eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
32.2هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3هزار ویدیو
321 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه با متن درکانال ما خوش آمدین🌹 مدیریت👇 @khadeem110 @majmaozakerine #کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cbd84607cac لینک گروه 👆
مشاهده در ایتا
دانلود
. بسم نور الله فی السماوات و الارضین کسی که درد سوزانده دلش را غریبه ریخت برهم منزلش را بیا ای دل برای گریه امشب بخوانیم‌ اعتراف قاتلش را معاویه نبودی چه خبر بود! سر بیعت حکومت در خطر بود! ازین سو کوه هیزم جمع میشد ازان سو فاطمه در پشت در بود.. اراذل این شرایط را که دیدند به سمت خانه ی حیدر دویدند نصیحت کردن زهرا به هم خورد میان صحبتش هو میکشیدند! نفس میزد صدایش را شنیدم علی را در احد یکباره دیدم هزاران کینه در دل داشتم من زدم با پا به در! نعره کشیدم غرور چشم حیدر را شکستم چنان محکم زدم در را شکستم در خانه‌ ز لولا تا جدا شد زدم‌ پهلوی کوثر را شکستم در افتادو زمین افتاد زهرا علی میزد فقط فریاد زهرا همینکه ناله زد فضه خذینی همه گفتند که جان‌ داد زهرا یکی آتش به کل باغ میزد یکی بر قلب زینب داغ میزد میان آن شلوغی ها مغیره به دست فاطمه شلاق میزد... کشیدم هر طرف شیرخدارا زدم درآن میانه بچه هارا تن زهرا به زیر دست و پا بود علی انداخت بررویش عبا را ‌___________________________ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
توکمه عارضه گوزیاشین بیله ایتمه آه و افعان عم اوغلی جان آغلاما سنه فاطمه فدا باغریم اولدی القان عم اوغلی جان من بو حاله قالدیم که گورمیم اشک چَشمیوی عارضه آخور گوزلریم دوشنده سرشکیوه غملنیر اورک یاندیرور یاخور ایستیرم سنه سینه داغلیام حسرتیله اولدوزلاریم باخور بیر بیره دئیولر که اولمیا یِتدی وقت هجران عم اوغلی جان اوت دوتوب یاناندان قاپوم منیم قلبیمی اِحاطه ایدوب محن کیم گورور دیور چوخ قوجالمیسان نیسکیل ایلیور آغلیور حسن دم به دم دِیور ای خدا نَدن یاندی درگه شاه ممتحن پشت درده آیا نه علته قلبی اولدی شان شان عم اوغلی جان مجتبانی آغلار گورن زمان سس ویرور حسینیم صداسینه سسلنور حسینیم دیور خدا ویر شفا بو غم مبتلاسینه منده لاجرم سس قوشوب اونا آغلورام اونون کربلاسینه واقفم ئوزوم عاقبت منی ئولدورر بوعنوان عم اوغلی جان بیر دگور یانان دلده محنتیم مین غمیله من سینه داغلورام خیرداجا اوشاق یاره باغلاماز لاجرم ئوزوم یاره باغلورام هیچ کسه بو دردی دینمیرم دلده دردیمه گیزلین آغلورام سعی قیلمیشام ساخلیام هله من بو فعلی پنهان عم اوغلی جان ای ولی حق دلده دردیمی فاش اِیدم اگر یوخ نهایتی گوئیا بولور زینبیم که وار سینه مین بویوک بیر جراحتی بو کِچن گیجه سویلدی آنا ، یوخدی یاره وین چوخ اَذیتی؟ لاجرم ددیم یوخ اذیتی باخما آغلیور قان عم اوغلی جان هر زمان موّذِن اذان ویِرر پهن اِیدر یره فوری جانماز سویلیور آنا تکیه اِیت منه حائلم سنه باشلا قیل نماز لطف قیل فقط ایستمه ئولوم گل بو فعلدن اِیتمه پیشواز دردیلن اودور سازش اِیلورم دوشمشم ایاقدان عم اوغلی جان رحلت اِیلیندن رسول حَق قلبیمی احاطه اِیدوب ملال شاهدیم ئوزونسن که تاپمورام درد و غصه دن یا علی مَجال خدمتیمده اولسا قصور اگر حقیوی منه ایله سن حلال سن او شاهیسن اهل عالمه ایلیرسن احسان عم اوغلی جان سن او شاهیسن چُوخ یَتیمه نین روزگاریده گوگلون آلموسان عرشیدن بوتون اهل عالمه ظلً رحمت حقی سالموسان یوخ نَیم منیم روزگاریده قیدیمه بو عالمده قالموسان قوی دیوم کراماتون حظّ اِیدوم چیخمیوبدی تا جان عم اوغلی جان ئولسم ای عم اوغلی عنایت اِیت غسلومی گیجه یاری ویر نهان کوینکیم بو جسمیمده قُوی قالا باغرین اولمیا بلکه لخته قان دفن ایله دل شبده سن منی قبریم اولمیا هیچ کَسه عیان غربتیم بالالاریلا سنی اِیلیر پریشان عم اوغلی جان واقفم بونا ئوز علاقه سین روحیم آز قالور جسمیدن کَسه دورت بالام یانا سوز هجریمه بید تک یانان دللری اَسه ویرسلر اگر چه بو دورت بالام ماتمیمده بیر آنی سس سسه عالمه برابردی نینیرم گلدی آیری مهمان عم اوغلی جان قلبیدن بو ماتمده یان (عتیق) نوحه یاز اوخی آغلا روز و شب محشره بویوک توشه بول گیلن اولسا گرچه بیر بیتی منتخب بیرده مطلعون یاز بو بیتیده چون که قلبیوه سالدی تاب و تب توکمه عارضه گوز یاشین بیله اِیتمه آه و افغان عم اوغلی جان @majmaozakerine
ماه گرفته من همرنگ لاله یاسم تو غرق شوق رفتن من غرق التماسم میری غریبونه از خونه حیدر بار غم و بردار از شونه حیدر با رفتنت دیگه تنها ترین میشم تنها ترین مرد روی زمین میشم بی سامونم من حیرونم از داغ تو شبیه ابر بارونم ای دلخواهم غرق آهم بعد از تو همدم همیشه چاهم (زهرای من)3 مرو مرو مرو زهرا ** یادم نمیره زهرا در پیش چشم حیدر دنبال من دویدی خوردی زمین تو با سر یادم نمیره که گل بودی پژمردی تو حوریه بودی امّا لگد خوردی پای چهل نامرد از رو تنت رد شد من خیبری بودم واسه علی بد شد سر پائینم من غمگینم بازم زهرا منو بده تو تسکینم بی تو یارم زار زارم زهرا می افته بی تو صد گره کارم (زهرای من)3 مرو مرو مرو زهرا ** رگبار غم رسید و باغم یهو خزون شد هم تو شدی خمیده هم قدّ من کمون شد تو کوچه میدونم بد جور تلاطم شد گوشوارت از سیلی تو کوچه ها گم شد اشک حسن آخر میشه برام قاتل جای سرت مونده رو صفحه کاگل ای پژمرده سیلی خورده داغ کابوس تو امونمو برده تنها همدم غرق در غم میشویم خون تو با چشمای پر نم (زهرای من)3 مرو مرو مرو زهرا
✍حضرت فاطــمه زهــرا (س): اگر به آنچه تو را فرمان می‌دهیم، عمل ڪُنی و از آنچه بر حذر داریم،دوری ڪنی،از شیعیان مایی و الّا هــرگز. 📚بحارالانوار، ج ۶۸ ،ص ۱۵۵
|⇦• زمزمه و ذکرِ توسل ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها تقدیم به روح شهید والامقام سردار دلها و یاران باوفایش با نوایِ گرم سید رضا نریمانی ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ ای در و دیوار شاهد باش فردا ، فاطمه مادر اوّل شهید از عترت پیغمبر است ای غلاف تیغ شرمی دست، دستِ فاطمه است تو نمی دانی که این دستِ خدا را یاور است ضربۀ دستی که از آن گوشواره بشکند چون کند با صورتی کز برگ گل نازکتر است باورم ناید که زهرا پشت در افتد ز پا کوثرِ مولاست این یا مرغ بی بال و پر است در وفای فاطمه این بس که تا روز وفات رویِ سیلی خورده اش مخفی ز چشم شوهر است فاطمه داغ پدر دیده‌ست ، دلجویی ببین تازیانه تسلیت، گل، شعله‌های آذر است شاعر : وای .. مادرم مادرم مادرم زهرا، الانِ كه تو خونه غوغا شه الانِ كه قد علی تاشه ببین كه دارن در و هل میدن الانِ كه با یه لگد وا شه زهرا ، بگو میخوای كنار من باشی زهرا ، خدا كنه از رو زمین پاشی زهرا ، بگو كه حال بچه‌مون خوبه زهرا ، نگو علی بعیده بابا شی بمیرم ، چه آتیشی شده به پا الهی ، ریحانۀ باغِ خدا نسوزه ، تو ازدحام شعله‌ها رفته جلویِ چشمایِ من از هوش نشد آتیش با اشکایِ من خاموش وای ، خدایا تو آتیش و دود وای ، هجوم تازیونه بود وای ، ریحانۀ من شد کبود «وای ، یا فاطمه یا فاطمه» تا اومد زهرا میون شعله‌ها صدا زد جونم فدایِ مرتضی بالا رفت تموم تازیونه‌ها مدینه شد دنیایی از درد ای وای یه کوچه و چهل تا نامرد ای وای وای ، مادر تو کوچه چی کشید وای ، دنبال حیدر می‌ دوید وای ، شکر خدا زینب ندید «وای ، یا فاطمه یا فاطمه» ندارم با دست بسته فاطمه به غیر از یه قلب خسته فاطمه غرورم خیلی شکسته فاطمه سخته برام زهرا رو خاکا باشی یه یاعلی بگو تو از جا پاشی وای ، تا گفتی یا اباالحسن وای ، مقابل چشای من وای ، تو رو تو کوچه میزدن «وای ، یا فاطمه یا فاطمه» @majmaozakerine
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳 🌴ای وای از چشم و نظر 🌴ای وای از آتیش و در 🎤
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳 🎶 یا زهرا الهے بمیرم... ⏯ 🎤 عزیزم الهی بمیرم به چه وضعی افتاده حالت توی بستری‌و شکسته شده هر دو بالت واویلا عزیزم حلال کن منو خونهٔ امنی واست نداشتم ببخشم اگه توی این زندگی کم گذاشتم واویلا چرا روتو از من میگیری/زهرا جان دعا میکنی که بمیری/زهرا جان ببین بچه‌ها بیقرارن، این شب‌ها کجا بی علی آخه میری/زهرا جان عزیزم نفس‌هات بریده میدونم که پهلوت شکسته تورو اون دوتا بد زدن دست و بازوت شکسته واویلا عزیزم نمیتونی ازجا بلندشی، تَوون نیست تو پاهات زمین میخوری دائما، سوء نمونده تو چشم‌هات واویلا تنت پیش چشمای من سوخت/زهرا جان جلوی حسین و حسن سوخت/زهرا جان کسی واسهْ یاری نیومد، تو کوچه که انگار نه انگار یه زن سوخت/زهرا جان عزیزم چرا مجتبی این روزا حال خوبی نداره توی خواب و بیداری اِنقد همش بی‌قراره ای خانوم عزیزم گمونم یه چیزایی دیده که حیدر ندیده بگو چیشده ماجرا چیه رنگش پریده ای خانوم چی اومد سرت آخه زهرا توو کوچه شکستن غرورم رو یکجا توو کوچه هنوز یادمه پیش چشمام اُفتادی تورو بد زدن نانجیبا توو کوچه ____
. حسينم اينهمه به سينه آذرم نزنيد نمک به زخم دل درد پرورم نزنيد در اين مدينه همينجا سر مرا ببريد غلا ف تيغ به بازوي مادرم نزنيد ***** نخلي که شکسته ثمرش را نزنيد مرغي که زمين خورده پرش را نزنيد ديديد اگر که دست مردي بسته  ديگر در خانه همسرش را نزنيد *** بر سوخته باغ ما دگر سر نزنيد اين خانه آتش زده را در نزنيد از که گذشت مادري را ديگر در خانه به پيش چشم دختر نزنيد ** گل من چون تو را در گل بپوشم  ز هجران تو خون دل بنوشم در ايام جواني قسمتم شد که تابوت تورا گيرم به دوشم **** به خاک افتاده جسم اطهرش بود  به روي دا من فضه سرش بود ميان آن همه رنج و غم ودرد  به فکر غصه هاي همسرش بود ** همه عهد خدا بشکسته بودند عليه ما به هم پيوسته بودند از آن در خانه ام از پا فتادم که دست شئهرم را بسته بودند *** دعايي زير دارم شبانه تو آمين گو اي ماه يگانه  الهي هيچ مظلومي نبيند عزيزش را به زير تازيانه *** پس از تو همچنان مرغ اسيرم که هم از لاله هم از دانه سيرم به جان باغبان اي گل دعا کن که امشب در قفس تنها بميرم **** چرا بال و پر مارا شکستي نهال بي بر مارا شکستي الهي بشکند دستت مغيره که دسث مادر مارا شکستي * پدرزخم زبان بسيار خوردم کتک از خصم بد کردار خوردم ميان کوچه هاي شهر سيلي هم از دشمن هم از ديوا رخوردم پدر زهرا ي توحاجت روا شد ببين مزد رسالت چون ادا شد ببين بازو دست وسينه من بلا گردون جون مرتضي شد مدينه محشر کبري بپا بود رسن برگردن شيرخدابود دوصد گلچين و يک گل من چه گويم گل حيدر به زير دست وپا بود خدا داند دلم خون گريه مي کرد به حالم دشت وهامون گريه مي کرد نديدم زخم پهلو را درآن شب ولي ديدم کفن خون گريه مي کرد دلم زارو حزينه چون ننالم وجودم آتشينه چون ننالم نمي نالم مو از بازو وصورت علي خانه نشينه چون ننالم مخواه از من که رويم را ببيني برايت بس بود خانه نشيني مخور غصه سلا مت گرنکردند به چشم من امير المونيني صداي ناله ات آيد بگوشم پس از تو آب خوش هرگز ننوشم خدادر نوجواني قسمتم کرد که تابوت تورا گيرم به دوشم فلک ديدي چه خاکي برسرم کرد زطفلي رخت ماتم در برم کرد الهي بشکند دست مغيره  که بين کوچه ها بي ماددم کرد هرجا که عزا برمن مظلومه گرفتيد ساکت ننشينيد حسين وحسن آنجاست آنقدر پي قبر من مظلومه نگرديد هرجا دلتان مي شکند فبر من آن جاست چرا بال وپر ما راشکستي نهال بي بر مارا شکستي الهي بشکند دستت مغيره  که دست مادر مارا شکستي نخلي که شکسته ثمرش را نزنيد مرغي که زمين خورد پرش رانزنيد ديديد اگر که دست مردي بسته است ديگر در خانه همسرش را نزنيد يک باغ گل آتيش زدن نداره غنچه ولاله سوختن نداره يک بلبل شکسته پر که ديده يک زن تنها که زدن نداره ميسوخت درو فاطمه پشت در بود دل از درآتش زده سوزانده تر بود بر فاطمه فضه بود نزديک ولي نزديکتر ازکنيز ميخ در بود ديگرنخواهم صورتم شوهر ببيند شايد که در رخسارم اين زيور ببيند يارب مبادازان که طفل بي گناهي درکوچه سيلي خوردن مادر ببيند اي مرگ بين جان محزون مرا اي خاک بپوش جسم گلگون مرا اي فضه علي زمسجد امد برخيز زهراي من که هست علي پابست تو اي هستي جهاني ومکاني زهست تو آن بي حيا به طعنه به من گفت ياعلي ديدي که زنده ماندم وديدم شکست تو من عليم که خدا قبله نما ساخت مرا جزخدا و نبي و فاطمه نشناخت مرا منکه يکباره در از قلعه خيبر کندم داغ زهرا بخدا از نفس انداخت مرا .
🌹 س 🔹 فضه کنیز حضرت فاطمه و زینب علیها السلام دختر پادشاه حبشه بود + و حضرت زینب علیها السلام معلم او در علم کیمیا بود: 🔺 ولایت تکوینی و دخل تصرف حضرت زینب علیها السلام در اشیاء در کودکی + و اگر زینب علیه السلام اراده کند کوها طلا میشود: حضرت فضه دختر پادشاه حبشه بود و چون وارد خانه حضرت فاطمه علیها السلام شد دید که حضرت در حال گندم آسیاب کردن است و لباسی بر تن دارد که چند جای آنرا با لیف خرما وصله نموده است، پس فضه با خود گفت: 👈 چگونه من دختر پادشاه باشم و این زن بانوی من باشد در حالیکه از پریشانی لباس وصله دار در تن دارد⁉️ پس در آن حال حضرت فاطمه علیها السلام برای نماز برخواست و فضه با خود گفت: بروم در حجره او جستجوی کنم تا ببینم که چیزی دارد یا آنکه فقر و پریشان هستند! پس فضه دید که خانه فاطمه علیه السلام غیر از یک تخته پوست، و یک کاسه سفالی، و یک آسیاب و چیزی دیگر در خانه ندارند. ☑️ پس وقتی فضه حال خانه را اینطور دید غمگین شد و چون به علم کیمیا آگاهی داشت با خود گفت: یک مقدار از این اکسیری که دارم استفاده میکنم پس یک قطعه مس شکسته ای از گوشه خانه برداشت و اکسیر بر آن زد و در دم طلا شد! چون حضرت امیرالمومنین علیه السلام به منزل برگشتند جناب فضه آن قطعه طلا را نزد مولای خود آورد، و عرض کرد: ای مولای من! 👈 بانوی من فاطمه علیها السلام لباس ندارد و من این طلا را ساخته ام که بانوی من آنرا خرج کنند، پس امیرالمومنین سلام اللّه علیه از سخن فضه به گریه افتاد و فرمودند: ای فضه، 👈 برو و جانماز فاطمه علیها السلام را بردار و ببین چه میبنی، و چون فضه جانماز حضرت را از زمین برداشت، دید که در زیر آن نهر طلای عظیم جاریست، پس حیرت زده خدمت امیرالمومنین علیه السلام برگشت پس حضرت به او فرمودند: ای فضه، جلالت بانوی خویش را دیدی؟! عرض کرد: بلی، ای مولای من! 👈 پس امیرالمومنین علیه السلام به صحن خانه اشاره کردند، و در دم هفتاد قطعه طلا مانند گردن شتر از زمین بر روی هم بیرون ریخت! سپس حضرت فرمودند: ای فضه، 👈 اگر ما اراده کنیم تمام گنج های زمین برای ما آشکار میشود، و کوه ها برای ما طلا میشود! ای فضه، ☑️ ما به دنیا کاری نداریم، اما اگر دلت میخواهد علم کیمیا را یاد بگیری و طلا بسازی باید از بانوی خود زینب علیها السلام این علم تعلیم کنی❗️ در آن هنگام حضرت زینب علیها السلام کودک بودند و به فضه فرمودند: این طلا که ساختی کم عیار است! پس جناب فضه گفت: ای بانوی من، مگر شما نیز علم کیمیا میدانید؟ حضرت زینب علیها السلام فرمودند: ☑️ ما خاندانی هستیم که به برکت جدم رسول خدا و پدرم امیرالمومنین - علیها و آلهما السلام - اگر بخواهیم میتوانیم به کوه ها نگاه کنیم و همه را تبدیل به طلا کنیم، و سپس در آن حال امام حسین سلام اللّه علیه فرمودند: ای فضه، چرا نگفتی تا علم کیمیا را به تو تعلیم کنیم؟! حضرت فضه عرض کرد: ای مولای من، شما هم علم کیمیا میدانید؟ پس حضرت فرمودند: ای فضه، 👈 اگر بخوهام به یک نگاه تمام آسمان و زمین را مملوء از طلا میکنم❗️ 📚 حزن الائمه - ربیع بن محمود - الصفحه 143. اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ صبح است و هوایت به دلم افتاده...... °【 ای رفیق ابدی حضرت ارباب سلامـــ....】° 💔 😭
‏درد آن است که از تو خبری نیست که نیست! تعجیل در ظهور صلوات اللهم عجل لولیک الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سـ🍁ـلام روزتون پراز خیر و برکت 💐 امروز سه شنبه ☀️ ٩ آذر ١۴٠٠ ه. ش 🌙 ٢۴ ربیع الثانی ١۴۴٣ ه.ق 🌲 ٣٠ نوامبر ٢٠٢١ ميلادى
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ . 🎙تویی إنا أعطینا، ثمر قلب طاها ( ) 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی آمد سائل ای سوره‌ی هل أتی تطهیرم کن ای آیه‌ی إنما ای جان علی، مادر مصطفی تویی إنا أعطینا ثمر قلب طاها شب قدری یا زهرا نور خدا نما مادرم زهرا زهرا نار آمد دمی به ملاقات نور آتش می رسید به حوالی طور گویا فاطمه در میان تنور... شعله می‌آمد بالا ناگهان افتاد از پا کشته شد محسن آنجا فضه بیا بیا مادرم زهرا زهرا شاعر: سید مهدی سرخان
❤️ من سجده به خاک جمکران میخواهم از یوسف گمگشته نشان میخواهم فریاد و فغان از غم تنها بودن من مهدی صاحب زمان می خواهم ❤ 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 ✍سلامتی و ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ۱۴صلوات. 🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹لبم لبریز از جام حسین😍 است عروج نام من بام حسین😍 است اگر جراح قلبم را شکافد به روی لوح دل نام حسین😍 است ✋اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🗒 یا فاطمة الزهرا مولاتی اغیثینی 🏴 ..................................................... یا فاطمة الزهرا مولاتی اغیثینی آب و گِل ما را ، چون با عشق تو بِسرشتند آن مهر ولایت را ، اندر دل ما کشتند بر باله گَهِ قدسی ، القاب تو بنوشتند محتاج تو در محشر از خوب هم از زشتند " یا فاطمه الزهرا مولاتی اغیثینی " صد آسیه و حوا ، خدمتگر درگاهت عقل بشری عاجز ، از منزلت و جاهت در قهر خدا سوزد ، کُنِین به یک آهت روشن دو جهان گشته ، از چهره چون ماهت " یا فاطمه الزهرا مولاتی اغیثینی " تو عصمت کُبرایی ‌، صدّیقه و زهرایی هم باعث ایجادِ ، آن عرش مُعلایی تو همسر مولایی ، در مرتبه والایی " یا فاطمه الزهرا مولاتی اغیثینی " یا دخت رسول الله ، ما بار گنه داریم مستأصل و گریانیم ، پرونده سیه داریم کن مرحمتی زیرا ، ما دیده به ره داریم از جمله گدایان ، امید به شَه داریم " یا فاطمه الزهرا مولاتی اغیثینی " .....................................................
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️ 🔹 نوحه 🔹 یا فاطمة الزهرا مولاتی اغیثینی 🔹
مقتل 1 : بشارت پیامبر اکرم (ص) به دخترش فاطمه زهرا (س) پیامبر اکرم (ص) به حضرت صدیقه طاهره (س) فرمود: فاطمه تو اولین نفر از عترتم هستی که به من ملحق می شوی! پس از اینکه بیماری پیغمبر شدت پیدا كرد و وفات او نزدیك شد، در آخرین لحظات حیات به على بن ابى طالب علیه السّلام فرمود: اینك سرم را روى دامن خود بگذار زیرا امر خداوند نزدیك شده و آخرین دقائق زندگى من در این جهان در رسیده است. هر گاه جان از كالبدم بیرون شد او را در دست بگیر و به صورت خود بكش پس از این مرا بطرف قبله برگردان و غسل و تكفین مرا خود انجام ده، و بر من نماز بگذار، و تا آنگاه كه بدن مرا در زیر خاك پنهان نساخته‏اى از من مفارقت نكن، و در همه این امور از خداوند استعانت بجوى. در این هنگام امیر المؤمنین علیه السّلام سر مبارك حضرت رسول صلّى اللَّه علیه و آله را در دامن خود گذاشت، و آن جناب از فشار مرض از حال رفت، حضرت زهرا سلام اللَّه علیها در چهره پدرش مینگریست و گریه میكرد و این شعر را قرائت می نمود: «و أبیض یستسقى الغمام بوجهه ثمال الیتامى عصمة للأرامل» حضرت رسول دیدگان مباركش را باز كرد و با صوت ضعیف گفت: اى دخترك من این بیت گفته عمویت ابو طالب است، شما به جاى او این آیه را از قرآن قرائت كنید: وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِكُمْ‏. در این هنگام حضرت زهراء سلام اللَّه علیها مدتى گریه كرد پدر بزرگوارش او را نزدیك خود طلبید و مطالبى را در نهانى با او در میان گذاشت كه در اثر آن چهره‏اش از هم باز شد و آثار خوشحالى در وى ظاهر گردید. بعد از این مذاكرات كه با حضرت زهراء سلام اللَّه علیها انجام پذیرفت جان پاكش از كالبد شریفش بیرون شد و در این حال دست امیر المؤمنین علیه السّلام در زیر گلوى آن جناب قرار داشت و جان شریف او در دست علی علیه السّلام قرار گرفت و آن حضرت او را بالاى سر خود بردند و پس از آن بصورت خود كشیدند پس از اینكه حضرت رسول صلّى اللَّه علیه و آله از دنیا رفتند امیر المؤمنین علیه السّلام طبق وصیت آن جناب بدن مبارك او را بطرف قبله كشیدند و تشریفات تغسیل و تكفین او را فراهم كردند. از حضرت زهرا سؤال شد پدرت در نهانى چه موضوعاتى با شما در میان نهاد؟ فرمود: پدرم بمن اطلاع داد كه من اول كس از اهل بیت او خواهم بود كه بوى ملحق میگردم، و این قضیه در همین نزدیكى‏ها انجام خواهد گرفت، و بهمین جهت من خوشحال شدم. منابع: ارشاد المفید 1: 181 إعلام الورى، الطبرسی،ج‏1،267 بحار الأنوار 12: 465/ 19