#نوحه_مسلم_ابن_عقیل(ع)
#سبک_حاج_ناظم(ره)
*من جرعه نوش عشقت ازالستم*
*از باده ی عشق تومست مستم*
*ای شه عالمین میاکوفه حسین*
*این کوفیان ملعون پستند*
*پیمان وعهدم را شکستند*
*واویلتا آه ووایلا۴بار*
*کوفه میا کوفی وفاندارد*
*کاری بجز جوروفا ندارد*
*میزبانان من دشمن جان من*
*باحیله دستانم ببستند*
*ازسنگ دندانم شکستند*
*واویلتا اه واویلا*
*ازمکه مولاکن بمن نظاره*
*معراج من شدبردارالعماره*
*گرجداشدسرم شد یتیم دخترم*
*بجای من براو پدرباش*
*مونس برای دوپسرباش*
*واویلتا اه و واویلا*
*بی یارویاور میشوی بیایی*
*هم بی برادرمیشوی بیایی*
*میکشنداکبرت شبه پیغمبرت*
*حلقوم طفل شیرخوار*
*از تیرگردد پاره پاره*
*وا یلتا*
*برتوسفیرم توبمن امیری*
*کوفه میا زینب روداسیری*
*جدا گرددسرت به پیش خواهرت*
*زینب شوداسیرعدوان*
*درکوفه گردد سگباران*
*واویلتا*
*اثر کربلایی(عبدالحسین محبی)*
#امام_باقر علیهالسلام
#غزل
غمگین زمین، گرفته زمان، تیرهگون هواست
امروز روز گریه و امشب شب عزاست
تا خوشههای بغض، گل گریه میدهند
از تنگنای سینۀ ما نالهها رهاست
در سوگ آفتاب مدینه، به سوز و آه
با صاحبالزمان دل ما نیز همنواست
داغیست سینهسوز غم باقرالعلوم
گر خون بگریَد از غم او آسمان رواست...
هم وارث تمامی اوصاف حیدر است
هم مخزن تمامی اسرار مصطفاست
ذکرش امیدبخش دلِ هرچه ناامید
نامش شفادهندۀ هر درد بیدواست
ای روح آسمانی از این داغ جانگداز
فریاد خاک امشب تا عرش کبریاست
سوزی که قطره قطره تو را آب کرد و سوخت
این زهر نیست بلکه همان داغ کربلاست
ای جان ما فدای غم غربت بقیع
قبرت بقیع نیست که در سینههای ماست...
امشب هزار پنجره دل گریه میکنیم
با غربت بقیع، دل شیعه آشناست
شمعی به روی تربت پاک تو نیست... آه
اینجا مگر نه این که مزار امام ماست
تنها نه از غم تو مدینه عزا گرفت
در بارگاه قدس کنون محشری بهپاست
امشب «خروش»! آن نفس حق که تا سحر
دریای گریه را به خروش آورد کجاست؟
#عباس_شاهزیدی
﷽
شهادت امام باقر (ع)
سید بشیر حسینی میانجی
.
دوباره موسم آه و نوا شد
دل ما با غم یار آشنا شد
.
دلا! دانشسرای حضرت دوست
برای دوستانش غمسرا شد
.
امام پنجم ما گشت مسموم
به قرآن مبین و دین فدا شد
.
هشام پَست ظلمی آنچنان کرد
که باقر کُشته ی زهر جفا شد
.
گل باغ ولا پژمرد آخر
هَزاران همدم اهل ولا شد
.
الا ای بلبل شیدا نوا کن
که دیگر صحن گلشن بی صفا شد
.
بزن بر سینه و بر سر که اینک
عزای حضرت باقر به پا شد
.
به وقت کودکی در کربلا بود
از آن رو روز و شب کارش بُکا شد
.
ز دنیا رفت با قلبی پر از غم
به ماتم قلب عالم مبتلا شد
.
دلش دریای غم بود و پر از درد
دگر راحت شد و دردش دوا شد
.
عزیز حضرت سجّاد، باقر
مشرّف بر حضور مصطفا شد
.
چنان افغان نمودند آل هاشم
که گویا شهر یثرب کربلا شد.
#باقریه #باقریه_سیدبشیرحسینی_میانجی #سیدبشیرحسینی_میانجی
.
#امام_باقر_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
هجوم ِ موجِ بلا را به چشم خود دیدم
غروبِ کرببلا را به چشم خود دیدم
به سر زنان پیِ عمه به روی تل رفتم
ذبیحِ دشتِ منا را به چشم خود دیدم
میانِ آن همه نیزه به دست در گودال
سنان ِبی سروپا را به چشم خود دیدم
به زورِ نیزه زِرِه را ز تن در آوردند
مُرَملٌ بدماء را به چشم خود دیدم
ز قتلگاه همه دستِ پُر که می رفتند
به دوشِ خولی عبا را به چشم خود دیدم
زمان حمله آن ده سوارِ تازه نفس
غبارِ رویِ هوا را به چشم خود دیدم
میانِ پنجه هر نعل تازه و میخش
لباسِ خون ِ خدا را به چشم خود دیدم
سلام بر بدنِ بی سری که عریان شد
تنِ به خاک رها را به چشم خود دیدم
میانِ طایفه ها رأسها که قسمت شد
سرِهمه شهدا را به چشم خود دیدم
عمو که خورد زمین رویِ حرمله وا شد
تمام واقعه هارا به چشم خود دیدم
به پشتِ خیمه به دنبال ِ قبر اصغر بود
شکارِ رأسِ جدا را به چشم خود دیدم
فرارِ دختری آتش گرفته در صحرا
میانِ هلهله را به چشم خود دیدم
گذشته از همه اینها به شهرِ بد نامان
زمانِ قحطِ حیارا به چشم خود دیدم
میانِ مجلسِ نامحرمان وبزمِ شراب
ورودِ آل عبا را به چشم خوددیدم
تَهِ پیاله خود را کنارِ سر می ریخت
قمار وتشتِ طلا را به چشم خود دیدم
ضریحِ صورتِ جدم دوباره ریخت به هم
شتابِ چوبِ جفارا به چشم خود دیدم
عزیز کرده زهرا کنیزِ مردم نیست
اشاره دو سه تا را به چشمِ خود دیدم.
#قاسم_نعمتی
#نوحه_امام_باقر(ع)
#سبک_حاج_ناظم
من دیده ام تن های پاره پاره
داغ پیاپی زد به جان شراره
همه ی سرهاجدا، به روی نیزه ها
برماهمه شده جسارت
کشیده ام رنج اسارت
واویلتاآه وواویلا۴بار
من بارها از درد وغصه مردم
هم سیلی وهم تازیانه خوردم
پیکرم شدکبود جرمم آخرچه بود
دیدم ستم های فراوان
ازکربلا تاشام ویران
واویلتا
زیرو غل وزنجیر کین پدربود
برناقه ی عریان وخونجگربود
تنش درتب وتاب میان آفتاب
خون شدزاعضایش روانه
میزد عدویش تازیانه
واویلتا
درکودکی زجرو ستم کشیدم
بر روی خارصحرامی دویدم
خارپایم درید بخاک وخون تپید
پاهای من پرآبله بود
برعمه بسته سلسله بود
واویلتا
بااین همه زجروستم که دیدم
من سالهادرشهرخود تبعیدم
گهی تحت نظر شدم من خونجگر
زهرآتشی برجانم افروخت
کزشعله اش پاتا سرم سوخت
واویلتا
زهربه زین تعبیه کارمن ساخت
دربستردردوغم وتب انداخت
مدینه غریبم شده غم نصیبم
این سینه ام پردردوداغ است
مزارم بی شمع وچراغ است
واویلتا...
(عبدالحسین محبی)
(حضرت #مسلم_ابن_عقیل ع)
من مسلم عقیلم،سفیر بی بدیلم
در راه نهضت تو،من اولین قتیلم
کوفه میا حسین جان۲
کوفی حیا ندارد،اصلا وفا ندارد
بر خیرمقدمت جز،سنگ جفا ندارد
کوفه میا حسین جان۲
در کوچه های کوفه،تنهایم و غریبم
بهر حرم حسین جان،هر لحظه بی شکیبم
کوفه میا حسین جان۲
این کوفیان نامرد،به جای بانگ تکبیر
از بهر خیرمقدم،به دست گرفته شمشیر
کوفه میا حسین جان۲
حرمله از ره کین،همراه او چو تیر است
از بهر اصغر تو،تیرش به جای شیر است
کوفه میا حسین جان۲
تیر سه شعبه آید،از بهر اصغر تو
آماده گشته هر تیغ،برای اکبر تو
کوفه میا حسین جان۲
در کوفه از برایت،جانم رسیده بر لب
زین همه دشمنی ها،گریم برای زینب
کوفه میا حسین جان۲
بس بی حیا و پستند،از من همه گسستند
به جای بیعت آقا،دست مرا ببستند
کوفه میا حسین جان۲
گرچه منم سفیرت،زندان کوفه جایم
در لحظه های آخر،گردیده این نوایم
کوفه میا حسین جان۲
دارالعماره گشته،قتلگهم حسین جان
منتظرم نمایی،یک نگهم حسین جان
کوفه میا حسین جان۲
#رضا_یعقوبیان