eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
32.5هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3هزار ویدیو
321 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه با متن درکانال ما خوش آمدین🌹 مدیریت👇 @khadeem110 @majmaozakerine #کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cbd84607cac لینک گروه 👆
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳 🌴ای وای از چشم و نظر 🌴ای وای از آتیش و در 🎤
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳 🎶 یا زهرا الهے بمیرم... ⏯ 🎤 عزیزم الهی بمیرم به چه وضعی افتاده حالت توی بستری‌و شکسته شده هر دو بالت واویلا عزیزم حلال کن منو خونهٔ امنی واست نداشتم ببخشم اگه توی این زندگی کم گذاشتم واویلا چرا روتو از من میگیری/زهرا جان دعا میکنی که بمیری/زهرا جان ببین بچه‌ها بیقرارن، این شب‌ها کجا بی علی آخه میری/زهرا جان عزیزم نفس‌هات بریده میدونم که پهلوت شکسته تورو اون دوتا بد زدن دست و بازوت شکسته واویلا عزیزم نمیتونی ازجا بلندشی، تَوون نیست تو پاهات زمین میخوری دائما، سوء نمونده تو چشم‌هات واویلا تنت پیش چشمای من سوخت/زهرا جان جلوی حسین و حسن سوخت/زهرا جان کسی واسهْ یاری نیومد، تو کوچه که انگار نه انگار یه زن سوخت/زهرا جان عزیزم چرا مجتبی این روزا حال خوبی نداره توی خواب و بیداری اِنقد همش بی‌قراره ای خانوم عزیزم گمونم یه چیزایی دیده که حیدر ندیده بگو چیشده ماجرا چیه رنگش پریده ای خانوم چی اومد سرت آخه زهرا توو کوچه شکستن غرورم رو یکجا توو کوچه هنوز یادمه پیش چشمام اُفتادی تورو بد زدن نانجیبا توو کوچه ____
. حسينم اينهمه به سينه آذرم نزنيد نمک به زخم دل درد پرورم نزنيد در اين مدينه همينجا سر مرا ببريد غلا ف تيغ به بازوي مادرم نزنيد ***** نخلي که شکسته ثمرش را نزنيد مرغي که زمين خورده پرش را نزنيد ديديد اگر که دست مردي بسته  ديگر در خانه همسرش را نزنيد *** بر سوخته باغ ما دگر سر نزنيد اين خانه آتش زده را در نزنيد از که گذشت مادري را ديگر در خانه به پيش چشم دختر نزنيد ** گل من چون تو را در گل بپوشم  ز هجران تو خون دل بنوشم در ايام جواني قسمتم شد که تابوت تورا گيرم به دوشم **** به خاک افتاده جسم اطهرش بود  به روي دا من فضه سرش بود ميان آن همه رنج و غم ودرد  به فکر غصه هاي همسرش بود ** همه عهد خدا بشکسته بودند عليه ما به هم پيوسته بودند از آن در خانه ام از پا فتادم که دست شئهرم را بسته بودند *** دعايي زير دارم شبانه تو آمين گو اي ماه يگانه  الهي هيچ مظلومي نبيند عزيزش را به زير تازيانه *** پس از تو همچنان مرغ اسيرم که هم از لاله هم از دانه سيرم به جان باغبان اي گل دعا کن که امشب در قفس تنها بميرم **** چرا بال و پر مارا شکستي نهال بي بر مارا شکستي الهي بشکند دستت مغيره که دسث مادر مارا شکستي * پدرزخم زبان بسيار خوردم کتک از خصم بد کردار خوردم ميان کوچه هاي شهر سيلي هم از دشمن هم از ديوا رخوردم پدر زهرا ي توحاجت روا شد ببين مزد رسالت چون ادا شد ببين بازو دست وسينه من بلا گردون جون مرتضي شد مدينه محشر کبري بپا بود رسن برگردن شيرخدابود دوصد گلچين و يک گل من چه گويم گل حيدر به زير دست وپا بود خدا داند دلم خون گريه مي کرد به حالم دشت وهامون گريه مي کرد نديدم زخم پهلو را درآن شب ولي ديدم کفن خون گريه مي کرد دلم زارو حزينه چون ننالم وجودم آتشينه چون ننالم نمي نالم مو از بازو وصورت علي خانه نشينه چون ننالم مخواه از من که رويم را ببيني برايت بس بود خانه نشيني مخور غصه سلا مت گرنکردند به چشم من امير المونيني صداي ناله ات آيد بگوشم پس از تو آب خوش هرگز ننوشم خدادر نوجواني قسمتم کرد که تابوت تورا گيرم به دوشم فلک ديدي چه خاکي برسرم کرد زطفلي رخت ماتم در برم کرد الهي بشکند دست مغيره  که بين کوچه ها بي ماددم کرد هرجا که عزا برمن مظلومه گرفتيد ساکت ننشينيد حسين وحسن آنجاست آنقدر پي قبر من مظلومه نگرديد هرجا دلتان مي شکند فبر من آن جاست چرا بال وپر ما راشکستي نهال بي بر مارا شکستي الهي بشکند دستت مغيره  که دست مادر مارا شکستي نخلي که شکسته ثمرش را نزنيد مرغي که زمين خورد پرش رانزنيد ديديد اگر که دست مردي بسته است ديگر در خانه همسرش را نزنيد يک باغ گل آتيش زدن نداره غنچه ولاله سوختن نداره يک بلبل شکسته پر که ديده يک زن تنها که زدن نداره ميسوخت درو فاطمه پشت در بود دل از درآتش زده سوزانده تر بود بر فاطمه فضه بود نزديک ولي نزديکتر ازکنيز ميخ در بود ديگرنخواهم صورتم شوهر ببيند شايد که در رخسارم اين زيور ببيند يارب مبادازان که طفل بي گناهي درکوچه سيلي خوردن مادر ببيند اي مرگ بين جان محزون مرا اي خاک بپوش جسم گلگون مرا اي فضه علي زمسجد امد برخيز زهراي من که هست علي پابست تو اي هستي جهاني ومکاني زهست تو آن بي حيا به طعنه به من گفت ياعلي ديدي که زنده ماندم وديدم شکست تو من عليم که خدا قبله نما ساخت مرا جزخدا و نبي و فاطمه نشناخت مرا منکه يکباره در از قلعه خيبر کندم داغ زهرا بخدا از نفس انداخت مرا .
🌹 س 🔹 فضه کنیز حضرت فاطمه و زینب علیها السلام دختر پادشاه حبشه بود + و حضرت زینب علیها السلام معلم او در علم کیمیا بود: 🔺 ولایت تکوینی و دخل تصرف حضرت زینب علیها السلام در اشیاء در کودکی + و اگر زینب علیه السلام اراده کند کوها طلا میشود: حضرت فضه دختر پادشاه حبشه بود و چون وارد خانه حضرت فاطمه علیها السلام شد دید که حضرت در حال گندم آسیاب کردن است و لباسی بر تن دارد که چند جای آنرا با لیف خرما وصله نموده است، پس فضه با خود گفت: 👈 چگونه من دختر پادشاه باشم و این زن بانوی من باشد در حالیکه از پریشانی لباس وصله دار در تن دارد⁉️ پس در آن حال حضرت فاطمه علیها السلام برای نماز برخواست و فضه با خود گفت: بروم در حجره او جستجوی کنم تا ببینم که چیزی دارد یا آنکه فقر و پریشان هستند! پس فضه دید که خانه فاطمه علیه السلام غیر از یک تخته پوست، و یک کاسه سفالی، و یک آسیاب و چیزی دیگر در خانه ندارند. ☑️ پس وقتی فضه حال خانه را اینطور دید غمگین شد و چون به علم کیمیا آگاهی داشت با خود گفت: یک مقدار از این اکسیری که دارم استفاده میکنم پس یک قطعه مس شکسته ای از گوشه خانه برداشت و اکسیر بر آن زد و در دم طلا شد! چون حضرت امیرالمومنین علیه السلام به منزل برگشتند جناب فضه آن قطعه طلا را نزد مولای خود آورد، و عرض کرد: ای مولای من! 👈 بانوی من فاطمه علیها السلام لباس ندارد و من این طلا را ساخته ام که بانوی من آنرا خرج کنند، پس امیرالمومنین سلام اللّه علیه از سخن فضه به گریه افتاد و فرمودند: ای فضه، 👈 برو و جانماز فاطمه علیها السلام را بردار و ببین چه میبنی، و چون فضه جانماز حضرت را از زمین برداشت، دید که در زیر آن نهر طلای عظیم جاریست، پس حیرت زده خدمت امیرالمومنین علیه السلام برگشت پس حضرت به او فرمودند: ای فضه، جلالت بانوی خویش را دیدی؟! عرض کرد: بلی، ای مولای من! 👈 پس امیرالمومنین علیه السلام به صحن خانه اشاره کردند، و در دم هفتاد قطعه طلا مانند گردن شتر از زمین بر روی هم بیرون ریخت! سپس حضرت فرمودند: ای فضه، 👈 اگر ما اراده کنیم تمام گنج های زمین برای ما آشکار میشود، و کوه ها برای ما طلا میشود! ای فضه، ☑️ ما به دنیا کاری نداریم، اما اگر دلت میخواهد علم کیمیا را یاد بگیری و طلا بسازی باید از بانوی خود زینب علیها السلام این علم تعلیم کنی❗️ در آن هنگام حضرت زینب علیها السلام کودک بودند و به فضه فرمودند: این طلا که ساختی کم عیار است! پس جناب فضه گفت: ای بانوی من، مگر شما نیز علم کیمیا میدانید؟ حضرت زینب علیها السلام فرمودند: ☑️ ما خاندانی هستیم که به برکت جدم رسول خدا و پدرم امیرالمومنین - علیها و آلهما السلام - اگر بخواهیم میتوانیم به کوه ها نگاه کنیم و همه را تبدیل به طلا کنیم، و سپس در آن حال امام حسین سلام اللّه علیه فرمودند: ای فضه، چرا نگفتی تا علم کیمیا را به تو تعلیم کنیم؟! حضرت فضه عرض کرد: ای مولای من، شما هم علم کیمیا میدانید؟ پس حضرت فرمودند: ای فضه، 👈 اگر بخوهام به یک نگاه تمام آسمان و زمین را مملوء از طلا میکنم❗️ 📚 حزن الائمه - ربیع بن محمود - الصفحه 143. اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ صبح است و هوایت به دلم افتاده...... °【 ای رفیق ابدی حضرت ارباب سلامـــ....】° 💔 😭
‏درد آن است که از تو خبری نیست که نیست! تعجیل در ظهور صلوات اللهم عجل لولیک الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سـ🍁ـلام روزتون پراز خیر و برکت 💐 امروز سه شنبه ☀️ ٩ آذر ١۴٠٠ ه. ش 🌙 ٢۴ ربیع الثانی ١۴۴٣ ه.ق 🌲 ٣٠ نوامبر ٢٠٢١ ميلادى
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ . 🎙تویی إنا أعطینا، ثمر قلب طاها ( ) 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی آمد سائل ای سوره‌ی هل أتی تطهیرم کن ای آیه‌ی إنما ای جان علی، مادر مصطفی تویی إنا أعطینا ثمر قلب طاها شب قدری یا زهرا نور خدا نما مادرم زهرا زهرا نار آمد دمی به ملاقات نور آتش می رسید به حوالی طور گویا فاطمه در میان تنور... شعله می‌آمد بالا ناگهان افتاد از پا کشته شد محسن آنجا فضه بیا بیا مادرم زهرا زهرا شاعر: سید مهدی سرخان
❤️ من سجده به خاک جمکران میخواهم از یوسف گمگشته نشان میخواهم فریاد و فغان از غم تنها بودن من مهدی صاحب زمان می خواهم ❤ 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 ✍سلامتی و ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ۱۴صلوات. 🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹لبم لبریز از جام حسین😍 است عروج نام من بام حسین😍 است اگر جراح قلبم را شکافد به روی لوح دل نام حسین😍 است ✋اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🗒 یا فاطمة الزهرا مولاتی اغیثینی 🏴 ..................................................... یا فاطمة الزهرا مولاتی اغیثینی آب و گِل ما را ، چون با عشق تو بِسرشتند آن مهر ولایت را ، اندر دل ما کشتند بر باله گَهِ قدسی ، القاب تو بنوشتند محتاج تو در محشر از خوب هم از زشتند " یا فاطمه الزهرا مولاتی اغیثینی " صد آسیه و حوا ، خدمتگر درگاهت عقل بشری عاجز ، از منزلت و جاهت در قهر خدا سوزد ، کُنِین به یک آهت روشن دو جهان گشته ، از چهره چون ماهت " یا فاطمه الزهرا مولاتی اغیثینی " تو عصمت کُبرایی ‌، صدّیقه و زهرایی هم باعث ایجادِ ، آن عرش مُعلایی تو همسر مولایی ، در مرتبه والایی " یا فاطمه الزهرا مولاتی اغیثینی " یا دخت رسول الله ، ما بار گنه داریم مستأصل و گریانیم ، پرونده سیه داریم کن مرحمتی زیرا ، ما دیده به ره داریم از جمله گدایان ، امید به شَه داریم " یا فاطمه الزهرا مولاتی اغیثینی " .....................................................
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️ 🔹 نوحه 🔹 یا فاطمة الزهرا مولاتی اغیثینی 🔹
مقتل 1 : بشارت پیامبر اکرم (ص) به دخترش فاطمه زهرا (س) پیامبر اکرم (ص) به حضرت صدیقه طاهره (س) فرمود: فاطمه تو اولین نفر از عترتم هستی که به من ملحق می شوی! پس از اینکه بیماری پیغمبر شدت پیدا كرد و وفات او نزدیك شد، در آخرین لحظات حیات به على بن ابى طالب علیه السّلام فرمود: اینك سرم را روى دامن خود بگذار زیرا امر خداوند نزدیك شده و آخرین دقائق زندگى من در این جهان در رسیده است. هر گاه جان از كالبدم بیرون شد او را در دست بگیر و به صورت خود بكش پس از این مرا بطرف قبله برگردان و غسل و تكفین مرا خود انجام ده، و بر من نماز بگذار، و تا آنگاه كه بدن مرا در زیر خاك پنهان نساخته‏اى از من مفارقت نكن، و در همه این امور از خداوند استعانت بجوى. در این هنگام امیر المؤمنین علیه السّلام سر مبارك حضرت رسول صلّى اللَّه علیه و آله را در دامن خود گذاشت، و آن جناب از فشار مرض از حال رفت، حضرت زهرا سلام اللَّه علیها در چهره پدرش مینگریست و گریه میكرد و این شعر را قرائت می نمود: «و أبیض یستسقى الغمام بوجهه ثمال الیتامى عصمة للأرامل» حضرت رسول دیدگان مباركش را باز كرد و با صوت ضعیف گفت: اى دخترك من این بیت گفته عمویت ابو طالب است، شما به جاى او این آیه را از قرآن قرائت كنید: وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِكُمْ‏. در این هنگام حضرت زهراء سلام اللَّه علیها مدتى گریه كرد پدر بزرگوارش او را نزدیك خود طلبید و مطالبى را در نهانى با او در میان گذاشت كه در اثر آن چهره‏اش از هم باز شد و آثار خوشحالى در وى ظاهر گردید. بعد از این مذاكرات كه با حضرت زهراء سلام اللَّه علیها انجام پذیرفت جان پاكش از كالبد شریفش بیرون شد و در این حال دست امیر المؤمنین علیه السّلام در زیر گلوى آن جناب قرار داشت و جان شریف او در دست علی علیه السّلام قرار گرفت و آن حضرت او را بالاى سر خود بردند و پس از آن بصورت خود كشیدند پس از اینكه حضرت رسول صلّى اللَّه علیه و آله از دنیا رفتند امیر المؤمنین علیه السّلام طبق وصیت آن جناب بدن مبارك او را بطرف قبله كشیدند و تشریفات تغسیل و تكفین او را فراهم كردند. از حضرت زهرا سؤال شد پدرت در نهانى چه موضوعاتى با شما در میان نهاد؟ فرمود: پدرم بمن اطلاع داد كه من اول كس از اهل بیت او خواهم بود كه بوى ملحق میگردم، و این قضیه در همین نزدیكى‏ها انجام خواهد گرفت، و بهمین جهت من خوشحال شدم. منابع: ارشاد المفید 1: 181 إعلام الورى، الطبرسی،ج‏1،267 بحار الأنوار 12: 465/ 19
