eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
31.5هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
2.9هزار ویدیو
321 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه با متن درکانال ما خوش آمدین🌹 مدیریت👇 @khadeem110 @majmaozakerine #کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cbd84607cac لینک گروه 👆
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 🏴 🏴 🎤مداح :حاج منصور ارضی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ سمت مسجد میرود امشب بدون فاطمه سمت مسجد میرود آرام ،بی کوثر علی جای زهرا خالی است ،آری اگر که زنده بود مطمئنن راه را می بست زهرا بر علی ابن ملجم لعنت الله علیه از پشت زد چون که می دانست هستی تو یل خیبر علی آقا وارد مسجد شد ، یک یک همه خوابیده های در مسجد رو بیدار کرد ، میخواد بگه آی کسایی که اومدید مسجد ، علی بیدارتون کرده ، یا بر حق علی می جنگید یا با علی هستید ... یا با عملت شمشیر به علی میزنی ... همه خواب ها رو بیدار کرد ، حتی اون ملعونم بیدار کرد ، اشاره کرد به رو نخواب که این خواب شیاطینه ، خوابیده بود تا شمشیر معلوم نشد ، آقا ممنونتیم همه رو هر شب از اول ماه رمضان بیدارمون کردی ، شب نوزدهمم ما رو بیدار کردی آوردی در خونه خدا ... خوش به حال اونایی که از امشب دیگه دنبال امیر المومنین ، هر چی وسیله ی گناه دارن، میریزن بیرون ، خدا کلام منو اول در خودم موثر قرار بده بعد هم در این عزیزان ، یا امیرالمومنین ، یا امام المتقین ، یکم دیگه روضه بخونم گریه کنی ، بهترین اعمال امشب اینکه سلام بر حسین بدی یا بری کربلا ... به حق الحسین الهی العفو ...." گفت غروب شد ، امشب نوبت من بود بابام مهمان من بود، این آخرین مهمانی زینبه ، چون بعضی ها قائل به این هستند ، ام کلثوم هم زینب بوده ، یعنی زهرا یه دختر داشته ، هی نگاه کرد به صورت باباش ..." مغرب شد دید به نماز ایستاد ، اما هی میره تو صحن حیاط به آسمون نگاه میکنه ، دست میکشه به محاسنش ، بابا امشب که خونه ی ما نوبتت شده ، همش گریه می کنی ... تو منو کشتی بابا ... مادرم تو چهارسالگی منو کشت ، امشب چته بابا به من بگو ... اخه من زینبم ..." خودت گفتی ام المصائبم ، پیغمبر تو دو ، سه سالگی به من گفت تو ام المصائبی ، حضرت فرمود صبر کن زینب جان ...؛ گفت مناجات سر شبش تموم شد ، سفره پهن بود نشست کنار سفره ؛ دیدم هی به غذا نگاه می کنه (غذا چیه؟!!) یه طرف نان جو و کمی نمک ، خوب آقا پیر شده بود دیگه گفتم امشب عشقمه ، براش یه ذره شیر خریده بودم از پولی که داشتم ؛ یه کمی شیر خریدم سر سفره گذاشتم گفتم نون رو بزنه تو شیر بخوره . یه مقدار نگاه کرد به من گفت فقط سوال منو جواب بده ؛ گفت تا حالا دیدی بابات سر سفره ای بشینه که دو جور خورشت باشه؟! یعنی یه طرف شیر یه طرف نون و نمک " گفتم خوب بابا ؛ نون و نمک و آمدم بردارم ، گفت به جان زینب همینو بزار باشه شیر رو بردار ..." آقاجان خوب کاری نکردی ، شیری که زینب دخترت آورد نخوردی " اون وقت فردا شب ... سیصدتا یتیم با ظرف شیر میان ... باشه آقا ... لااقل دل زینبتو به دست می آوردی ... چی بگم ..." گفت یه لقمه خورد ، بقیه ی سفره رو جمع کن ببر ، مشغول نماز شد فهمیدم یه خبراییه امشب هیچ شبی اینطوری گریه نمی کرد ... هی داره نگاه به آسمان میکنه ، هی میگه *انا لله و انا الیه الراجعون ... عرش هم لرزید از فزت و رب الکعبه ات داغدار فاطمه ، راحت شدی آخر ، علی ... قاتلت شمشیر زهر آلود دشمن نیست نیست قاتلت در اصل ، قنفذ بود و میخ در علی @maajmazakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ وقتی که با نان و نمک افطار می کرد انگار که با فاطمه دیدار می کرد ... ▪️*ام کلثوم دید اصلا حواس باباش یه جای دیگه س * هی شیر را از پیش خود میزد کنار و هی دخترش با چشم تر اصرار میکرد ▪️*بابا جان شیر بخور ... اخه رنگ و روت پریده ...دخترا میدونن،دختر همه عشقش اینه بابا بیاد خونه افطار سفره براش پهن کنه ... بابا برات شیر آوردم شیر رو زد کنار ... حواس علی جای دیگه ست، دل امیرالمؤمنین یه جا دیگه بهانه میگیره* هی شیر را از پیش خود میزد کنارو هی دخترش با چشم تر اصرار میکرد در آسمان انگار چیز تازه میدید با اشک دیده چشم را خونبار می کرد امشب ز شب های دگر مظلوم تر بود این را اذان وقت سحر اقرار میکرد ▪️*همه کنایه کجا نشستن، همه چیزو نمیشه وا کرد * ( آن پهلوانی که غرورش را شکستن انا الیه الراجعون تکرار می کرد .... ) 2 ▪️*سادات منو ببخشن، بریم در خونه حضرت زهرا ، امیرالمومنین بعد سی سال به آرزوش رسید چه خبره تو دل علی؟ بزار بگم:* (دلتنگ زهرا بود و این شب های آخر گریه به یاد آن در و دیوار میکرد ... ) 2 ▪️*می خواست از در بره بیرون ، شال امیرالمؤمنین گرفت به قلاب در، آماده ای یه جایی ببرمت ؟* قلاب در تا بوسه زد بر روی شالش یاد قلاف و زخم دست یار می کرد ... ▪️*سی سال پیشم یه نفر این شال رو گرفته بود هی نانجیب با قلاف شمشیر زد ... وای .... برم جلوتر ، *  از بس که دلتنگ نگاه فاطمه بود دیدند قاتل را خودش بیدار میکرد ... ▪️*پاشو دیگه فاطمه رسیده، پاشو علی رو خلاص کن ...* از بس که دلتنگ نگاه فاطمه بود دیدند قاتل را خودش بیدار میکرد ... ▪️الله اکبر ... فرق شکافته شد ، تا فرق علی شکافته شد، صدا بلند شد "فزت ورب الکعبه" بابا هر  کی یه  ضربه میخوره،بالاخره یه صدا میزنه، هر کی یه ضربه می خوره بالاخره یه ناله ای میزنه،یه اهی، وایی، فریادی .... استقاثه ای ... امیرالمؤمنین سحر نوزدهم وقتی ضربه شمشیر خورد صدا زد "فزت و رب الکعبه" آخ  ... یاد خدا رو زنده کرد تو آون حالت ، حرفی از درد نزد، اصلا دردش حس نشد ... شمشیر تا ابرو رو شکافت، علی از زخم گله نکرد ، یه اقایی رم سراغ دارم تو گودال قتلگاه ، دیدن زیر لب داره ناله می کنه .... میگه جلو اومدم، دیدم میگه"الهی رِضاً بِرِِضِاکَ... لا معبود سواك یا غیاث المستغیثین ... " نمیدونم اجازه دارم جلوتر برم ... فقط نگفت رضا به رضائک،فقط نگفت یا غیاث المستغیثین ...."امام رضا می گه جد ما  رو با دوازده ضربه کشتن ... هر ضربه ای که زد یه بار گفت وا اماه ... یه بار گفت وامحمدا ... یه بار گفت واعلیا ... حالا بگو حسین .. @maajmazakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🏴 🎤مداح :آقای شیخ زاده ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ⬅️امشب شب امیرالمومنینه گریه مون باید با همه شب های دیگه فرق کنه،،ناله زدنمون برا مولامون باید فرق کنه.. ⏪ازسادات منبری قم میگفت یه بزرگواری از اهالی قم چهل شب حضرت زهرارو قسم میداد به خون گلوی حسینش،، میگفت بی‌بی گره از کارم باز کن.. چهل شبش تموم شد هر چی توسل کرد دید حضرت زهرا بهش نگاه نمی کنه ،،خیلی دلش شکست.. گفت مادر من که غیر از تو کسی رو ندارم مادر تو هم جواب منو نمیدی؟ خیلی دلش سوخت شروع کرد روضه خوندن و اشک ریختن و دست به دامن شدن.. در عالم رؤیا دید مادر پهلو شکسته اش اومده.. فرمود چهل شب منو به خون گلوی حسینم قسم دادی اگه یک بار منو به مظلومیت علیم قسم میدادی جوابتو میگرفتی.. خیلی غریبه آقا گریه کنا امشب غریب نوازی کنید 🍁کیسه های نان وخرما خواب راحت میکنند 🍁دست های پینه دارش استراحت میکنند 🍁نخل ها ازغربت بغض گلوراحت شدند 🍁مردم ازدست عدالت های اوراحت شدند (دیگه راحت بخوابید..آی کوفیا دیگه راحت بخوابید فردادیگه علی ندارید) 🍁نیمه شبها کوچه ها را عطرآگین میکند 🍁درعوض درحق او هرخانه نفرین میکنند 🍁حرص اهل مکر ازبنده نوازی علیست 🍁داستان بچه هاشان بی نمازی علیست ⬅️خبرشهادت که تومحراب مسجد بلند شد گفتند مگه علی نماز می خونده؟علی تومحراب چه میکرده؟ قربون غربتت بشم آقا (آی گریه کنا امشب نخل ها چشم انتظارش بودند امانیومد..هرچی منتظر شدند امشب روضه سیلی بشنوند..هرچی چشم براه شدند امشب روضه کتک خوردن بشنوند نیومد 🔆یازهرا یازهرا.. 💥یادم نمیره ورم بازوی تورو یازهرا 💥یادم نمیره شکسته پهلوی تورو آی غیرتیا 💥یادم نمیره چهل تا بی حیازدند 💥یادم نمیره میون کوچه هازدند 💥یادم نمیره باتازیانه بدزدند 💥یادم نمیره زهرا به تو لگدزدند (هااا..صدای ناله تو آزاد کن..ای مادر آی جوان ننه..یارالی ننه ⏪دیگه امشب هرچی چشم براه بودن صداناله علی روبشنوند نیومد.. نوشتن این ضربه چی بوده فقط خدا می دونه.. فرق تا ابروشکافته ،،شمشیر زهرآلود بوده امیرالمومنین هی ازحال میره به هوش میاد.. یه وقت چشماشوباز کرد،،دیدزینبش کناربسترش نشسته.. یه نگاه کرد به چشمهای زینبش دید انقدرگریه کرده چشمهاکاسه خونه.. صدا زد زینبم گریه نکن بابا.. ◀️ ان شاالله هیچ دختری بال بال زدن بابارو نبینه.. ان شاالله هیچ دختری صدای ناله باباشو نشنوه.. صدازد گریه نکن بابا.. باباطاقت دیدن گریه هاتو نداره.. @maajmazakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🏴 ✍شاعر:مجتبی دسترنج ملتمس ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ همین است و همین است و همین است فقط حیدر امیرالمومنین است کلام حی سبحان اینچنین است تمام زینت عرش برین است نوای قدسیِ روح الامین است پیام کل قرآن مبین است فقط حیدر امیرالمومنین است ندای آسمان ها و زمین است به هر انگشتری نقش نگین است نوایی که به جان و دل عجین است چه زیبا نغمه است و بی قرین است فقط حیدر امیرالمومنین است غدیر و نغمه ی احمد چنین است به زهرا نور قلب و دیده این است حسن را گفت و گویش این طنین است خروشِ کربلایِ آتشین است فقط حیدر امیرالمومنین است خطابِ زینبِ ویران نشین است همه تسبیح زین العابدین است رجز های یل ام البنین است نوای اصغر این طفل حزین است فقط حیدر امیرالمومنین است همان که سرپست مسلمین است همان که وصف او یعسوب دین است همان که قاتل آن کافرین است همان که دشمن آن مارقین است فقط حیدر امیرالمومنین است همان که دست حق در آستین است همان که اول است و آخرین است همان که شال او حبل المتین است همان که با خدایش همنشین است فقط حیدر امیرالمومنین است علی تصویر رب العالمین است علی استاد جبریل امین است به حشر و جنّت او بالانشین است به شأن او هزاران آفرین است فقط حیدر امیرالمومنین است بگو ای ملتمس که عشق این است بگو ذکری که شیوا و وزین است که زینت بخشِ شعر شاعرین است همان که خارِ چشمِ منکرین است فقط حیدر امیرالمومنین است ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ @maajmazakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🏴 ✍شاعر:مجتبی دسترنج ملتمس ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ عاشقی را با علی معنا کنم، چی می شود قطره را با اِذن او دریا کنم، چی می شود می شود با یاد او تا روز محشر مست بود می شود تنها زِ رنگ و موج گیسویش سرود می شود"نادِ علی"خواند و گره ها باز کرد می شود این عاشقی را با علی آغاز کرد می شود، باید دلت را دست او بسپاری اش تا بسویت هر دم آید دست لطف و یاری اش او که در هر کوی و بَرزَن رفع حاجت می کند در رکوع اش هم که آنگونه قیامت می کند او که دستش رحمةٌ للعالمین دوم است بعد پیغمبر فقط او سرپرست مردم است او که بوده بیت منان زادگاهش مرتضی ست او فقط تنها وصی و جانشین مصطفی ست شهر علم مصطفی را کی جز او در بوده است؟ جز علی کی درخورِ زهرای اطهر بوده است؟ محشری کرده میان معرکه با ذوالفقار لافتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار... ...گفته وُ ، کَنده درِ قلعه به عشق فاطمه رزم او تکرار شد، در کربلا در علقمه از علی باید بگویم او که فردی خاص بود خاکی و اُفتاده و مولای با اخلاص بود او نمازش را تماماً محوِ در الله بود از صفاتش بس همین او را، ولی الله بود او غرورش را به زیر پای خود لِه کرده بود آسمانی، لیک خود را در زمین آورده بود در مرام مرتضی اصلاً منیّت جا نداشت در مرام و معرفت تک بود و یک همتا نداشت هرچه گویم از کمالات علی کم گفته ام از مقام آن امام اولی کم گفته ام.. ..آری ای مردم علی اول، علی آخَر بُوَد اعتقاد شیعه از هر فرقه ای برتر بُوَد نه..، نکن باور علی چارم، علی در صدر بود او که سردار حنین و نهروان و بدر بود بدر شب های پیمبر را کسی نشناخت اش عاقبت این جهل مردم از نفس انداخت اش مسجد کوفه، سر سجده، سر او را شکست او که با مولا سر یک سفره شاید می نشست ضربتی زد خون مولا بر زمین پاشیده شد هم حسین و هم حسن از این عزا رنجیده شد زینبش چون تاب دیدار سر مولا نداشت پس علی دست خودش را بر سر زانو گذاشت با سر خونین به روی پای خود اِستاده بود مرد خیبر آخرِ عمری زِ پای اُفتاده بود در میان بسترش ذهنش اَسیرِ روضه هاست یا میان کوچه ها، یا قتلگاه کربلاست ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ @maajmazakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا