eitaa logo
مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی
253 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
579 ویدیو
296 فایل
*نه‌هرکس‌شد‌مسلمان‌می‌توان‌گفتش‌که‌سلمان‌شد‌ که‌اول‌بایدش‌سلمان‌شدو‌آنگه‌مسلمان‌شد.* «مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی» ‌درمنطقه‌مرکزی‌تهران‌دائرشده‌وباهدایت‌ خادم الشریعه شیخ محمدحسین شکروی ودیگراساتیدانجام‌وظیفه‌می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔅از معجزات زیارت عاشورا🔅 ✍مرحوم آیت الله دستغیب در کتابش می فرمایند : علامه شیخ حسن فرید گلپایگانی از استاد خود مرحوم آیة اللّه شیخ عبدالکریم حائری یزدی نقل فرمود: اوقاتی که در سامراء مشغول تحصیل علوم دینی بودم اهالی سامراء به بیماری وباء و طاعون مبتلا شدند و همه روزه عده ای می مردند روزی به همراه جمعی از اهل علم در منزل استادم مرحوم سیّد محمّد فشارکی بودیم، ناگاه میرزا محمّد تقی شیرازی تشریف آوردند و صحبت از بیماری وباء شد که همه در معرض خطر مرگ هستند. مرحوم میرزا فرمود: اگر من حکمی بدهم آیا لازم است انجام شود یا نه ؟ همه اهل مجلس تصدیق نمودند که بلی . سپس فرمود: من حکم می کنم که شیعیان ساکن سامراء از امروز تا ده روز همه مشغول خواندن زیارت عاشوراء شوند و ثواب آنرا هدیه روح شریف نرجس خانم والده ماجده حضرت حجة بن الحسن (عج) نمایند تا این بلاء از آنها دور شود اهل مجلس این حکم را به تمام شیعیان رساندند و همه مشغول زیارت عاشوراء شدند. از فردای ختم، تلف شدن شیعه متوقف شد و همه روزه غیر شیعی ها می مردند به طوریکه بر همه آشکار گردیده برخی از آنها از آشناهای خود از شیعه ها پرسیدند: سبب اینکه دیگر از شما تلف نمیشوند چیست ؟ به آنها گفته بودند: زیارت عاشوراء، آنها هم مشغول شدند و بلاء از آنها هم بر طرف گردید. ☘علامه فرید فرمودند: وقتی گرفتاری سختی برایم پیش آمد فرمایش آن مرحوم بیادم آمد و از اول محرم سرگرم زیارت عاشوراء شدم روز هشتم بطور خارق العاده برایم فرج شد. 📚داستان های شگفت، مرحوم آیت الله دستغیب ‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅💠❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣﷽❣ 🔳 🔳 حاج اکبر ناظم 🔳 حسین سرباز ره دین بود ضامن آهوی بیابان رضا کشته شده ز زهر کین از جفا امام غريبان _ پناه ضعيفان محبوب حق افتاده از پا واویلتا آه و واويلا 🎆واویلتا آه و واويلا مظهر انوار خدا شد خموش معصومه جان لباس نیلی بپوش در عزاي رضا گشته دل مبتلا خون شد دل حضرت زهرا واویلتا آه و واويلا 🎆واویلتا آه و واويلا به درب حجره می نمودی نظر تا که به دیدار تو آید پسر شد دلش بی قرار _ بهر دیدار یار آمد جواد از شهر بطحا واویلتا آه و وا ویلا 🎆واویلتا آه و واويلا راس پدر از خاک حجره برداشت برروی زانوی محبت گذاشت سرور ماسوا _ حاجتش شد روا زد بوسه ها برروی بابا واویلتا آه و واويلا 🎆واویلتا آه و واويلا در کربلا آمد عزیز زهرا دید اکبرش گردیده اربا" اربا پیش چشم پدر _غرق خون شد پسر اکبر گل گلزار لیلا واویلتا آه و واويلا 🎆واویلتا آه و واويلا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
:❣﷽❣ ▪️ ▪️ همه جا کربلا همه جا نینوا شور محشر شده در مدینه بپا رفته از این جهان، خاتم الانبیاء ▪️ آه و واويلتا آه و واویلتا تیره از دود آه، ملک داور شده شیر حق مرتضی، بی برادر شده. شهر یثرب فتاد، در بلایی عظیم مرتضی بی کس و فاطمه شد یتیم ▪️ آه و واويلتا آه و واویلتا سوی بیت الولا، تسلیت برده اند عوض دسته گل، هیزم آورده اند بسته شد دیدهُ، خاتم المرسلین دخترش فاطمه، گشته نقش زمین ▪️ آه و واويلتا آه و واویلتا در مدینه بگوش، آید این زمزمه. کشته شد پشت در ، محسن فاطمه یا محمد ببین، یا محمد ببین بعدِ تو مرتضی، شده خانه نشین ▪️ آه و واويلتا آه و واویلتا ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*(حجـــاب)* اهل سـیرت ، با حجـــاب نـــاب می‌آید برون اهل صــورت ، عـــــاری از آداب می‌آید برون تــا نمــایـد دلبـــری ، بــر دیــده‌هـای بلهــوس گــاه حتـی بـا لبــــاس خــــو‌اب می‌آید برون فصـل گــرمــا چکمــه پوشد تا کند جلب نظر در زمسـتان ، پـــای بی‌جـــوراب می‌آید برون چون نـدارد مشـتری و هست بــازارش کساد خود بــدون بــانــگِ دق البــــاب می‌آید برون تـا کنـد جـــادو ، جـــوانــان عـــزَب را با نگاه بـا طلسم و رَمْـــل و اُسطــرلاب می‌آید برون حسن صـورت را یقیناً حاجت مشّاطه نیست زشـت‌رو ، با وسمــه و سرخــاب می‌آید برون چون ندارد جــلوه ، سیمـای کـریـهِْ بدسرشت بـا قـــر و اطـــوار و بـا میکـــاب می‌آید برون غنچـه تا پیچیده باشد در امـان است از گزند چیــده گردد ؛ تا ز پیـچ و تـــاب می‌آید برون مــوج ویــرانگــر به روی آب جــولان می‌دهد قعــر دریــا ، گـــوهـــر نـــایـــاب می‌آید برون آسمــان عشــق را نـــازم کــه در شــام ســیاه اختــری تـابنـــده چون مهتـــاب می‌آید برون از بـرون گشتن سخـن، آمد اگر در این مقــال هر کسی امــروزه از یک بـــاب ، می‌آید برون گفتــم این را تـا بــدانــی هر که دارد کاسـتی بـا هــرآنچــه می‌کنـد ایجـــاب ، می‌آید برون ذات نیکــو عـاقبـت ، انسان بـه بـــار آرد ولی از دل بــی مــــادران ، نـــابـــاب می‌‌آید برون گر معلــم را نبــاشد خــوی صــدق و راسـتی از کــــلاس درس او ، کــــــذّاب می‌‌آید برون شاعری که هست محفوظـات او کــم، لاجرم  بـا کتــاب و دفتـــر‌ و لب تـــاب می‌آید برون عشق میهـن گر بـوَد در سر به "اقبــال" سخن شاعــری ، از خطّــه‌ی "پنجــاب" می‌آید برون بخـت اگر باشد قـرین در روزگار از لطف حق آنکه گشـته غـــرق در ســیلاب ، می‌آید برون عمـــر اگر بــاقـی بوَد حتی میان بحـــر شوم مــاهــی درمــانـده ، از قـــــلاب می‌آید برون حرف (پـا) با (بـا) اگر شد جاگـزین در قافیه * در تـلفـــظ : آپ ، همچـــون آب می‌آید برون (ساقیا) آنکس که نوشد باده‌ای از جام عشق کـــوه غـــم باشد اگـر ، شــاداب می‌آید برون. *سید محمدرضا شمس (ساقی)*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا