eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
37.6هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
3هزار ویدیو
342 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید مدیریت👇 @khadeem110 @majmaozakerine لینک کانال مطالب کانال #صدقه_جاریه می‌باشد https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cbd84607cac لینک گروه 👆
مشاهده در ایتا
دانلود
@roze_daftari فاتح کوفه و شام آمده در کربلا السلام ای شهدا زینبم ، نایبه الفاطمه ، ای خون خدا السلام ای شهدا مرقد تو کعبه ی شش گوش خواهر گشته است زینبت برگشته است در میان قبر عباس و حسین سرگشته است زینبت برگشته است کوفه رفتم شام رفتم باز برگشتم حسین ای فدای کربلات من چهل منزل به طفلانت سپر گشتم حسین ای فدای کربلات @roze_daftari خیز از جا یا حسین بهر تو مهمان آمده با اسیران آمده خواهر غم پرورت از شام ویران آمده با اسیران آمده زینب سوخته دل آمده از راه سفر خیز و حالم بنگر توشه ام گشته از این راه بلا خون جگر خیز و حالم بنگر کاروان سالار زینب خیز و زینب را ببین آمده در اربعین قد کمان و تازیانه خورده بشکسته جبین آمده در اربعین ای برادر خیز از راه اسارت آمدم من زیارت آمدم قد خمیده از چهل منزل جسارت آمدم من زیارت آمدم بازگشته خواهر تو از اسارت یا حسین یا حبیبی یا حسین اربعین شد کرده ام قصد زیارت یاحسین یا حبیبی یا حسین با دم وای حسینا به حرم آمده است لک لبیک حسین دسته ی زینب کبری به حرم آمده است لک لبیک حسین فاتح کوفه و شام آمده در کربلا السلام ای شهدا زینبم ، نایبة الفاطمه ، ای خون خدا السلام ای شهدا @roze_daftari
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ ﷽   از هستی و دلبرش - دل دوره یه اربعین پاشو گلِ بی سرم - اوضاع منو ببین ۲ یه دنیا درد و غم / آوُرده خواهرت برات ببین خمیده قا/متم شبیه دخترات هنوز توو ذِهنمه / غصه ی آخرین نگات پاشو از جا و ببین غربتِ این پیرِزنو زخمایِ کاریِ روی بدنو مطمئنم که نمی شناسی منو حسین وای ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ بعد از تو شده حسین - مُردن همه آرزوم وللهِ پایین نرفت - یک آبِ خوش از گلوم ۲ منی که یک نفس / از تو نمی شدم جدا حالا چهل روزه / ندارمت پیشم چرا چهل روزه فقط / مرگمو می خوام از خدا چل روزی میشه که با قاتل تو همسفرم رو نیزه بوده همیشه نظرم نامحرم ها رو دیدی دور و برم حسین وای ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ یادم نِمیره داداش - اشکای منو ندید یادم نِمیره چطور - اینجا سرتو بُرید ۲ خودم دیدم چطور / شد بدنِ تو زیر و رو با تیر و نیزه شد / پیکر پاکِت روبرو مقابلِ چشام / نیزه رو کرد توی گلو پیش چشمای ترم راه نفس رو به تو بست جون دادم وقتی که رو سینه نشست مثل تو حرمت من آخر شکست حسین وای ۳
