جدیدترین اشعار،نوحه وروضه درکانال ما
خوش آمدین🌹
توجه👇
#هشتک_کانال_حذف_نشود🛑
شاعران گرامی جهت ارسال اشعار وسبک های خود درکانال به این آیدی ارسال بفرمایید 👇
@khadeem110
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
حرمت قبله ی دلهاست خدا میداند
دست لطفت به سرِ ماست خدا میداند
مشهدت دلخوشی ماست امام هشتم
مضجعت عرش معلاست خدا میداند
آستانت همه جا هست نشانی زبهشت
صحن وایوان تو زیباست خدا میداند
هر که در پیش تو گم گشت بداند قطعا
او در این دایره پیداست خدا میداند
رأفت و رحمت تو هست زبانزد آقا
مهربانی تو دریاست خدا میداند
دمِ آن پنجره فولاد تو معنا دارد
همچو اعجاز مسیحاست خدا میداند
من کجا نوکریِ عالم آل احمد
این عنایت ز تو آقاست خدا میداند
(( حجت اله رجب زاده جرجافکی )
ارسالی از شاعرمحترم کانال
ميخواي حالِ مادرمون فاطمه رو بالاي بستر باباش بفهمي؟...*
بس کُن عزیزِ تا سحر بیدار بس کُن
کُشتی مرا از گریه ی بسیار بس کُن
ای چند شب بیدار مانده، آب رفتی
ای چند شب گریانِ من، اینبار بس کُن
از اشك کنارِ بسترم خیس است زهرا
آتش نزن بر این تنِ تَب دار بس کُن
*ببين پيغمبر نگرانِ چيه...*
رویت ندارد طاقتِ این اشکها را
طاقت ندارد اینهمه آزار بس کُن
*اينقدر گريه مي كرد بالا بستر بابا، ديديد دختر آخرين لحظات بابا، بالاي بسترِ باباش گريه ميكنه؟ از قديم هم گفتن: گريه كُنِ بابا دخترِ..."يه اشاره كنم، اربعيني ها، اونايي كه به نيابت از رقيه زيارت كرديد، كربلا نگذاشتن دخترش گريه كنه، داغِ گريه رو به دلش گذاشتن...*
باید ببینی روزهایِ بعد از این را
باید بمانی با غمی دشوار بس کُن
باید بگویم روضه هایِ بعد خود را
باید بسوزی بعد از این دیدار بس کُن
ای کاش بعد از من کسی جایت بگوید
با هیزم و با آتش و با دیوار بس کُن
*پيغمبر فرمود: زهرا جان! غصه نخور، اولين كسي كه مياد پيش بابات، تو هستي، زود به من ملحق ميشي...*
ای کاش میگفتند خانوم بچه دارد
ای کاش میگفتند با مسمار بس کُن
*نانجيب خودش نوشته: چنان لگدي به در زدم....يكي نبود بگه اين خانوم باردارِ، اين خونه داغ ديده است، بابا از دست داده...*
در کوچه می اُفتی کَسی غیر از حسن نیست
با گریه می گوید که در انظار بس کُن
* ميگن: امام حسن فقط هفت سال داشت، اون موقعي كه زهرا گفت: بيا بريم بايد يه مردي همراهم باشه، علي كه نميشه، تو بيا، خيلي دلش خوش شد، مادرم رويِ من يه حسابِ ديگه اي باز كرده، من ديگه مرد شدم، اما يه داغي به دلِ امام حسن گذاشتن، تا آخر عمرش از يادش نرفت...*
در کوچه می اُفتی و می گوید به قنفذ
اُفتاد دستِ مادرم از کار بس کُن
دستت مغیره بشکند حالا که اُفتاد
از چادر او پایِ خود بردار بس کُن
*حالا كه افتاده رويِ زمين، لااقل بريد عقب....
لحظه هاي آخر پيغمبر داره به علي سفارش ميكنه، ديد علي صورتش داره برافروخته ميشه، هي ميگه: " عَلَي رأسي، عَلَي عَيني" به روي چشم، چشم صبر ميكنم، يه وقت ديدن علي رو زانو بلند شد، يا رسول الله! بازم بايد صبر كنم؟ فرمود: آره، اگه فاطمه رو هم جلوت زدن، دستات رو بستن بازم صبر كن...
من ميگم: يا رسول الله! خبرها رو جلو جلو دادي، گفتيد چه بلايي سرش ميآد، دستورِ صبر بهش دادي، اين گذشت، علي بود، مردِ مردايِ عالم، يه روزي هم اومد كربلا، دخترش بالاي قتلگاه، مي ديد، يه زن، كسي بهش خبر نداده بود، ديد "و الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَی صَدْرِه" زينب رو كرد به سمت مدينه"صَلّی عَلَیکَ مَلیکُ السَّماءِ هذا حُسَینٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ مُنْقَطَعُ الاعْضاءِ..."