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مقاتل و زیارات مقتل حضرت زهرا س پیامبر اکرم (ص) به حضرت صدیقه طاهره (س) فرمود: فاطمه تو اولین نفر از عترتم هستی که به من ملحق می شوی! مقتل 1 : بشارت پیامبر اکرم (ص) به دخترش فاطمه زهرا (س) پیامبر اکرم (ص) به حضرت صدیقه طاهره (س) فرمود: فاطمه تو اولین نفر از عترتم هستی که به من ملحق می شوی! پس از اینکه بیماری پیغمبر شدت پیدا كرد و وفات او نزدیك شد، در آخرین لحظات حیات به على بن ابى طالب علیه السّلام فرمود: اینك سرم را روى دامن خود بگذار زیرا امر خداوند نزدیك شده و آخرین دقائق زندگى من در این جهان در رسیده است. هر گاه جان از كالبدم بیرون شد او را در دست بگیر و به صورت خود بكش پس از این مرا بطرف قبله برگردان و غسل و تكفین مرا خود انجام ده، و بر من نماز بگذار، و تا آنگاه كه بدن مرا در زیر خاك پنهان نساخته‏اى از من مفارقت نكن، و در همه این امور از خداوند استعانت بجوى. در این هنگام امیر المؤمنین علیه السّلام سر مبارك حضرت رسول صلّى اللَّه علیه و آله را در دامن خود گذاشت، و آن جناب از فشار مرض از حال رفت، حضرت زهرا سلام اللَّه علیها در چهره پدرش مینگریست و گریه میكرد و این شعر را قرائت می نمود: «و أبیض یستسقى الغمام بوجهه ثمال الیتامى عصمة للأرامل» حضرت رسول دیدگان مباركش را باز كرد و با صوت ضعیف گفت: اى دخترك من این بیت گفته عمویت ابو طالب است، شما به جاى او این آیه را از قرآن قرائت كنید: وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِكُمْ‏. در این هنگام حضرت زهراء سلام اللَّه علیها مدتى گریه كرد پدر بزرگوارش او را نزدیك خود طلبید و مطالبى را در نهانى با او در میان گذاشت كه در اثر آن چهره‏اش از هم باز شد و آثار خوشحالى در وى ظاهر گردید. بعد از این مذاكرات كه با حضرت زهراء سلام اللَّه علیها انجام پذیرفت جان پاكش از كالبد شریفش بیرون شد و در این حال دست امیر المؤمنین علیه السّلام در زیر گلوى آن جناب قرار داشت و جان شریف او در دست علی علیه السّلام قرار گرفت و آن حضرت او را بالاى سر خود بردند و پس از آن بصورت خود كشیدند پس از اینكه حضرت رسول صلّى اللَّه علیه و آله از دنیا رفتند امیر المؤمنین علیه السّلام طبق وصیت آن جناب بدن مبارك او را بطرف قبله كشیدند و تشریفات تغسیل و تكفین او را فراهم كردند. از حضرت زهرا سؤال شد پدرت در نهانى چه موضوعاتى با شما در میان نهاد؟ فرمود: پدرم بمن اطلاع داد كه من اول كس از اهل بیت او خواهم بود كه بوى ملحق میگردم، و این قضیه در همین نزدیكى‏ها انجام خواهد گرفت، و بهمین جهت من خوشحال شدم. متن عربی: ثمّ ثقل رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و حضره الموت، فلمّا قرب خروج نفسه قال له: «ضع رأسی یا علیّ فی حجرك فقد جاء أمر اللّه عزّ و جل، فإذا فاضت نفسی فتناولها بیدك و امسح بها وجهك، ثمّ وجّهنی إلى القبلة، و تولّ أمری، و صلّ علیّ أوّل الناس، و لا تفارقنی حتّى توارینی فی رمسی، و استعن باللّه عزّ و جل». و أخذ علیّ رأسه فوضعه فی حجره فاغمی علیه، و أكبّت فاطمة علیها السلام تنظر فی وجهه و تندبه و تبكی و تقول: «و أبیض یستسقى الغمام بوجهه ثمال الیتامى عصمة للأرامل» ففتح رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله و سلّم عینیه و قال بصوت ضئیل: «یا بنیّة هذا قول عمّك أبی طالب لا تقولیه، و لكن قولی: وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِكُمْ‏ »- آل عمران 3: 144- فبكت طویلا، فأومأ إلیها بالدنوّ منه، فدنت إلیه، فأسرّ إلیها شیئا هلل له وجهها. [فصل فی وفاة رسول الله (ص) و دفنه‏] ثمّ قضى [صلّى اللّه علیه و آله و سلّم‏] و ید أمیر المؤمنین الیمنى تحت حنكه، ففاضت نفسه علیه السلام فیها، فرفعها إلى وجهه فمسحه بها، ثمّ وجّهه و غمّضه و مدّ علیه إزاره و اشتغل بالنظر فی أمره. فسئلت فاطمة علیها السلام: ما الذی أسر إلیك رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فسرى عنك؟ قالت: «أخبرنی أنّی أوّل أهل بیته لحوقا به، و أنّه لن تطول المدّة بی بعده حتّى أدركه، فسرى ذلك عنّی». منابع: ارشاد المفید 1: 181 إعلام الورى، الطبرسی،ج‏1،267 بحار الأنوار 12: 465/ 19 مقتل 2 :آرزوی انتقام امام جواد(ع) از قاتلین مادرش حضرت زهرا(س) آرزوی انتقام امام جواد(ع) از قاتلین مادرش حضرت زهرا(س) زكریا بن آدم مى‏گوید: خدمت‏حضرت رضا (علیه السلام) نشسته ‏بودم كه امام جواد(علیه السلام)را پیش او آوردند. پس آن حضرت از چهار سال كمتر بود. حضرت جواد(علیه السلام) دست هایش را بر زمین نهاد، سرش را به طرف آسمان ‏بلند كرد و در فكرى عمیق فرو رفت. امام رضا(علیه السلام) فرمود: جانم ‏فدایت چرا در فكرى؟ امام جواد(علیه السلام) فرمود: به آن چه درباره مادرم ‏زهرا(علیها الس
لام) انجام شد، مى‏اندیشم. به خدا سوگند، حق قاتلانش آن است كه ‏اگر دستم به آن ها برسد، آنان را سوزانده، تكه تكه كنم و ریشه‏شان را بر كنم.  در این هنگام، امام رضا(علیه السلام) او را در آغوش ‏كشید، میان دو چشمش را بوسید و فرمود: پدر و مادرم فدایت، به‏راستى كه تو لایق امامت‏ شیعه هستى.   متن عربی: وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَارُونَ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِیدِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِیِّ عَنْ زَكَرِیَّا بْنِ آدَمَ قَالَ: إِنِّی لَعِنْدَ الرِّضَا إِذْ جِی‏ءَ بِأَبِی جَعْفَرٍ ع وَ سِنُّهُ أَقَلُّ مِنْ أَرْبَعِ سِنِینَ فَضَرَبَ بِیَدِهِ إِلَى الْأَرْضِ وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ فَأَطَالَ الْفِكْرَ فَقَالَ لَهُ الرِّضَا ع بِنَفْسِی فَلِمَ طَالَ فِكْرُكَ فَقَالَ فِیمَا صُنِعَ بِأُمِّی‏ فَاطِمَةَ أَمَا وَ اللَّهِ لَأُخْرِجَنَّهُمَا ثُمَّ لَأُحْرِقَنَّهُمَا ثُمَّ لَأُذْرِیَنَّهُمَا ثُمَّ لَأَنْسِفَنَّهُمَا فِی الْیَمِّ نَسْفاً فَاسْتَدْنَاهُ وَ قَبَّلَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ قَالَ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی أَنْتَ لَهَا یَعْنِی الْإِمَامَةَ. منبع:  إثبات الوصیة: 184. بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏50، 59  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مقتل حضرت فاطمه زهرا (س) چگونگی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ۱ به روایت ابن قولویه توسط ثقلین در تاریخ ۲۱ دی ۱۳۹۴ ابن قولویه در حدیث معراج آورده است: امّا دخترت، به او ستم روا می‌شود… در حالی که طفلی در رحم دارد او را کتک می‌زنند و بدون اجازه، وارد خانه و حریم خصوصی‌اش می شوند، سپس خوار می‌شود و کسی را برای دفاع از خود نمی‌یابد و به خاطر آن ضربت، فرزندش را سقط می‌کند و به شهادت می‌رسد.   قال ابن قولویه فی حدیث المعراج: وَ أَمَّا ابْنَتُکَ فَتُظْلَمُ ـ إلی أن قال ـ وَ تُضْرَبُ وَ هِیَ حَامِلٌ وَ یُدْخَلُ عَلَیْهَا وَ عَلَى حَرِیمِهَا وَ مَنْزِلِهَا بِغَیْرِ إِذْنٍ ثُمَّ یَمَسُّهَا هَوَانٌ وَ ذُلٌّ ثُمَّ لَا تَجِدُ مَانِعاً وَ تَطْرَحُ مَا فِی بَطْنِهَا مِنَ الضَّرْبِ وَ تَمُوتُ مِنْ ذَلِکَ الضَّرْبِ.[۱]   [۱]ـ کامل الزیارات: ۵۴۷ ح ۸۴۰، عنه البحار ۲۸: ۶۱ ح ۲۴ مضی الحدیث فی الاخبار عن الشهاده. 🥀🥀🥀🥀🥀 چگونگی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ۲ به روایت شیخ کلینی توسط ثقلین در تاریخ ۲۱ دی ۱۳۹۴ شیخ کلینی به سندش از امام کاظم (ع) روایت کرده است که: فاطمه (ع) راستگویی ـ صدیقه‌ای ـ شهیده است و دختران پیامبران، خون حیض نمی بینند. روی الکلینیّ:  عَنْ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى، عَنِ الْعَمْرَکِیِّ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ، عَنْ أَخِیهِ، أَبِی الْحَسَنِ (ع) قَالَ: إِنَّ فَاطِمَهَ (ع) صِدِّیقَهٌ شَهِیدَهٌ وَ إِنَّ بَنَاتِ الْأَنْبِیَاءِ لَا یَطْمَثْنَ.[۱]   [1]ـ الکافی ۱: ۴۵۸٫ 🥀🥀🥀🥀🥀 چگونگی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ۳ به روایت طبری توسط ثقلین در تاریخ ۲۱ دی ۱۳۹۴ طبری امامی از عمّار یاسر، پس از حدیث ازدواج فاطمه (ع) روایت کرده است که: فاطمه (ع) به حسن (ع) حامله بود هنگامی که او را به دنیا آورد پس از چهل روز به حسین (ع) آبستن شد و زینب و امّ کلثوم نصیب او شد، و بعد به محسن باردار گردید. وقتی رسول خدا (ص)، رحلت کرد به واسطه‌ی اذّیت و آزاری که ورود نیروهای خلیفه به خانه حضرت و خارج کردن پسر عمویش امیر المؤمنین (ع) به سر آن حضرت آمد و از دست آن شخص به او رسید فرزند کامل خود را سقط کرد و این مسأله، موجب بیماری و وفات ایشان گردید درود خدا بر ایشان باد. طبری در خبر دیگری درباره‌ی وفات فاطمه (ع) گفته است: علّت شهادت فاطمه (ع)، این بود که قنفذ غلامعمر به دستور او با قبضه‌ی شمشیر به ایشان ضربتی زد که بر اثر آن، محسن را سقط کرد و در پی آن به شدّت، بیمار شد و نگذاشت تا کسانی که او را آزار داده بودند، وارد خانه‌اش شوند.   روی الطّبریّ الإمامیّ: عن عمّار بن یاسر بعد حدیث الزّواج أنّها (ع) وَ حَمَلْتُ بِالْحَسَنِ، فَلَمَّا رُزِقْتُهُ حَمَلْتُ بَعْدَ أَرْبَعِینَ یَوْماً بِالْحُسَیْنِ، وَ رُزِقْتُ زَیْنَبَ وَ أُمَّ کُلْثُومٍ، وَ حَمَلْتُ بِمُحَسِّن، فَلَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَ جَرَى مَا جَرَى فِی یَوْمِ دُخُولِ الْقَوْمِ عَلَیْهَا دَارَهَا، وَ إِخْرَاجِ ابْنِ عَمِّهَا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (ع)، وَ مَا لَحِقَهَا مِنَ الرَّجُلِ أَسْقَطَتْ بِهِ وَلَداً تَمَاماً، وَ کَانَ ذَلِکَ أَصْلَ مَرَضِهَا وَ وَفَاتِهَا صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهَا).[۱] ثمّ قال فی خبر وفاتها: وَ کَانَ سَبَبُ وَفَاتِهَا أَنَّ قُنْفُذاً مَوْلَى عُمَرَ لَکَزَهَا بِنَعْلِ السَّیْفِ بِأَمْرِهِ، فَأَسْقَطَتْ مُحَسِّناً وَ مَرِضَتْ مِنْ ذَلِکَ مَرَضاً شَدِیداً، وَ لَمْ تَدَعْ أَحَداً مِمَّنْ آذَاهَا یَدْخُلُ عَلَیْهَا… الحدیث.[۲]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرتِ زهرا (ص *وقتی تو کوچه جلوی مادر ما زهرا رو گرفت...(جریان کوچه صحت داره...نامه رو اولی ملعون نوشت برای حضرت زهرا سلام الله علیها...برگه ی فدک رو داد بعد پیغام داد برا دومی که من چنین کاری کردم برو یه کاریش بکن.)اومد تو کوچه جلوی مادر ما رو سد کرد.بعد گفت:برگه ی فدک رو بده.حضرت امتناع کرد.یه قدم به سمت مادر ما آمد.نامحرمه دیگه...باید بره عقب دیگه...قدم دوم به سمت مادرمون اومد...مادر یه قدم به عقب تر رفت...یه قدم به سمت مادر....اما قدم سوم دیگه شونه ی مادر ما به دیوار برخورد کرد...راه فرار نمونده...یه قدم به سمت مادر ما اومد.. ایستادم به نوک پنجه ی پا اما حیف!*هر چی قدمو بلند کردم...نشد..‌دستش از روی سرم رد شد و...تا برگه ی فدک را گرفت...آب دهان برآن انداخت و پاره ش کرد... من میخوام چهار تا کلمه بگم...خودتو مادر تو زنتو ناموستو تصور کن این بلاها سرتون آمده... کلمه ی اول کلمه ی "ضَرَبَ" هستش...ضرب یعنی چی؟یعنی زدن...زدن ممکنه با دست باشه...ممکنه با پا باشه... کلمه ی دوم کلمه ی "رَکَلَ" هستش...رکل یعنی لگد زدن به در...اونم ضرب شدید یه دفعه ای...اگه میخوای ضربه شدید باشه اول باید یه قدم بیای عقب...خیز کنی...جفت پا بزنی تو در...به این میگن "رَکَل..." کلمه ی سوم کلمه ی "صَفَقَ" هستش....یعنی زدن به دو طرف... "عَصَرَ"یعنی چی؟یعنی فشار دادن... یه کلمه داریم "رَضَضَ" یعنی شکسته شده... یه کلمه داریم"هَضَمَ" یعنی له شده...یعنی کوبیده شده...یعنی زیر پا گذاشته شده...یه کلمه داریم "لَطَمَ"یعنی با مشت به صورت زدن... یه کلمه داریم "نَبَتَ" یعنی بیرون آمدن... بغدادی میگه وقتی در به سینه ی زهرا نشست" نَبَتَ المسمار..." "رَفَسَ "یعنی چی؟یعنی لگد زدن به سینه...اومد تو خونه...دید زهرا افتاده... اگر این است تاثیر شنیدن... شنیدن کی بود مانند دیدن... علی داره این صحنه ها رو میبینه... این مسمار به سینه زهرا نشسته...من از شما سوال میکنم....مگه بانوی باردار شکم جلوتر از سینه نیست؟! چه جوری این مسمار به سینه رسیده؟ وقتی دید فاطمه بین در و دیواره...میگه اونقدر این در رو فشار دادم....فشار دادم...فشار دادم.... 😭😭😭😭 لطفا حق روضه ادا شود