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ ﷽   بهاری دیده و رنگ خزانم رسیدم در برت آرام جانم پس از یک اربعین با نای خسته کنار تو زیارتنامه خوانم نظر کن ای جان زینب به چشم باران زینب شکسته دندان زینب به همراه پرستوها رسیدم من خداداند زهجرانت بریدم من وآی حسین امان از کوچه و بازار کوفه امان از لطمه و آزار کوفه خراشیده شده پا تاسرمن زِ هر پیچ و درودیوار کوفه ولی وای از شام ویران سرت را دیدم آویزان سرِ ناموست شد عریان حرامی ها طمع بر دخترت کردند در آن مجلس جسارت بر سرت کردند وآی حسین پس از تو شانه ام از غصه خم شد پس از تو مونسم همواره غم شد پس از تو خِرمن گیسوی زنها میان پنجه ها یکباره کم شد گلایه دارم از سقا بدون او گشتم تنها اسیر آن نامحرم ها دعاکن تا بمیرم در کنار تو برادرجان شدم شمع مزار تو .شهاب
اربعین آمد دلم را غم گرفت بهر زینب(س) عالمی ماتم گرفت سوز اهل آسمان آید به گوش ناله ی صاحب زمان آید به گوش جان اهل بیت عصمت بر لب است کاروان سالار آنها زینب است جمله مستان سوی ساقی آمدند مست مست از جام باقی آمدند سینه ها آماج رگبار بلا جای زخم ریسمان بر دست ها هوش از سر رفته و دل باخته جسم خود را بر زمین انداخته هر یکی در جستجوی تربتی بر لب هر یک کلامی، صحبتی قلبها پر شکوه از بیداد بود آشنای قبر ها سجاد(ع) بود رهبر زینب(س) امام راستین حجت حق بود زین العابدین(ع) با کلامش عمه را مغموم کرد تا که قبر یار را معلوم کرد آمده همراه دخت بوتراب بر سر آن قبر کلثوم و رباب زخم های این سفر سر باز کرد هر کسی درد دلی آغاز کرد زینب از م‍‍ژگان خود یاقوت ساخت داستان این سفر را باز گفت گفت ای سالار زینب السلام ماه شام تار زینب السلام بر تو پیغام سفر آورد ام از فتوحاتم خبر آورده ام کرد با من این مسیر عشق طی راس تو منزل به منزل روی نی معجرم نیلی شد و مویم سپید از غم دوری تو قدم خمید گر که دست رحمت و صبرت نبود زینبت در راه کوفه مرده بود ظلم دشمن تا که بی اندازه شد ماجراهای سقیفه تازه شد ریسمان بر گردن سجاد بود غربت بابا مرا در یاد بود دیدی از نی دست خواهر بسته بود؟ گوییا دستان حیدر بسته بود یاس ها را جوهر نیلی زدند کودکان را یک به یک سیلی زدند از شماتت کردن دشمن مپرس از سه ساله دخترت از من مپرس شد سرت یک نیمه شب مهمان او با وصالت بر لب آمد جان او مرد در ویرانه و من زنده ام بی رقیه(س) آمدم شرمنده ام بارها از دوریت جان باختم بین مقتل من تو را در یافتم گر تو ای لب تشنه برداری سرت حال نشناسی دگر این خواهرت. ؟
رسیدم از سفر ای همسفر کجا هستی به زیر سنگ لحد بین بوریا هستی اسیر رفتم از اینجا اسیر تر شده ام چه پیر رفتم و اکنون چه پیر تر شده ام تو را به نیزه، مرا با تو، از قفا بردن ولی به کعب نی و تازیانه ها بردن توان نمانده بگویم هر آنچه را دیدم بدون سایه ی عباس کوچه ها دیدم شکسته بال ترینم، کبود می آیم من از محله ی قوم یهود می آیم از آن دیار که من را به هم نشان دادن به دست های یتیمت دو تکه نان دادن از آن دیار که بوی طعام می پیچید از آن دیار که طفلت گرسنه می خوابید کسی که سنگ به اطفال بی پدر می زد به پیش چشم علمدار بیشتر می زد از آن دیار که چشمان خیره سر دارد به دختران اسیر آمده نظر دارد از آن سفر که اگر کودکی به جا می ماند تمام طول سفر زیر دست و پا می ماند به کودکی که یتیم است خنده سر دادند به او به جای عروسک سر پدر دادند به جای آن همه گل با گلاب آمده ام من از جسارت بزم شراب آمده ام از آن دیار که آتش به استخوان می زد به روی زخم لبان تو خیزران میزد ؟
اربعین آمد و چشم ها باز گریان می شود کربلا ماتم سرای اهل ایمان می شود غصه های آل طه در مسیر کوفه و شام یاد شام تارشان در کنج ویران می شود باز تازه غصه های کربلا در نزد زینب سید سجاد زین غم اشک ریزان می شود مجلس شام یزید و لعل لب های حسین زیر چوب خیزران باز خونریزان می شود گوشه ویرانه گویا غنچه ای روییده است آه و صد افسوس که آن هم برگ ریزان می شود باز گویا یک سری بی تن به نزددخترش یا که خورشیدی به نزد ماه میهمان می شود باز گویا دختری از شوق دیدار پدر گریه و زاری نموده تا که بی جان می شود باز گویا جابر آید با عطیه کربلا حال او زین ماتم عظمی پریشان می شود باز گویا زینب غم دیده از شام بلا می رسد بر کربلا و زار و نالان می شود کاروان آل یاسین مجلسی برپا نموده دشت خون با اشک زینب سیر باران می شود غم فزون گشته زحد غمخوار زینب رفته است تا ابد دنیای او همچون غمستان می شود ناله های زینب و خون دل سجاد دین تازه است هر روز تا مهدی نمایان می شود راجی اندر این عزا با شیعیان هم ناله است دارد امیدی که روز حشر شادان می شود راجی
خون جگر آورده ام بی تو دلم، بسمل بی‌بال بود داغ چهل روزه، چهل سال بود طایر جان، دور سرت می ‌پرید مرغ دلم، گوشه گودال بود سلسله، گردیده النگوی دست خار، به پای همه خلخال بود سینه ما، داغ روی داغ داشت خال لب ما، همه تبخال بود همره ما، تار و نی و چنگ بود دسته گل محفل ما، سنگ بود اگر چه، خون جگر آورده ام پرچم فتح و ظفر آورده ام ای به فدای تن پاکت، سرم بر تن پاک تو، سر آورده ام بر لب خشک تو ز شام بلا اشکْ فشان، چشم تر آورده ام گرچه تو خود از همه داری خبر من ز سه ساله، خبر آورده ام داغ بزرگی است غم کودکت فاطمه ی سه ساله ی کوچکت خیز، زجا، ای پسر مادرم من نه مگر این که تو را خواهرم معجر نو، بر سر خود کرده ام بس ‌که به سر، ریخته خاکسترم تو در مدینه، وسط آفتاب عبا کشیدی به روی پیکرم در پی این قصه، گمانم نبود از سر نی، سایه کنی بر سرم من نه فقط همسفرت گشته ام سوخته ‌ام و دور سرت گشته ام کرب و بلا، باغ گل ما کجاست؟ مصحف صد پاره ی زهرا کجاست؟ ای بدنت پاره تر از برگ یاس! باغ گل و لاله ی لیلا کجاست؟ رباب با شاخه ی گل آمده غنچه ی پرپر شده ی ما کجاست؟ رقیّه را، اگر نیاورده ام سکینه ات آمده، سقّا کجاست؟ آن ‌همه گل در چمنت کو حسین لاله ی باغ حسَنَت کو حسین شام و کف و خنده و دشنام بود عترت تو، در ملاء عام بود دسته گل سلسله دار همه سلسله و سنگ لب بام بود طفل تو، از بیم جنایت‌ گران اشک به رخ ریخت و آرام بود شب همه، با گریه ی ما صبح شد شام هم از غربت ما شام بود رأس تو تا، زینتِ دروازه شد داغ دل ما همگی تازه شد پیش بلا، سینه سپر گشته ام راهی طوفان خطر، گشته ام چهره برافروز، عزیز دلم من پی دیدار تو برگشته ام گرچه رسیدم ز سفر، سرفراز با غم تو، خمیده تر گشته ام از اینکه تو رفتی و من مانده ام خجل ز مادر و پدر گشته ام داغ تو زخم جگرم شد حسین قاتل تو هم‌ سفرم شد حسین کوه غمت به شانه آورده ام قامت خم نشانه آورده ام ناز مرا مکش که از بهر تو قصه ی نازْدانه آورده ام کبوتران بال و پرْبسته را باز به آشیانه آورده ام خیز و ببین شبیه زهرا شدم نشان تازیانه آورده ام همّت من، فاتح دینم شده مدال من، زخم جبینم شده ای به ابی انت و امّی فداک جانِ اخا! دست، برون کن ز خاک سر، که نداری، ز لبت بشنوم حرف بزن، از گلوی چاکْچاک وای اگر رود، ربابت ز دست آه اگر سکینه، گردد هلاک قلب رباب را بده تسلیت اشک سکینه را کن از چهره پاک نظر، به زین العابدینت، فکن زخم غل جامعه را بوسه زن قسم! به خون دل و زخم سرم قسم! به کام خشک و چشم ترم قسم! به جان خاتم الانبیا قسم! به جانِ پدر و مادرم قسم! به دست‌های عبّاس تو قسم! به آن دو کودک بی‌سرم هزار بار اگر، به شامم برند باز تو را، باز تو را، یاورم سایه ی من فرش بیابان توست لاله ی من، خار مغیلان توست میثم اگر در غم ما، سوخته از دل سوزان من آموخته ظرف گناهش، پر و دستش تهی از همه سو، چشم به ما دوخته هر نفسش شعله ای از آه ماست با نفس ما شرر افروخته ناله ی ما، گریه ی ما، سوز ماست هر چه که آورده و اندوخته اوست که یک عمر، ثناگوی ماست خاک قدم‌ های سگ کوی ماست حاج غلام رضا سازگار
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه اربعینه داداش بی توسفر کردم من روزامو سرکردم من چشامو ترکردم من یه اربعینه داداش ببین که خواهر اومد باحال مضطر اومد بی بال و بی پر اومد امان از دل زینب (س) چه خون شد دله زینب (س) یه اربعینه داداش سنگ رو سرم پاشیدن به اشک من خندیدن دورو برم رقصیدن یه اربعینه داداش همسفر من شمربود تو گذر من شمر بود دور و بر من شمر بود یه اربعینه داداش کابوس من گوداله قتگاه و جنجاله ربودن خلخاله امون از دل زینب س چه خون شد دله زینب (س) یه اربعینه داداش ردّ دقایق کردم بی صدا هق هق کردم هزاردفه دق کردم یه اربعینه داداش هزاردفه من مُردم تا اسم تو می بردم لگد باسیلی خوردم یه اربعینه داداش شام بلا رو دیدم تشت طلا رو دیدم رو نیزه ها رو دیدم امان از دل زینب (س) چه خون شد دله زینب (س) یه اربعینه داداش هرکسی که مارو دید به اشک ما می خندید جلوی ما می رقصید امان ازدل زینب (س) یادم نمیره داداش که دیدم از روی تل شد بدنه تو مُختل میون خاک مقتل یادم نمی ره داداش قیامتی بر پا شد تو قتگاه غوغا شد تنت به زیر پا شد یادم نمی ره داداش خنجر رو حنجر دیدم تن تو بی سر دیدم پاشیده پیکر دیدم امان از دل زینب س چه خون شد دله زینب (س) ____________ نفس حاج حسین احمدی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ هدیه به حضرت زینب صلوات شوریا زمینه چشمت روشن بردن منو بازار جلو چشِ انظار تومجلس اغیار دادن من و ازار نبودی داداش غصه عادت شد به اهل بیت تو فقط جسارت شد تو این مسیر خیلی رقیه اذیت شد نبودی داداش با قامت خم داداش رسیدم رسیدم رسیدم از این زمونه خیری ندیدم ندیدم ندیدم زخمیه زنجیرم از زندگی سیرم می بینی حسین نا خوشِ احوالم شکست پروبالم می بینی حسین بند دوم تو نپرس از رباب و گهواره نپرس ز گوشواره از گوشای پاره از چشمی که تاره دیگه بریدم تو نپرس از چادرای سوخته دست و پای سوخته نپرس برادر از معجرای سوخته دیگه بریدم رقیه میگفت عمه ببرم ببرم ببرم درد میکنه پهلو و کمرم کمرم کمرم تو این چهل روزه یه روز خوش حتی حسین ندیدم نبودی داداشم ندیدی که از شمر چیا شنیدم شعراز رضا نصابی و حسین عیدی به نفس کربلایی ایمان میرزایی
چل روز گذشت از پریشانی من ازهجرتو وبی سروسامانی من چل روزاسیردست دشمن بودم چل روز فراق وچشم گریانی من چل روز زداغها که دیدم بگذشت هر روز مثال روز پایانی من چل روز سرت ز روی نی می تابید چون ماه به شام تار وظلمانی من چل روز حرم بوده پناهش زینب نادیده کسی گریه پنهانی من چل روز گذشت کربلا آمده ام برخیز حسین، بین تو حیرانی من مو گشته سفید وقامتم خم شده است سوغات بود زشام،ویرانی من لرزان شده پایه های تخت اموی ازخطبه ی حیدری وطوفانی من جان داده رقیه ات به ویرانه ی شام خجلت زده ام ببین پشیمانی من من در پی جبران خطایم هستم مردن شده تنها ره جبرانی من شاعر : اسماعیل تقوایی
از آن روزی که جسمت را به خاک وخون رها کردم طلب مرگ خودم را روز وشبها از خدا کردم شنیدم بی کفن جسمت سه روز اندر بیابان بود زدم بر صورت وزین غم برایت گریه ها کردم وداع آخرینت یادم آید آن سفارشها به پیمانی که بستم با تو ای جانا وفا کردم چهل روزی گذشته از وداع جانگداز من دهم شرح فراغم را که دانی من چها کردم غروب روز عاشورا خیامت غرق آتش شد دویدم در بیابان ،جمع،آل مصطفی کردم غم هجران تو یکسو اسیری بود بس دشوار به راه حق حسینم،بر قضا خود را رضا کردم چو دیدم راس خونینت به نی،قاری قرآنم سرم را در غمت با چوب محمل آشنا کردم امان از شام ،بس جور وجفا بر ما زشامی شد به لب امن یجیب وبارها جدم صدا کردنم دمی که خیزران می خورد بر لبها ودندانت فضای بزمشان را بهر تو غرق  عزا کردم امانتدار خوبی من نبودم از برای تو سه ساله دخترت در گوشه ویرانه جا کردم کنون باز آمدم خاک مزارت بر سرم ریزم برای دیدن قبر تو جانا بس دعا کردم اگر نشناسیم ای خفته در این خاک حق داری به هجران تو خود بر درد پیری مبتلا کردم شاعر : اسماعیل تقوایی
نوحه اربعین حسینی دلبر من، ای برادر آمده پیش توخواهر بعد تو من چشیده ام طعم اسارت آمده ام بعد چهل روز کنارت وای حسین وای حسین وای حسینم ______________________ زینب تو، خسته جان است موسپیدوقدکمان است داغ فراق تو زده شرر به جانم دعا کنم که بیش ازاین زنده نمانم وای حسین... ______________________ کاروانی غصه وغم کربلا شد، خاک ماتم بروی قبر شهدا شور به پاشد غرق عزا دوباره درگاه خداشد وای حسین... ________________________ زینب واست وشرمساری شد خرابه لاله کاری با تبر ستم شده قطع نهالی جای رقیه بین طفلان شده خالی وای حسین... شعر:اسماعیل تقوایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨                                                                            🔹السَّلامُ عَلَیکِ یَا بِنتَ وَلیِّ اللهِ الأَعظَمِ ...🔹 من زنده ام که زنده بماند صدای تو برگشته ام که روضه بگیرم برای تو این شانه ی شکسته و این قد سوخته این مو سفید خواهر خسته فدای تو ای تشنه ی کنار فرات ای شکسته دل تازه شروع می شود اینجا عزای تو ای پاره پاره پیکر رفته به نیزه ها در من دوباره زنده شده ماجرای تو اینجا هنوز بوی تو دارند سنگ ها مانده به روی خیلی از اینها حنای تو ای کاش که حسین چهل روز پیش از این من تشنه ذبح می شدم اینجا به جای تو اینجا عصای پیری ات از هم شکسته شد اما نه قطعه قطعه شد اینجا عصای تو بی دست تا که پیکر سقا به خاک ریخت آورد نیزه ای تن او را برای تو با محرمان رسیدم و نامحرمان مرا بردند دست بسته از این کربلای تو از کوفه تا به شام چهل بار لااقل نیزه به نیزه شد سر از تن جدای تو حسن کردی  (شعر)
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨                                                                            🔹السَّلامُ عَلَیکِ یَا بِنتَ وَلیِّ اللهِ الأَعظَمِ ...🔹 بردار سر زخاک منم خواهرت حسین از شهر شام آمده ام با سرت حسین از گوشه مزار تو ای شاه بی کفن آید هنوز زمزمه مادرت حسین یادش به خیر چون که رسیدم به کربلا دست مرا گرفت علی اکبرت حسین آغوش باز کن که سکینه رسیده است او را بگیر بار دگر دربرت حسین حالا که حرف نیزه و از نبش قبر نیست برگو کجاست قبر علی اصغرت حسین می خواستم که آب بریزم به قبر تو یاد آمدم که تشنه جدا شد سرت حسین خاک مزار تو به سرم تا که ریختم یاد آمدم که خاک نشد پیکرت حسین جسم کبود و زخمی من شاهد من است خیلی مرا زدند سرِ دخترت حسین خیلی زدند خنده به اشکم زنان شام پای سرِ تو و سرِ آب آورت حسین بزم شراب و پرده نشینان فاطمه ای کاش مرده بود دگر خواهرت حسین ای کاش خورده بود به لبهای خواهرت چوبی که زد عدو به لبِ اطهرت حسین جانِ سر بریده حلالش نمیکنم آنکه شراب ریخت کنارِ سرت حسین عبدالحسین میرزایی (شعر)
💚🌴🌑🍃💚🍀🌴🌑💚 🌑🍃🌴🌑🍃💚 🍀🌴💚 ﷽ مناجات_با_امام_زمان_ارواحنا_فداه پیش مقدمه برای روضه حضرت زینب (س) 😭😭😭 ای عمه جان برای تو خون گریه میکنم از سوز ماجرای تو خون گریه میکنم با یاد غصه های تو از حال میروم با یاد غصه های تو خون گریه میکنم داغ اسیری ات کمرم را شکسته است بستند ، دست و پای تو خون گریه میکنم حتی خدا برای تو روضه بپا کند با روضه ی خدای تو خون گریه میکنم تو زار میزنی ز فراق حسین و ، من ... از سوزِ های های تو خون گریه میکنم بالای نعش بی سر جدم صدا زدی ... از "وا محمدای" تو خون گریه میکنم هر صبح و شب برای سرِ روی نیزه ها ... هر صبح و شب برای تو خون گریه میکنم ای "کربِ وَ الْبَلای" حقیقی کربلا از داغ کربلای تو خون گریه میکنم از داغ همسفر شدنت با حرامیان ... میمیرم ، از عزای تو خون گریه میکنم تو پا به پای نیزه ی جدم فغان کن و من نیز ، پا به پای تو خون گریه میکنم ✍ ی اربعین ⬅️ خواهر کنارقبر برادر محمود بیات معروف به سبک دشتی✨ ی مارضایی🌴 روزه حسینم را ندیدم(آیی عزیزم) بلایش را به جان ودل خریدم(آیی عزیزم عزیزم) 😭😭😭 چهل روز است چهل منزل اسیرم(آیی) دعا کن در کنار توبمیرم(آیی عزیزم)2 چهل روزه غم چهل ساله دیدم 😭😭😭 غم واندوه دیدم ناله دیدم(هایی غریبم آیی غریبم) سر پر خون تو همراه من بود 😭😭😭 به هرجاچهل چراغ راه من بود(آیی عزیزم)2 همینجا غرق در خون شد وجودم(عزیزم)2 تن پاک توراگم کرده بودم2 میان نیزه ها دل باختم من(آخ عزیزم)2 ترا دیدم ولی نشناختم من(وایی عزیزم)2 اگر امروز برداری سرت را(ای والله به خدا حسینم) توهم نشناسی ای گل خواهرت را 😭😭😭 زجا برخیز ای نور دودیده(هایی عزیزم2 وایی غریبم2) ببین موی سپید وقد خمیده(هایی عزیزم)2 😭😭😭 روزاربعین امام حسین ع دو زائر دل شکسته داشته، 💚 یکی زینب س ودیگری جابراست،اما عاشقان ابی عبدالله جابر برااولین بار قبرحسین ع و زیارت میکنه، آی گریه کنای ابی عبدالله ع خودت وکربلا ببین کنار خواهرخسته و داغ دیده ی حسین امروز با ناله هات مرهم تاول پاهاش باش،آخه چهل روزه شاید کفش زینب ازپاش در نیومده ، 😭😭😭 ولی عمه ی سادات اولین بار تو گودال قتلگاه زائر حسینش بود بدن بی سر حسینشو در آغوش گرفت (لبهاشو) گذاشت رو رگهای بریده ی برادر ... 😭😭 جایی که من بوسیده ام زهرانبوسید بابم علی مرتضی، جدم رسول الله نبوسید سرشو طرف آسمون بلند کرد، گفت:خدایا این قربانی را ازآل رسول الله قبول بفرما درقتلگاه جسم برادر بروی دست بگرفت کای خدای من این جان زینب است 😭😭 قربانی تواست بکن از کرم قبول کاری چنین زعهده ی ایمان زینب است الله علیک یا اباعبدالله 👌 دعای فرج
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
. زجا برخیز ای نور دیده به استقبال قد خمیده به دیدارت زینب رسیده برادر برادر گرفته از گریه صدایم زدرد و رنج و غصّه هایم برایت سفره میگشایم برادر برادر ای جانم بریده نفس بی رمق مهمانم به قبر تو من فاتحه می خوانم به اشک روانم رسیده زینب از شام پر بلا پرم شکسته در بین کوچه ها بیا برای مرگم بخوان دعا وای حسینم مظلوم کربلا به خاک تو سر می گذارم سیه شد بی تو روزگارم بجز ناله کاری ندارم برادر برادر کشیدم بر دل بار هجران به دنبال تو با آه یتیمان دویدم بر خاک بیابان برادر برادر وقتی که ز روی سرم سایهء توکم شد رُخم طعمهء دست نا محرم شد دلم غرق غم شد اگر چه فاتح برکاخ دشمنم ولی ز زخم دل ناله میزنم شبیه مادر خورده لگد تنم وای حسینم مظلوم کربلا پس از تو حرمت زیر پا رفت مسلمانی رفت و حیا رفت سرت بین رقاصه ها رفت برادر برادر نبودی زینب در خطر شد غریب هر کوی و گذر شد به جمع ناموست نظر شد برادر برادر بر رویم رَدِ ناخن شمر و خولی مانده ولی شرمِ از تو مرا ترسانده زپایم نشانده غمی به سینه کرده خجل مرا امانت تو رفت از کفم اخا مانده رقیّه بین خرابه ها وای حسینم مظلوم کربلا 🎤حاج مجتبی صمدی @majmaozakerine
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️نوحه اربعین حسینی▪️ برادر جان آمده از سفر زینب نشسته بر قبر تو خون جگر زینب زجا خیز ای جانانم کتک خورده مهمانم کنار تو حیرانم واویلا واویلا رمق دیگر رفته از زانوی خواهر حکایتها دارد این گیسوی خواهر سپیده زد بر مویم لگد خورده پهلویم رَدِ ناخن بر رویم واویلا واویلا خدا داند از این غم بر خود لرزیدم عقیقت را در دست ساربان دیدم پیِ رأست ای جانا شدم راهی در صحرا به همراه قاتل ها واویلا واویلا خجالت از روی تو دارم ای دلبر به ویرانه جامانده دُردانه دختر به جان من آذر زد به گریه هی برسر زد کنار تو پرپر زد واویلا واویلا 🎤حاج مجتبی صمدی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ زمینه وداع محرم و صفر و توسل به امام حسن و امام رضا علیه السلام 🔻 کاری از سجاد محمدی 1️⃣ بند اول انگار ديگه تمومه ، مي بارم اشك نم نم صفر خدانگهدار ، خداحافظ محرم تازه عادت كرده بودم شبا برات گريه كنم اشك ناقابلم رو به روضه هات هديه كنم الوداع پيرن مشكي الوداع شباي ماتم كاش ميشد ميمردم من اين شبا زير پرچم 2️⃣ بند دوم: قمر بني هاشم علیه السلام خواب حرمت آقا ، شبا مياد سراغم ازت ميخوام كربلا ، بيا نكن جوابم روضه تو مثل دشت ، شقايق و اقاقيه اشكام مثل فراتِ ، كه چشم براه ساقي عشق تو لبريزه از بركت و شور و احساس حك شده روي قلبم انت في قلبي عباس 3️⃣ بند سوم: امام حسن علیه السلام اقا تموم عمرم ، من آرزوم همينه روضه برات بگيرم ، يه شب توي مدينه دل من بي تابه اقا ، هميشه توو سينه زني ساده حرفم رو ميگم ، امام حسن عشق مني اي كريمِ بي همتا سفره دارِ دنيايي دست و دلباز عالم خيلي خيلي اقايي 4️⃣ بند چهارم: امام رضا دلتنگِ سحراي ، حرم ميشم هميشه امام رضا نباشه ، شبم سحر نميشه گوشه صحن گوهر شاد ، قرار عاشقيمونه اقا اين نوكر تو ، بدون تو نميتونه زائرات عشقن آقا نوكرات عشقن اقا هر جايي رفتم گفتم خادمات عشقن اقا علیه السلام علیه السلام علیه السلام علیه السلام @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅زمینه - شور شهادت امام رضا (علیه السلام) 🔻داود قاضی 1⃣بند اول توی حرم دیدم چشای زوارت داره میباره مثل ابر از شوق دیدارت هرکی با هر حالی تو رو صدا میزد با کوله باری از حاجت دست به دعا میزد میخونه یا امام رضا ببین تو حال خستم و اومدم تا بدی به من حاجت دل شکستم و همه حاجتام و برا تو میارم باز اومدم پیش تو میبارم دستم رو بگیر - ای شاه کرم من که به جز تو کسی و ندارم دار و ندارم شاه پناهم بده 2⃣بند دوم همیشه دردام و فقط به تو گفتم تا که میام توو مرقد من پای تو میافتم از کوچیکیم مهرت به دلم افتاده قرار ما یک گوشه از صحن گوهر شاده با یه نگات عاشقی رو برام مهیا کردی تو من و از محبتت میون زائرا جا کردی منم اونکه نگاهت و آبروشه کربوبلا همه آرزوشه یعنی میبینم - اون روزی و که رسیدم آقا کنار شیش گوشه دار و ندارم شاه پناهم بده علیه السلام @majmaozakerine
┄┅✵﷽✵┅┄ : خدایا عاشقان را با غم عشق آشنا کن... ❀࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ علی موسی الرضا، شمس وِلا ، جانم فدایت نظر کن از کَرَم بر این گدایِ زیر پایت منم آن آهویِ گم کرده راهم ،یابن زهــرا ضمانت کن بمانم گوشهٔ صحن وسرایت امیر کَرَم/بخوانَم حرم/ که خیلی بی پناهم اگر که بَدم/صدایت زدم/کنی یک دم نگاهم علی موسی الرضا(۴) ❀࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ تو را ای شاه و سلطان خراسان می ستایم اگر دعوت کنی ، با سر به سوی تو می آیم نگارا ! رفته از کف ، صبر و آرام دل من که از هجــر حریمت بیقــراری می نمایم قرارم تویی/نگارم تویی/به عشقت مبتلایم گدای توام/فدای توام/صدایم کن صدایم علی موسی الرضا(۴) ❀࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ دلی سوزانِ درد و داغ هجران تو دارم هوایِ آمدن ، سمت خراســان تو دارم دلم را بسته ام بر پنجره فولادت آقا! که امّید ِ شِفــا و حکم درمان تو دارم طبیب دلم/حبیب دلم/اجابت کن دعـایم عنایت نما/ عطا کن عطا /برات کربلایم امیرم حسین/امیرم حسین/حسین جانم حسین جان ❀࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ رقیه سعیدی(کیمیا)