بگذار یک جمله هم از گودال گویم
خون گریه ات را کربلا بگذار بس کُن
وقتِ هزار و نُهصدو پنجاه زخم است
ای نیزه ی خونبار، این اصرار بس کُن
این ناله هایِ دخترت پیشِ حرامی است
با شمر می گوید نزن نشمار… بس کُن
#شاعر حسن لطفی
#حاج_محمد_کمیل
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#ویژه_ایام_صفر
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
دل فاطمه غوغاست
چشای علی دریاست
سر حسین و حسن
رویِ دامن طاهاست
صدا میاد از دو لب های پیغمبر
خدا برسه به داد دل حیدر
یا علی،
من برم در خونت آتیش می گیره
یا علی،
من برم یکی پس این در می میره
دو عالم زیر دینِ امیر ثقلینِ
وصیت آخرش برای حسنینِ
آمادۀ روزگار خزون باشید
مراقبِ حال مادرتون باشید
یا علی،
بعد من فاطمه از عالم سیر میشه
یا علی،
بعد من دو سه روزه زهرا پیر میشه
صدا میاد از دو لب های پیغمبر
خدا برسه به داد دل حیدر
یا علی،
من برم در خونت آتیش می گیره
یا علی،
من برم یکی پس این در می میره
بیا فاطمه جونم
برات روضه بخونم
دم سفره از غمِ
حسینم پریشونم
حسین چقدر از غم تو زدم ناله
قرار من و تو بین یه گوداله
یا حسین،
همه رسولا میشن مدیونت
یا حسین،
زنده می کنی منو با خونت
صدا میاد از دو لب های پیغمبر
خدا برسه به داد دل حیدر
صدا میاد از دو لب های پیغمبر
خدا برسه به داد دل حیدر
یا علی،
من برم در خونت آتیش می گیره
یا علی،
من برم یکی پس این در می میره
#حاج_محمود_کریمی
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#ویژه_ایام_صفر
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴سبک زمزمه واحد سنگین اربعین حسینی علیه السلام زبانحال
#زمزمه_اربعین_حسینی_ع
#واحد_اربعین_حسینی_ع
#بعد_یه_اربعین_غم
🏴بند اول
بعد یه اربعین غم،کنار تو رسیدم
از غربت تو گفتم،گفتم و زجر کشیدم
بعد یه اربعین درد،به کربلات رسیدم
برگشتم از اسارت،پاشو بگم چی دیدم
نگام همش به راسه،بریده ی تو بوده
از تازیانه ها این،تنم داداش کبوده
پیر شدنم دلیلش،محله ی یهوده
حسین من یا مظلوم
🏴بند دوم
بعد یه اربعین سر،رو تربتت میذارم
پاشو داداش سرم رو،رو پای تو بذارم
سخته برام که باور،کنم تورو ندارم
پاشو ببین که مثل،ابرم و هی میبارم
پاهام گرفته از بس،پی سرت دویدم
پاشو بگم برات که،چه طعنه ها شنیدم
سرت رو زیر پای،قاتلای تو دیدم
حسین من یا مظلوم
🏴بند سوم
بعد یه اربعین من،پیشت رسیدم حالا
هر چی بهم سپردی،داداش آوردم اما
یکیشو جا گذاشتم،نشد بیارم اینجا
مصیبت سه سالت،منو انداخته از پا
منو ببخش نشد که،بیارم دخترتو
گرفت بهونتو که،بُردن براش سرتو
کاشکی جای رقیه،میمردش خواهرتو
حسین من یا مظلوم
🙏التماس دعای خیر
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مثنوی اربعینِ حسینی جاماندهیِ زیارت
هرچند که از بختِ بدِ خود گِله دارم
تقصیرِ خودم شد که از او فاصله دارم
تقصیرِ خودم شد که مراعات نکردم
آنگونه که میخواست مناجات نکردم
او خوبیِ محض است نکرده به کسی بد
چون قیدِ خطا را نزدم قیدِ مرا زد
خط خورده اگر نامِ من از برگهیِ زوّار
مرغِ دلِ سرگشته شده زائرِ دربار
همراه شدم با رفقا پایِ دلم رفت
جسمَم اگر اینجاست دلم سمتِ حرم رفت
مبدأ نجفِ اشرف و مقصد حرمَاللّه
ذکرِ لبِ من بینِ مَشایه شده وَاللّه ....
جامانده بگو آه الهی به رقیّه
نزدیکترین راه الهی به رقیّه
جامانده بزن زار الهی به سهساله
از قافله افتاد عقب وای به حالِ .....
آن قافلهسالار که مسئولِ حرم بود
عمّه همهجا همسفرم نَه سِپرم بود
در راهِ حرم تشنه قدم زد اَحدی خیر
در مکتبِ ما شاه حسین است وَلاٰغیر
عالم سرِ این سفرهیِ شاهانه نشسته
زائر شده هر کس دلش از هجر شکسته
کی فکر ثواب است؟ دلم تنگِ حسین است
این سینهزنت عاشقِ بینالحرمین است
دلتنگی صحن وُ حَرمت جایِ خودش آه
جان بر لبم از هجرِ همان موکِبِ در راه
آوایِ هَلاٰبیکُمِ این راه الهیست
وَاللّه فقط عشقِ حرم لاٰیَتَناٰهیست
اِی شاه تو همراه گدا بینِ مسیری
جانم به فدایت به خدا نعمَالامیری
مهمانِ حرم از سفری شوم رسیده
شد قدِّ علمدارِ تو در شام خمیده
یک چلّه تو را کرده تماشا روی نیزه
از مویِ سرم تا کفِ پایم شده روضه
معجر به رویِ مویِ سرم سوخت نبودی
پایِ سرِ تو بد به حرم گفت یهودی
یک عمر اگر سایهام همسایه ندیده
رفتیم به بازار من ُو رأسِ بریده
چانه سرِ سر میزد وُ طعنه به حرم زد
بر نیزه سرت بود تَهَش را به پَرَم زد
بیتابترین بانویِ دربار رباب است
بیچارهیِ آن قهقههیِ بزمِ شراب است
پیشِ نظرش حرمله خندید بمیرم
دشمن به سرِ یار چه پاشید؟! بمیرم
از هر که بپرسی به خدا نیست مَلالی
امّا تو نگو جایِ گلِ سهساله خالی
او گوشهیِ ویرانه شده کربوبلایی
دِق کرده گلِ شاه وفا ماه کجایی؟!
#اربعین #جامانده #کربلا #امام_حسین_علیه_السلام
#حسین_ایمانی
از سوی شام بلا برگشته زینب
پی عرض سلام برگشته زینب
اربعين آمد و برگشته زينب
وَ چه با احترام برگشته زينب
دگر این کاروان یاسی ندارد
که با خود شور و احساسی ندارد
كجايي اُم البنین برگشته زینب
ولی افسوس عباسی ندارد
*خوشبحال اونايي كه الان كربلا تو دهليزِ حرم كنارِ قتلگاه ميگن: غريبِ مادر حسين... تو هم بگو: حسين جان! اگه من از قافله ي كربلايي ها جاموندم، اما پيراهن عزا پوشيدم اومدم تو مجلسِ عزاي شما نشستم، اينجا ميگم: غريبِ مادر حسين... اما حسين گفتنِ ما كجا و حسين گفتنِ حضرتِ زينب سلام الله عليها كجا...كاروان اُسرا نزديكي هاي كربلا كه رسيد، يه وقت صداي حضرت زينب سلام الله عليها بلند شد: يا امامِ سجاد! عزيزِ برادرم! بوي برادرم داره ميآد، بوي حسينم داره ميآد، ميگن: مثل برگِ خزان از ناقه ها اين زن و بچه ها روي زمين ريختن، يكي به سينه ميزنه: عليِ اكبرم! داداشم بلند شو، يكي ناله ميزنه: قاسمم! بلند شو... هر كدوم يه جوري روضه ميخونن، يه وقت ديدن يه خانومي هم داره لالايي ميخونه:...*
اي كودكِ بي شيرِ من، اصغرم لاي لاي
طفلِ نخورده شيرِ من، اصغرم لاي لاي
*اما ديدن خواهر اومد خودش رو روي قبر حسينش انداخت، حسينم! بلند شو، ببين زينب اومده، داداش پاشو، اگه منو الان ببيني خواهر رو نميشناسي، بعد شروع كرد روضه خوندن:...*
همين جا عشق را در خون كشيدن
سر از جسم علی اکبر بریدن
* بعد صدا زد: رباب!...*
درآوردند جسم اصغر از خاک
زریشه آن گل احمر بریدن
ميان قتلگاه با شادماني
خودم ديدم حسين را سر بريدن
زدست خونی، انگشت حسینم
به خنجر بهر انگشتر بریدند
*من بالاي بلندي ايستاده بودم، نيزه دار نيزه ميزد، شمشيردار شمشير ميزد"عِدَةٌ بِسّیوف وَ عِدَّةٌ بِالحِجارَة.." اونايي كه حربه اي نداشتن دامن هاشون رو سنگ كرده بودن، به سر و رويِ حسينِ من ميزدن... همه ناله بزنيد: ياحسين!
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مرثیه #روضه
📝روضه اربعین حسینی علیه السلام
🎤حجت الاسلام
استاد_بندانی_نیشابوری
▪️#امام_حسین ؛ #اربعین
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا