند سوم
یومالعاشورای سبط رسول است
قتل شیرازهء فقه و اصول است
شد کشته صادق
قرآن ناطق
یا صاحبالزمان آجرکالله.
#اکبر_ناظم
مزیّن کن نگاهت را به نام جعفر صادق
که عطر عافیت دارد پیام جعفر صادق
اگر مهتاب میتابد به شام کوچههای شهر
شفای نور میگیرد ز بام جعفر صادق
ببین اعجاز نامش را که مییابد تبار دل
بهاری از حلاوت در سلام جعفر صادق
صلابت راتماشاکن که همچون بید میلرزد
بنای کاخ منصور از کلام جعفر صادق
طلایی میپردازخاک تا سر منزل خورشید
چو بال ذرّه افتد زیر گام جعفر صادق
نگاه غصه راپرکن که دست شب به جای نور
شرار زهر میریزد به جام جعفر صادق
دگر ای آسمان شهر، بس کن شهد باران را
که شدتلخ از غم و اندوه کام جعفر صادق
به پایش آسمان ازچشم خودخورشیدمیبارد
به دل دارد چراغ از احترام جعفر صادق
عبور ازخط آخرپیش پای توست کاری کن
که دستت رابگیرد فیض عام جعفر صادق.
#غلامرضاشکوهی
زيارة الإمام جعفر الصادق عليه السلام
✋ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الإِمَامُ الصَّادِقُ.
✋ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الوَصِيُّ النَّاطِقُ.
✋ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الفَاتِقُ الرَّاتِقُ.
✋ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا السَّنَامُ الأَعْظَمُ.
✋ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الصِّرَاطُ الأَقْوَمُ.
✋ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مِفْتَاحَ الخَيْرَاتِ.
✋ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَعْدِنَ البَرَكَاتِ.
✋ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ.
✋ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ البَرَاهِينِ الوَاضِحَاتِ.
✋ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نَاصِرَ دِينِ اللَّهِ.
✋ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نَاشِرَ حُكْمِ اللَّهِ.
✋ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا فَاصِلَ الخِطَابَاتِ.
✋ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا كَاشِفَ الكُرُبَاتِ.
✋ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَمِيدَ الصَّادِقِينَ.
✋ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا لِسَانَ النَّاطِقِينَ.
✋ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خَلَفَ الخَائِفِينَ.
✋ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا زَعِيمَ الصَّالِحِينَ.
✋ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَيِّدَ المُسْلِمِينَ.
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
#حسین_میرزایی
کس از دل امام غریبم خبر نداشت
با او مدینه هم سر یاری دگر نداشت
سوگند میخورم به مظلومی علی
دنیا زآل فاطمه مظلومتر نداشت
از آن زمان که سوخت در خانه علی
آتش زدرب خانه شان دست بر نداشت
آتش کجا و خانه فرزند مصطفی
آنروز روزگار مسلمان مگر نداشت
تنها نه روزها پی آزارش آمدند
شبها امان زدشمن بیدادگر نداشت
گرم دعا و راز نیاز شبانه بود
مهلت ولی برای دعای سحر نداشت
آتش زدند خانه او را ولی دگر
بر سینه اش جراحتی از میخ در نداشت
بردند دست بسته اش از خانه با عذاب
حتی عبا به دوش و عمامه به سر نداشت
میزد نفس نفس پی مرکب ولی چه سود
آهش به قلب سنگ عدویش اثر نداشت
پایش برهنه بود ولی جای شکر داشت
چون خاک کوچه خار مغیلان دگر نداشت
بیچاره دختری که روی خار میدوید
بیچاره عمه اش که از او خبر نداشت
پایش که خسته بودو دو دستش که بسته بود
در زیر تازیانه دشمن سپر نداشت
دختر به هر خطر به پدر میبرد پناه
آن دختر سه ساله بمیرم پدر نداشت
از درد گوش پاره اگر ناله میکشید
بر گوشوار رفته به غارت نظر نداشت
تا دید در خرابه لب چاک خورده را
لب را گذاشت بر لب بابا و برنداشت.